مسائل متفرّقه طلاق
فهرست موضوعات
جستجو 

سؤال 1140 ـ لطفاً در مورد اجرت المثل زحمات زن در منزل شوهر به سؤالات زیر پاسخ دهید:

الف) اگر طلاق به درخواست زوجه باشد، آیا استحقاق دریافت حقّ الزّحمه کارهایى که شرعاً به عهده وى نبوده و قصد تبرّع هم نداشته، دارد؟

جواب: زوجه در صورتى مى تواند اجرت کارهاى خود را مطالبه کند که بگوید قصد تبرّع ندارد و زوج این کارها را از او بخواهد.

ب) اگر طلاق به درخواست زوجه نباشد، آیا استحقاق دریافت حقّ الزّحمه کارهایى که شرعاً به عهده وى نبوده و قصد تبرّع هم نداشته، دارد؟

جواب: مسأله طلاق چه از طرف زوج باشد و چه به خواست زوجه، هیچ ارتباطى با مسأله فوق ندارد; حتّى بدون طلاق نیز در فرضى که ذکر شد مى تواند مطالبه اجرت کند.

سؤال 1141 ـ یکى از شروطى که بر اساس تصویب شوراى عالى قضایى در سند عقد ازدواج گنجانده شده این است که زوج بعد از عقد ازدواج در کلّیّه دارایى خود با زوجه شریک خواهد بود و در صورت قبول زوج، زوجه حق خواهد داشت در صورت طلاق نصف اموال شوهر را دریافت نماید، آیا زوجه با گرفتن نصف اموال باز هم استحقاق دریافت حقّ الزّحمه کارهایى را که بدون قصد تبرّع در خانه شوهر انجام داده و شرعاً به عهده وى نبوده دارد؟

جواب: ظاهر این شرط این است که جبران خدمات دوران ازدواج باشد; ولى شرط مزبور چون آمیخته به ابهام فراوان است، شرعاً اشکال دارد.

سؤال 1142 ـ شخصى قسم مى خورد که دیگر با زوجه اش همبستر نشود و حاضر به شکستن قسم هم نمى باشد، آیا حاکم شرع مى تواند زوجه او را طلاق دهد؟

جواب: تا چهار ماه مهلت دارد از قسم خود برگردد و کفّاره بدهد، بعد از چهار ماه حاکم شرع او را مخیّر مى کند که یا از قسم خود برگردد و یا طلاق دهد، اگر هیچ کدام را قبول نکرد او را به زندان مى افکند و کار را بر او سخت مى گیرد که یکى از آن دو برنامه بالا را انجام دهد و اگر این امور ممکن نباشد و زوجه به عسر و حرج بیفتد حاکم شرع مى تواند او را طلاق دهد.

سؤال 1143 ـ شخصى، زنى را عقد شرعى کرده است; ولى الآن مى گوید: «من با این خانم نه عروسى مى کنم و نه او را طلاق مى دهم» تمام مردم، دوستان و نزدیکان با تمام وسایل ممکنه بر وى فشار آورده اند تا شاید از این تصمیم منصرف شود، ولى او از این تصمیم منصرف نمى شود، وظیفه چیست؟

جواب: حاکم شرع با او اتمام حجّت مى کند، اگر گوش نداد مى تواند آن زن را مطلّقه کند تا بعد از عدّه بتواند شوهر دیگرى انتخاب کند.

سؤال 1144 ـ این جانبه به عنوان همسر شرعى و قانونى با آقایى ازدواج کردم و حاصل این ازدواج سه فرزند مى باشد. در ابتداى ازدواج از این که همسرم پیرو مذهب تشیّع نبوده مطّلع نبودم، تا این که در خلال زندگى متوجّه شدم که نامبرده پیرو فرقه اسماعیلیّه مى باشد و به مقدّسات اسلام و محترمات شیعه بى احترامى مى نماید، در حالى که کلاهبردارى وى در این مورد کاملاً محرز مى باشد. در طول زندگى از سوى شوهرم مورد شکنجه هاى فراوانى قرار گرفته ام که هنوز آثار شکنجه مشخّص مى باشد، علاوه بر این وى معتاد به موادّ مخدّر است و حتّى حدود یک سال با شکنجه فراوان مرا وادار به استفاده از این موادّ افیونى مى کرد و حتّى بچّه هاى کوچک را تحت شکنجه زیاد قرار مى داد. به همین جهت تقاضاى طلاق کردم و بر اساس رأى دادگاه، که در غیاب نامبرده صادر شد، رأى بر حکم طلاق غیابى صادر شد و طلاق صورت گرفت; ولى بر اثر اعتراض وى حکم طلاق غیابى مردود اعلام شده و وى حاضر به طلاق نمى باشد، در حالى که وى در طول این مدّت ازدواج کرده است. این جانب به مرحوم آیة اللّه محمد حسین نابغ آیتى مراجعه کردم، ایشان حکم کردند که نامبرده از طایفه ملاحده است و این طایفه هرچند اظهار اسلام مى کنند و لکن نماز و روزه و حج را به هیچ وجه قبول ندارند و پیش خودم بعضى از آنها منکر نماز (به صورتى که مسلمین انجام مى دهند) مى باشند، و همچنین در ماه مبارک رمضان روزه نمى گیرند و براى خود احکام خاصّى دارند و حج و بسیارى از واجبات دیگر را انجام نمى دهند، لهذا از نظر حقیر مرتد و ماندن زن در خانه آنان حرام است، با توجّه به این که قدرت تحمّل مردى خارج از دین اسلام و شکنجه او را ندارم، از محضر مبارک استدعاى صدور حکم خدایى را دارم.

جواب: در دو صورت شما مى توانید از او جدا شوید:

اوّل این که به یقین بدانید او نماز و روزه و سایر احکام اسلام را قبول نداشته و از اصل انکار مى کرده است که در این صورت بدون طلاق جدا مى شوید.

دوّم این که ثابت شود شکنجه هاى طاقت فرسایى به شما مى دهد و زندگى با او عسر و حرج شدید داشته باشد، در این صورت حاکم شرع یا کسانى که از طرف او مأذون هستند مى توانند شما را طلاق دهند.

سؤال 1145 ـ زوجه از خانواده مذهبى بوده و تا قبل از ازدواج چادرى و با حجاب کامل بوده است، زوج بعد از ازدواج وى را وادار کرده که با مانتو و روسرى، حجاب خود را حفظ کند و از چادر استفاده نکند و زوجه این موضوع را مغایر با شئونات خانوادگى خود دانسته و به این علّت تقاضاى طلاق نموده است و به هیچ وجه حاضر نیست که چادر را کنار بگذارد. آیا تقاضاى وى براى طلاق به این جهت براى دادگاه قابل قبول مى باشد؟ چنانچه پاسخ منفى باشد، آیا زوجه موظّف به اجراى دستور زوج در این مورد مى باشد؟

جواب: این امر مجوّز تقاضاى طلاق نیست; ولى زوجه مى تواند نظر زوج را در این مورد رعایت نکند، و زوج حقّ اجبار او را ندارد.

سؤال 1146 ـ زوجه به علّت این که شوهرش وى را مجبور مى نماید که حجاب اسلامى را رعایت ننماید و بعضاً در جلوى مهمانان نامحرم، بدون حجاب حاضر شود و یا در خارج از منزل با آرایش و بدون رعایت کامل حجاب اسلامى بیرون رود، از دادگاه تقاضاى طلاق نموده است. آیا عسر و حرج زوجه در این مورد قابل قبول است؟

جواب: اگر این کار از طرف شوهر به صورت وسیع تکرار شود و زوجه را در تنگناى شدید روحى قرار دهد، عسر و حرج ثابت است و حاکم شرع مى تواند او را طلاق دهد.

سؤال 1147 ـ من زن دوّم شوهرم مى باشم. پس از این که زن اوّل ایشان فوت کرد من با ایشان ازدواج کردم، ایشان از زن اوّل چهار پسر و دو دختر و از من یک پسر دارد، من از داشتن شش بچّه ایشان باخبر بودم. لذا تمام اقوام با ازدواج ما مخالف بودند و مرا تحقیر مى کردند.

الآن هفت سال است که من از شوهرم دور هستم و با اجازه او در یک بیمارستان عربستان سعودى مشغول پرستارى هستم. در طول هفت سال که من زحمت کشیدم و پول به دست آورده ام شوهرم آن را بدون اجازه من صرف جهیزیّه دخترش کرد. این بار که به هندوستان رفته بودم بر سر قضیّه پول دعوا شد و من مطالبه طلاق کردم، ولى ایشان طلاق نمى دهد در حالى که سنّ من با ایشان تفاوت زیاد دارد و من نمى توانم با ایشان زندگى کنم. آیا من حقّ طلاق یک جانبه را دارم؟

جواب: هرگاه شوهر حاضر باشد به وظایف خود طبق عقدنامه اى که با شما داشته عمل کند حقّ طلاق یک جانبه را ندارید، ولى اموالى را که از شما بدون اجازه برده باید بطور کامل برگرداند.

سؤال 1148 ـ پسرى، دخترى را به عقد نکاح دائم خویش درمى آورد، بعد از یک ماه با همدیگر اختلاف پیدا مى کنند و در نتیجه اختلاف، مدّت 6 سال در حال عقد مى مانند و پس از آن پسر با دختر دیگرى ازدواج مى کند. در ضمن جلسه اى در حضور ریش سفیدان و با تصویب آنها پسر علاوه بر اخذ مهر حاضر، با گرفتن مبلغ 000/300 تومان (که مجموعاً 000/700 تومان مى شود) راضى به طلاق مى شود، امّا در برگه صورت جلسه طلاق این شرط قید مى شود که دختر مزبور پس از طلاق نمى تواند با فلان شخص ازدواج کند و دختر که صورت جلسه را امضا کرده است در آن زمان به این شرط توجّه نداشته است. این شرط از نظر شرعى چگونه است؟

جواب: شرط مزبور باطل است و دختر مى تواند بعد از طلاق و مراسم آن، با هر کس که مى خواهد ازدواج کند.

سؤال 1149 ـ زوجه به علّت عدم قدرت بارورى زوج و نیاز شدید به داشتن فرزند، خود را در حال عسر و حرج مى داند، آیا با وجود این موضوع مى توان حکم به طلاق زوجه صادر کرد؟

جواب: جایز نیست; مگر این که واقعاً خطر بیمارى روانى زوجه را تهدید کند.

سؤال 1150 ـ زن شیعه اى در عقد مردى سنّى بوده است، پس از چند سال زندگى مشترک مرد سنّى طبق معتقدات خود، که طلاق در حضور عدلین و سایر شرایطى که در طلاق شیعه است را معتبر نمى داند، زن خود را طلاق گفته است;

الف) آیا زن وظیفه دارد طبق قاعده الزام، از آن لحظه عدّه نگه دارد؟

جواب: قاعده الزام شامل حال زن شیعه نمى شود و باید از شوهر وکالت بگیرد و مجدّداً طلاق را با شرایط آن جارى کند و اگر شوهر راضى به این کار نشود، حاکم شرع مى تواند اجازه طلاق او را صادر کند.

ب) در صورتى که طلاق از جانب مرد سنّى طبق معتقدات خود واقع شده، نفقه دوران عدّه به عهده وى مى باشد یا نه؟

جواب: زن حقّ نفقه دارد، خواه به عنوان عدّه طلاق باشد یا بقاى زوجیّت.

ج) چون طلاق از ناحیه مرد است، آیا لازم است تمام مهریّه را پرداخت نماید؟

جواب: مهریّه در هر صورت بر عهده زوج مى باشد، خواه طلاق بدهد یا ندهد.

د) چون به عقیده خودش سه طلاقه نموده، آیا بدون محلّل بنا بر عقیده خودش حقّ رجوع دارد؟

جواب: از نظر وظیفه شرعى زن، رجوع مانعى ندارد.

سؤال 1151 ـ چنانچه برابر مقرّرات شرع و قانون براى غایب مفقودالاثر، حکم طلاق صادر گردد، زوجه باید به میزان عدّه وفات عدّه نگهدارد و هرگاه زوج قبل از انقضاى عدّه بازگردد، حقّ رجوع دارد. حال اگر زوجه مطلّقه غایب مفقودالاثر، یائسه یا غیر مدخوله باشد و زوج در حین عدّه مراجعت نماید، آیا باز هم زوج حقّ رجوع دارد، و یا چون یائسه، یا غیر مدخولٌ بهاست، دیگر حقّ رجوع براى زوج نمى باشد؟ به عبارت دیگر طلاق غایب مفقودالاثر مطلقاً رجعى است ولو در زن یائسه و غیر مدخولٌ بها، یا چنین نیست؟

جواب: این حکم ظاهراً شامل یائسه و غیر مدخوله نمى شود و حقّ رجوع ثابت نیست.

سؤال 1152 ـ زید دختر بالغه و باکره خود را نامزد شخصى کرده و پیش از عقد گفته است: «اگر زن دیگرى بگیرى، یا به شهر دیگرى بروى خود من، که پدر دختر مى باشم، دخترم را طلاق مى دهم، یا ابراى مدّت مى کنم، تو مرا وکیل کن» نامزد، پدر دختر را وکیل مى کند و سپس عقد جارى مى شود، ولى در ضمن عقد او را دوباره وکیل نکرده، و سپس عروسى مى کنند، تقریباً یک سال پس از عروسى، پدر به خاطر تخلّف شوهر، دخترش را ابراى مدّت یا طلاق مى دهد، شوهر ادّعا مى کند: «من او را وکیل کرده بودم، ولى بعداً او را عزل نموده ام» در این صورت آیا این طلاق یا ابراى مدّت صحیح است؟

جواب: وکالت به قوّت خود باقى است و اگر مرد از شرایط تخلّف کند پدر زوجه مى تواند طلاق دهد.

سؤال 1153 ـ اگر زنى در ضمن عقد با شوهر شرط کند که اگر مرد قصد طلاق او را داشت باید مبلغى به زن بپردازد، آیا عمل به این شرط لازم است؟ آیا طلاق متوقّف بر پرداختن این مبلغ است؟

جواب: این شرط اشکالى ندارد و عمل به آن واجب است.

سؤال 1154 ـ اگر مرتد از طلاق دادن زوجه امتناع کند، حاکم شرع مى تواند او را طلاق دهد؟

جواب: احتیاج به طلاق نیست، بعد از ارتداد از هم جدا مى شوند.

سؤال 1155 ـ اگر مردى شک داشته باشد که فلان خانم همسر اوست یا نه لطفاً بفرمایید:

الف) آیا مى تواند بطور قطعى و جزمى او را طلاق دهد و اگر صحیح نیست براى فرار از این شک چگونه احتیاط کند؟

ب) بر فرض عدم جواز طلاق قطعى در سؤال قبل، آیا این مسأله را مى توان به کسى که شک در زوجیّت زنى دارد بعد از آن که عقد بر آن زن تمام شده است ولى زن ادّعاهایى مى کند که باعث شک زوج در همسرى او شده است و با همین شک او را طلاق قطعى داده است و به شک خود اعتنایى نکرده است، مقایسه کرد.

لازم به ذکر است که آنچه باعث این سؤال شد کلام شیخ انصارى(رحمه الله) در مکاسب است که مى فرماید: «اگر در امور مقوّمه شک شود امر مشکل مى شود». و سپس از شهید اوّل نقل کرده که ظاهراً ایشان جزم به بطلان چنین طلاقى پیدا کرده است، نظر حضرتعالى چیست؟

جواب: این طلاق اگر به صورت قطعى و عَنْ جَزْم انجام شده است صحیح است و اگر در زوجیّت شک دارد طلاق را به قصد احتیاط جارى کند; و امّا کلام علاّمه انصارى(رحمه الله) و بعضى دیگر از فقهاى عظامـ رضوان اللّه تعالى علیهم ـ براى اثبات بطلان این طلاق کافى نیست.

12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای