به گفته «راغب» در «مفردات» ذکر دو معنى دارد; گاه به معنى حضور چیزى در ذهن (یادآورى) وگاه به معنى حفظ و نگاهدارى معارف و اعتقاداتِ حق در درون جان است.
بزرگان اخلاق گفته اند: «ذکر خدا» تنها این نیست که نام خدا را بر زبان بیاوریم و مکرّر تسبیح و تهلیل و تکبیر گوئیم; بلکه منظور آن است که با تمام قلب، متوجّه او و عظمتش باشیم، و او را همه جا حاضر و ناظر بدانیم.
بى شک چنین ذکرى سرچشمه حرکت به سوى نیکیها و خوبیها است، و مى تواند میان انسان و گناه و رذائل اخلاقى سدّ محکمى ایجاد کند.
به همین دلیل، در حدیثى مى خوانیم که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) فرمود: سه چیز است که این امّت طاقت آن را ندارند (و از هرکسى ساخته نیست): مواسات با برادران دینى، در مال; و دادن حقّ مردم; و ذکر خدا در هر حال; سپس افزود: «وَ لَیْسَ هُوَ سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ وَلکِنْ اِذا وَرَدَ عَلى ما یَحْرُمُ عَلَیْهِ خافَ اللّهَ عزَّوَجَلَّ عِنْدَهُ وَ تَترُکَهُ; ذکر تنها گفتن سُبْحانَ اللّهِ و اَلْحَمْدُ لِلّهِ و لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ و اللّهُ اَکْبَرُ نیست، بلکه هنگامى که زمینه هاى حرام فراهم گردد، از خدا بترسد و آن را ترک گوید.»(1)
شبیه همین معنى با مختصر تفاوتى از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) نقل شده است.(2)
در حدیث دیگرى از حضرت على(علیه السلام) مى خوانیم: «اَلذِّکْرُ ذِکْرانِ: ذِکْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ حَسَنٌ جَمِیلٌ وَ اَفْضَلُ مِنْ ذلِکَ ذِکْرُ اللّهِ عِنْدَ ماحَرَّمَ اللّهُ عَلَیْکَ فَیَکُونَ ذالِکَ حاجِزاً; ذکر بر دو گونه است: یاد خدا کردن به هنگام مصیبت (و شکیبایى نمودن) زیبا و جالب است، و از آن برتر، آن است که خدا را در برابر گناهان یاد کنى، و میان تو و حرام سدّى ایجاد نماید!»(3)
از آنچه در بالا آمد بخوبى مى توان نتیجه گرفت که ذکر اللّه واقعى ذکرى است که در اعماق وجود انسان اثر بگذارد، و در جهت گیریهاى فکرى و عملى او تأثیر کند، و روح و جان انسان را پرورش دهد و به راه خدا دعوت کند.
آن کس که ذکر خدا مى گوید و راه شیطان را مى پوید، در واقع ذاکر صادق و خالص نیست; به همین دلیل، در حدیثى از امام علىّ بن موسى الرّضا(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «مَنْ ذَکَرَاللّهَ وَ لَمْ یَسْتَبِقْ اِلى لِقائِهِ فَقَدْ اِسْتَهْزَءَ بِنَفْسِهِ;کسى که ذکرخدا بگوید و به سوى لقاى او سبقت نجوید(و اعمال نیکى براى رستاخیز فراهم نسازد)خود را به سخریّه گرفته است!»(4)
1. بحارالانوار، جلد90، صفحه 151، حدیث 4.
2. همان مدرک، حدیث 5 و6.
3. بحار، جلد 75، صفحه 55.
4. بحار،جلد 75، صفحه 356، حدیث 11.