25 ـ وصیّت نامه تاریخى امام حسین(علیه السلام)
فهرست موضوعات
جستجو 

سپس امام(علیه السلام) دوات و کاغذى خواست و این وصیّت نامه را براى برادرش محمّد حنفیّه نوشت:

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ هذا ما أَوْصى بِهِ الْحُسَیْنُ بنُ عَلِىِّ بْنِ أَبِی طالِب إِلى أَخیهِ مُحمَّد الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیَّةِ: أَنَّ الْحُسَیْنَ یَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ، وَ أَنَّ الْجَنَّةَ وَ النّارَ حَقٌّ، وَ أَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لارَیْبَ فیها، وَ أَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ، وَ أَنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً، وَ لا بَطِراً، وَ لا مُفْسِداً، وَ لا ظالِماً، وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی، أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعرُوفِ وَ أَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ أَسیرُ بِسیرَةِ جَدِّی وَ أَبی عَلىِّ بْنِ أِبی طالِب(علیه السلام)، فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللّهُ أَوْلى بِالْحَقِّ، وَ مَنْ رَدَّ عَلَىَّ هذا أَصْبِرُ حَتّى یَقْضِىَ اللّهُ بَیْنی وَ بَیْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ، وَ هذِهِ وَصِیَّتِی یا أَخی اِلَیْکَ وَ ما تَوْفیقی إِلاّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنیبُ».

«بسم اللّه الرحمن الرحیم ; این وصیّتى است از حسین بن على بن ابى طالب(علیه السلام) به برادرش محمّد، معروف به ابن حنفیّه: حسین شهادت مى دهد که معبودى جز خداى یگانه اى که شریکى ندارد نیست، و محمّد بنده و فرستاده اوست که ازجانب حق به حق مبعوث شده است و این که بهشت و دوزخ حق است و روز رستاخیز ـ بدون شک ـ خواهد آمد، و خداوند خفتگان در قبرها را بر مى انگیزد. و من از سرِ مستى و طغیان و فسادانگیزى و ستمکارى قیام نکردم، تنها براى اصلاح در امّت جدّم به پا خواستم. مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب(علیه السلام) رفتار نمایم. هر کس سخن حقّ مرا پذیرفت، پس خداوند به پذیرش (و پاداش) آن سزاوارتر است، و هر کس دعوت مرا نپذیرفت، صبر مى کنم تا خداوند میان من و این مردم به حق داورى کند که او بهترین داوران است.

این وصیّت من است به تو اى برادر! توفیق من جز از ناحیه خداوند نیست. بر او توکّل مى کنم و بازگشتم به سوى اوست».

نامه را به پایان برد و آن را مهر کرد و به برادرش محمّد سپرد و با وى خداحافظى کرد.(1)

* * *

این وصیّت نامه تاریخى به خوبى اهداف امام(علیه السلام) را از قیام آینده اش نشان مى دهد، و مى گوید : قیام آن حضرت، نه براى کشورگشایى بود، نه از سر هوس حکومت و سلطه بر مردم، یا به چنگ آوردن مال و مقام دنیا; بلکه هدف، اصلاح امّت اسلام و برطرف ساختن کژیهایى بود که بر اثر حکومت نااهلان به وجود آمده بود، و نیز احیاى امر به معروف و نهى از منکر و سنّت و سیره پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امیرمؤمنان على(علیه السلام) بود.

به یقین گام نهادن در چنین وادى خطرناکى که ستمگران بنى امیّه به وجود آورده بودند، جز این هدف الهى، هدفى نمى توانست داشته باشد، هر چند عافیت طلبان و مصلحت اندیشانِ نزدیک بین، آن را نمى پسندیدند.


1 . مقتل الحسین خوارزمى، ج 1، ص 188-189; فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 33-34 (با مختصر تفاوت) و بحارالانوار، ج 44، ص 329-330.

 

12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای