چون شب دوم شد امام(علیه السلام) بار دیگر کنار قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و دو رکعت نماز گزارد و پس از آن عرضه داشت:
«اَللّهُمَّ! إِنَّ هذا قَبْرُ نَبِیِّکَ مُحَمَّد وَ أَنَا ابْنُ بِنْتِ مُحَمَّد وَ قَدْ حَضَرَنِی مِنَ الاَْمْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ، اَللّهُمَّ! وَ إِنِّی اُحِبُّ الْمَعْروُفَ وَ أَکْرَهُ الْمُنْکَرَ، وَ اَنَا أَسْأَلُکَ یا ذَالْجَلالِ وَ الاِْکْرامِ بِحَقِّ هذَا الْقَبْرِ وَ مَنْ فیهِ مَا(1) اخْتَرْتَ مِنْ أَمْری هذا ما هُوَ لَکَ رِضىً ; بار الها! این قبر پیامبر تو محمّد(صلى الله علیه وآله) است و من فرزند دخت محمّدم. از آنچه براى من پیش آمده است آگاهى. خدایا! من معروف را دوست دارم و از منکر بیزارم. من از تو اى خداوند صاحب جلال و بزرگوارى مى خواهم به حقّ این قبر و کسى که در آن است راهى را که خشنودى تو در آن است برایم مقرّر دارى».(2)
* * *
امام(علیه السلام) انگیزه اصلى قیام خود ـ یعنى امر به نیکى ها و مبارزه با زشتى ها و پلیدى ها ـ را در این عبارت کوتاه در پیشگاه خداوند و در یکى از مقدّس ترین مکان ها در کنار قبر جدش پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیان مى دارد و آن را به سینه تاریخ براى قضاوت آیندگان مى سپارد.