وصیت شخص بی وارث
اگر کسی هیچ وارثی نداشته باشد آیا می تواند نسبت به تمام اموالش وصیت کند؟
وصیت تنها در ثلث اموال صحیح است و بقیه آن را به حاکم شرع تحویل می دهند.
وصیت تنها در ثلث اموال صحیح است و بقیه آن را به حاکم شرع تحویل می دهند.
در مورد حوزه هاى علمیّه و افراد باتقوایى که در این حوزه ها به امر تدریس و تبلیغ و ارشاد خلق و امربه معروف و نهى از منکر اشتغال دارند مصرف کنید. در حدیث آمده: «وما اعمال البرّ کلّها و الجهاد فى سبیل الله، عند الامر بالمعروف والنهى عن المنکر، الا کنفثه فى بحر لجّى; تمام اعمال نیک و حتّى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر مانند آب دهان در برابر دریاى عمیق است».
در اينجا بايد همان عين را صرف وصيّت كرد و ترقى آن مشكلى ايجاد نمىكند، مثل آن كه سهم ارث يكى از ورثه بعد از تقسيم رشد و ترقى بيشترى كند، مال را از نو تقسيم نمىكنند. ملاك، ارزش آن در زمان فوت است.
اين كار جايز نيست و اگر فرزندى متولّد شود در بسيارى از احكام تابع صاحبان نطفه است؛ ولى از آنها ارث نمىبرد.
درصورتیکه معاونت به شکلى باشد که قتل به هر دو نسبت داده شود، هم قاتل و هم معاون، هر دو از ارث محروماند امّا اگر به این صورت نباشد، مثلاینکه سلاحى در اختیار قاتل قرار داده، یا جاى مقتول را به او نشان داده، اینگونه معاونت، مانع از ارث نیست.
باید از اصل مال کسی را به نیابت از طرف وی به حج میقاتی بفرستد.
اگر میت همسر داشته باشد ابتدا باید سهمالارث همسر را بپردازند و بقیه را به آن شخص بدهند و اگر همسر ندارد و ورثه او فقط یک نفر از یک گروه باشد در این صورت تمام مال به او میرسد؛ لازم به ذکر است تا وقتی یک نفر از یک گروه وجود داشته باشد گروه بعدی ارث نمیرسد.
در مورد مرتد فطری: اگر ارتداد او در دادگاه اسلام ثابت شود، محکومبه اعدام خواهد شد و اموال او بهعنوان ارث به ورثه مسلمان او میرسد و همسرش از او جدا خواهد شد و حتى توبه كردن او نمیتواند جلوی اين احكام شديد را بگيرد، هرچند اگر واقعاً توبه كند در پيشگاه خداوند قبول میشود.اما مرتد ملی چند حکم متفاوت با مرتد فطری دارد. نخست اینکه اول او را توبه میدهند اگر توبه نکرد حکم قتل اجرا میشود دیگر اینکه اموال او میان ورثه تقسیم نمیشود مگر زمانی که بمیرد یا کشته شود سوم اینکه زوجهاش عده طلاق نگه میدارد از همان زمان که ارتداد حاصل شد در حالیکه زوجه مرتد فطری عده وفات نگه میدارد.
اگر در ضمن قراردادى چنین شرطى کنند صحیح است، چون نوعى معاوضه است و در صورت تخلف از شرط خیار فسخ براى دیگرى است.
مادامیکه یقین به مرگ او نباشد باید اموال او را حفظ نمود و اگر اموالى است که ممکن است ضایع شود با اجازه حاکم شرع میفروشند و پول آن را با گرفتن شهود به بعضى از ورثه که مورد اعتمادند میدهند تا خبرى از آن گمشده بیابند. البته اگر کسانی باشند که واجب النفقه او هستند مانند زن و فرزند، باید از اصل یا منافع اموال به مقدار نیاز به آنها بپردازند که خرج کنند.
هرگاه ميّت اولاد نداشته باشد نوه پسرى او (هرچند دختر باشد) سهم پسر ميّت را میبرد و نوه دخترى او (هرچند پسر باشد) سهم دختر ميّت را میبرد.