آنچه که همه اعمال و رفتار و گفتار انسان را روح مى بخشد، نیّت و انگیزه اوست. نیّت و انگیزه به همه کارها رنگ و جهت مى دهد و بر تمامى تلاش ها سایه مى افکند.
انگیزه هاى مادّى و نیّت هاى الهى، تأثیرهاى متمایزى در تلاش هاى انسان مى گذارند، نتایج متفاوتى به بار مى آورند و نمودهاى مختلفى را از خود بروز مى دهند.
کسانى که در تلاش خویش، غیر خدا را مى جویند، از همه ابزارهاى مشروع و نامشروع و مقدّمات روا و ناروا، براى رسیدن به اهدافشان بهره مى گیرند، ولى جامع همه این تلاش ها، رسیدن به مقصد دنیوى و نیل به اهداف مادّى به هر قیمتى است.
ولى هنگامى که انگیزه تلاش انجام وظیفه الهى، خشنودى حقّ و جلب رضایت خداوند باشد، آن زمان همه مقدّمات، ابزارها و افراد همراه، رنگ و بوى دیگرى دارند; سود و زیان، نفع و ضرر، کامیابى و ناکامى نیز معناى دیگرى پیدا مى کند.
سرباز جبهه حق و عامل به وظیفه الهى، زمانى خود را کامیاب و خوشبخت مى بیند که توانسته باشد وظیفه عبودیّت و بندگى خویش را به نحو احسن انجام دهد و هیچ کس و هیچ انگیزه اى جز نگاه به حضرت دوست و تکاپو براى جلب محبّت پروردگار، توجّه او را جلب نکرده باشد و اگر غیر از این بیاندیشد و یا عمل کند، خود را ناکام و زیان دیده مى داند.
با این مقدّمه به سراغ انگیزه هاى قیام عاشورا مى رویم.
در ارتباط با اهداف و انگیزه هاى قیام امام حسین(علیه السلام) تحلیل گران، تفسیر و تحلیل هاى مختلفى ارائه داده اند و برخى از این تحلیل ها که عمدتاً از سوى مستشرقان و یا ناآگاهان از حقیقت دین و جوهره اسلام ارائه شده است، دور از واقعیّت مى باشد و با مبانى اعتقادى امام حسین(علیه السلام) ناسازگار است.
برخى از تحلیل ها نیز، یک جانبه و با نگاه به پاره اى از کلمات آن حضرت است و همه جانبه نیست.
امّا بهترین راه این است که به سراغ سخنان و خطبه هاى خود آن حضرت ـ به طور جامع ـ برویم و با استفاده از کلمات سالار شهیدان، انگیزه هاى آن حضرت را جستجو کنیم.