فصل 1: احیاى اسلام و آیین حق
فهرست موضوعات
جستجو 

دستگاه خلافت اموى تصوّر مى کرد با کشتن امام حسین(علیه السلام) و یارانش ـ آن هم در نهایت قساوت و بى رحمى ـ و اسارت زنان و کودکانش به هدف خویش رسیده و نتیجه مطلوب را به دست آورده است. به گمان خویش، هم توانسته است دشمن شماره یک خود را از سر راه بردارد و هم از دیگران زهر چشمى بگیرد، تا هیچ کس بناى مخالفت با حکومت او را در سر نپروراند.

یزیدیان که پس از حادثه عاشورا از پیروزى خیالى خود! سرمست و مغرور بودند، سخنانى بر زبان جارى ساختند و رفتارهایى از خود بروز دادند که به افشاى ماهیّت و نیّات شوم آنان کمک کرد. آنان که گمان داشتند با کشتن امام حسین(علیه السلام) و اسارت خانواده او، به پیروزى بزرگى نایل شده اند و آخرین نقطه مقاومت را در خاندان پیامبر در هم کوبیدند، براى آن که پیروزى خیالىِ خود را به رخ همگان بکشانند و مستى و سرور خود را تکمیل کنند، به اقدامات نابخردانه و جاهلانه اى دست زدند که شادمانى زودگذر آنان را به مصیبت و ماتم دائمى تبدیل کرد.

آذین بندى شهرهایى چون کوفه و دمشق، برپا کردن مجالس سرور و شادى، توأم با رقص و شراب و پایکوبى، به زنجیر بستن نوادگان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و گرداندن آنان در میان مردم در هیئت اسیران جنگى، تازیانه زدن به اطفال بى گناه، بر سر نیزه کردن سرهاى شهیدان سرفراز کربلا و زدن چوب خیزران بر لب و دندان امام و... از جمله کارهایى بود که به منظور تحقیر اسیران و زهر چشم گرفتن از دیگران، از بنى امیّه بروز کرد. ولى تمام این اعمال تیرِ خلاصى بود بر قلب پلید دستگاه اموى، به گونه اى که شادمانى زودگذر آنان تبدیل به کابوس وحشتناکى شد و لحظه اى آنان را رها نساخت. در واقع بنى امیّه هنوز طعم پیروزى را مضمضه نکرده بودند که تلخى آن را در سراسر وجود پلشت و پلید خود احساس کردند (در بخش دوم کلمات کفرآمیز و ضدّ اسلامى یزید و برخى دیگر از بنى امیّه گذشت).

آنان در حالى که سرمست از باده پیروزى خیالى بودند، تصریح کردند که انتقام خود را از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و اسلام گرفته اند و تصوّر مى کردند به اهداف خویش که بازگشت به عصر جاهلیّت بود، نزدیک شده اند، ولى در واقع همه این تلاش ها، تیشه اى بود که بر ریشه ناپاک دستگاه اموى وارد مى شد!

شهادت امام حسین(علیه السلام) و یاران پاکبازش، به احیاى مکتب محمّدى(صلى الله علیه وآله) کمک کرد و خون پاک اباعبدالله(علیه السلام) درخت اسلام را آبیارى نمود و به رشد و بالندگى امّت اسلامى و بیدارى مسلمانان انجامید.

امام صادق(علیه السلام)مى فرماید: پس از شهادت امام حسین(علیه السلام)هنگامى که ابراهیم بن طلحه (در مدینه) با امام على بن الحسین(علیه السلام)روبرو شد (از روى طعنه) گفت:

«یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ مَنْ غَلَبَ؟ ; اى على بن الحسین در این نبرد چه کسى پیروز شد؟!».

امام چهارم(علیه السلام) فرمود:

«إِذا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلاةِ فَأَذِّنْ وَ أَقِمْ ; اگر مى خواهى بدانى پیروزى و غلبه با چه کسى بود، به هنگام فرا رسیدن وقت نماز اذان و اقامه بگو».(1)

امام(علیه السلام) با این پاسخ به او فهماند که هدف یزید محو اسلام و نام رسول خدا(صلى الله علیه وآله)بود، ولى همچنان طنین لاَ إلهَ إِلاَّ اللهُ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ بر مأذنه ها مى پیچد و مسلمانان در همه جا ـ حتى در شام و پایتخت سلطنت یزید ـ به یگانگى خدا و رسالت محمد(صلى الله علیه وآله)گواهى مى دهند!

«موسیو ماربین آلمانى» مى گوید: «حسین با قربانى کردن عزیزترین افراد خود، با اثبات مظلومیّت و حقانیّت خود، به دنیا درس فداکارى و جانبازى آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت و اگر چنین حادثه اى پیش نیامده بود، قطعاً اسلام به حالت کنونى باقى نمى ماند و ممکن بود یکباره اسلام و اسلامیان محو و نابود گردند».(2)

حدیث معروف نبوى(صلى الله علیه وآله) که فرمود: «حُسَیْنُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْن ; حسین از من است و من از حسینم»(3) محقّق گردید، حسین از رسول خداست، چرا که فرزند دختر او حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) است; ولى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «من از حسینم» بدین معنا که حسین(علیه السلام) آیین مرا احیا مى کند و از این جهت خودم را از حسین مى دانم.

به صراحت مى توان گفت: قیام امام حسین(علیه السلام) نه تنها آیین پیامبر بزرگ اسلام(صلى الله علیه وآله)را نجات داد، بلکه از محو اهداف رسالت سایر انبیا نیز جلوگیرى کرد. چرا که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) کامل کننده رسالت پیامبران گذشته و خاتم رسولان و دین او خاتم ادیان بود. گویا تلاش هاى همه انبیاى گذشته مقدّمه اى بود براى ظهور پیامبر خاتم و سپردن پرچم هدایت بشرى به دست آن حضرت تا دامنه قیامت.

مى دانیم این آیین که خاتم ادیان الهى بود، در عصر حکومت معاویه و یزید مورد تهدید قرار گرفت، به ویژه در سلطنت یزید; و بیم آن مى رفت که ثمرات تلاش هاى انبیا و به ویژه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به فراموشى سپرده شود. در چنین شرایطى شهادت امام حسین(علیه السلام) به احیاى آیین خدا کمک کرد و درخت توحید و نبوّت را طراوت و سرسبزى تازه اى بخشید.

و شاید به همین دلیل در «زیارت وارث»(4) نه تنها امام حسین(علیه السلام) وارث پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) بلکه وارث انبیاى بزرگى همچون حضرت آدم(علیه السلام)، حضرت نوح(علیه السلام)، حضرت ابراهیم(علیه السلام)، حضرت موسى(علیه السلام) و حضرت عیسى(علیه السلام) نامیده شده است. گویا حسین(علیه السلام) همچون گلابى است که از گل هاى متعدّد گلستان توحید و نبوّت گرفته شده، بوى همه انبیاى گذشته را دارد و وارث همه آنهاست.

* * *


1. بحارالانوار، ج 45، ص 177. در مقتل الحسین مقرّم (ص 375) آمده است: وقتى که امام زین العابدین(علیه السلام) با اهل و عیالش وارد مدینه شد، ابراهیم بن طلحة بن عبیدالله پیش آمد و گفت: «مَنِ الْغالِبُ؟» امام(علیه السلام) فرمود: «إِذا دَخَلَ وَقْتُ الصَّلاَةِ فَأَذِّنْ وَ أَقِمْ تَعْرِفُ الْغالِبَ».
2. به نقل از کتاب : درسى که حسین به انسان ها آموخت، ص 284.
3. بحارالانوار، ج 43، ص 261. این حدیث در منابع مختلف اهل سنّت نیز نقل شده است; از جمله: مستدرک حاکم، ج 3، ص 177 ; معجم الکبیر طبرانى، ج 22، ص 274 و کنزالعمّال، ج 12، ص 115.
4. کامل الزیارات، ص 375 ; تهذیب الاحکام، ج 6، ص 88 ; اقبال سیّد بن طاووس، ج 2، ص 63 و مفاتیح الجنان.
 

 

12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای