حق انتفاع سکنی
منظور از حق انتفاع سكني چيست؟
سکنی آن است که به شخصی اختیار دهند از مسکنی، فلان مدت استفاده کند
سکنی آن است که به شخصی اختیار دهند از مسکنی، فلان مدت استفاده کند
رقبی قراردادی است که بین دو نفر انجام می شود و که هر کدام متعهد می شوند مثلا یکی ملکش را به دیگری می بخشد و می گوید اگر من زودتر فوت کردم ملک برای شما و اگر شما زودتر فوت کردی ملک به من برگردد.
صلح را مىتوان با صيغه عربى يا فارسى يا هر زبان ديگرى خواند.
صلح کردن دو چيز از يك جنس با یکدیگر به گونه ای كه وزن آنها معلوم نیست و احتمال كم و زياد بودن است اشكال دارد.
سازش طرفين ـ اينكه كسى مال يا حق خود را براى توافق وسازش به ديگرى واگذار كند. (عقدى است كه طى آن طرفين رضايت خود را بر تمليك مال، بخشيدن قرض يا اسقاط حق و ... اعلام مىكنند).
اگر انسان با ديگرى در امرى كه مورد اختلاف است يا امكان دارد مورد اختلاف و نزاع واقع شود سازش كند كه مقدارى از مال يا منفعت يا حقّ خود را به ديگرى واگذار نمايد، يا از طلب يا حقّ خود بگذرد و اين واگذارى بدون عوض باشد «صلح غيرمعوّض» نام دارد و صحيح است.
به این معنا است که مالک یک ملک ، آن را در شرایط بخصوصی به دیگری صلح می کند ؛ به این صورت که :اولا مالک شرط می کند تا زمانی که زنده است ، منافع ملک متعلق به خود او باشد و ثانیا بعد از فوت مالک یا همان مصالح ( کسی که ملک خود را به صلح می دهد ) ، متصالح ( کسی که صلح به نفع او شده است ) به طور شش دانگ مالک مال و منافع آن شود .
سازش طرفين ـ اينكه كسى مال يا حق خود را براى توافق وسازش به ديگرى واگذار كند. (عقدى است كه طى آن طرفين رضايت خود را بر تمليك مال، بخشيدن قرض يا اسقاط حق و ... اعلام مىكنند). انواع آن: صلح معوض ، صلح غیر معوض و صلح تعلیقی
کسى که چیزى را به دیگرى صلح مى کند باید بالغو عاقل باشد و کسى او را مجبور نکرده و در قصد صلح جدّى باشد; سفیه نباشد، (اموال خود را بیهوده مصرف نکند) و نیز حاکم شرع او را از تصرّف دراموالش جلوگیرى نکرده باشد.
هرگاه شخصى که اموال به او مصالحه شده به شرایط مقرّر عمل نکند، مصالحه کننده مى تواند مصالحه را فسخ کند. و در صورتى که صلح کننده از دنیا برود، و آن شخص از پرداختن مخارج لازم طبق قرار داد خوددارى کند، ورثه مى توانند مصالحه را فسخ کنند.
اگر اين صلح را به عنوان بعد از مرگ سفارش كرده، وصيّت محسوب مىشود و فقط در يك سوّم اموالش مؤثّر است. و اگر صلح قطعى در حال حيات كرده و تحويل داده، كسى در آن حقّى ندارد؛ زيرا انسان تا زنده است حقّ تصميمگيرى در اموال خود را دارد.
ظاهر اين است كه اين واگذارى به صورت هبه، يا صلح بلاعوض- كه آن هم مفهوم هبه را دارد- مىباشد، بنابراين چنانچه مورد هبه را تحويل داده، صحيح است و خيار فسخى كه براى خودش قرار داده، آن هم مشكلى ندارد، امّا اگر تحويل نداده باطل است.