مرگ مغزى
فهرست موضوعات
جستجو 
سؤال 275 ـ درباره مرگ مغزى کراراً سوالى کرده ایم و جواب فرمودید. اجازه دهید آن را به صورت کلّى تر مطرح کنیم: در مورد مرگ مغزى، که مغز از کار افتاده، و تنها دستگاههاى حیاتى نباتى کار مى کند، و هیچ امیدى به بازگشت چنین کسى به حیات حیوانى و انسانى نیست، احکام مختلفى در زمینه مسائل گوناگون حقوقى و مالى و پزشکى تصوّر مى شود. لطفاً شرح جامعى درباره تمام این مسائل هرچند به صورت فشرده بیان فرمایید.

جواب: با توجّه به اینکه پزشکان تصریح مى کنند این گونه افراد مانند شخصى هستند که مغز او بکلّى متلاشى شده، و یا سر از تن او جدا کرده اند، که با کمک وسایل تنفّس مصنوعى و تغذیه، ممکن است تا مدّتى به حیات نباتى او ادامه داد، یک انسان زنده محسوب نمى شوند، در عین حال یک انسان کاملاً مرده هم نیستند. بنابراین، در احکام مربوط به حیات و مرگ باید تفصیل داده شود. مثلاً احکام مسّ میّت، غسل و نماز میّت، و کفن و دفن درباره آنها جارى نیست، تا قلب از کار بیفتد و بدن سرد شود. اموال آنها را نمى توان در میان ورثه تقسیم کرد، و همسر آنها عدّه وفات نگه نمى دارد، تا این مقدار حیات آنان نیز پایان پذیرد.

ولى وکلاى آنها از وکالت ساقط مى شوند، و حقّ خرید و فروش یا ازدواج براى آنها، یا طلاق همسر از طرف آنان ندارند، و ادامه معالجات در مورد آنها واجب نیست، و برداشتن بعضى از اعضاى بدن آنها، در صورتى که حفظ جان مسلمانى متوقّف بر آن باشد مانعى ندارد; ولى باید توجّه داشت که اینها همه در صورتى است که مرگ مغزى به طور کامل و به صورت قطعى ثابت گردد، و احتمال بازگشت مطلقاً وجود نداشته باشد.

سؤال 276 ـ تعدادى از بیماران به دلیل ضایعات مغزى غیر قابل بازگشت، فعالیّتهاى قشر مغز خود را از دست داده، و در حالت اغماى کامل بوده، و به تحریکات داخلى و خارجى پاسخ نمى دهند، ضمناً فعالیّتهاى ساقه مغز خود را نیز از دست داده، فاقد تنفّس و پاسخ به تحریکات متفاوت نورى و فیزیکى مى باشند. در این گونه موارد احتمال بازگشت فعّالیّتهاى مورد اشاره، مطلقاً وجود نداشته، و بیمار داراى ضربان خودکار قلب بوده، که ادامه این ضربان هم موقّتى و تنها به کمک دستگاه تنفس مصنوعى به مدّت چند ساعت و حدّ اکثر چند روز مقدور مى باشد. این وضعیّت در اصطلاح پزشکى مرگ مغزى نامیده مى شود; از طرفى نجات جان عدّه دیگرى از بیماران منوط به استفاده از اعضاى مبتلایان به مرگ مغزى است. با عنایت به اینکه این اشخاص فاقد تنفّس، شعور، احساس و حرکت ارادى هستند، و هیچ گاه حیات خود را باز نمى یابند. لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید:

1. در صورت احراز شرایط فوق، آیا مى توان از اعضاى بدن آنها براى نجات جان بیماران دیگر استفاده کرد؟

2. آیا صرف ضرورت نجات جان مسلمانان نیازمند به پیوند عضو، براى جواز قطع عضو کافى است، یا اذن قبلى و وصیّت صاحب عضو نیز لازم است؟

 

3. آیا در صورت جواز قطع اعضا دیه، ثابت است، یا ساقط مى شود؟

4. در صورت ثبوت دیه، پرداخت آن بر عهده کیست؟ پزشک یا بیمار؟

5. موارد مصرف دیه مذکور کدام است؟

جواب: 1. جواب این مسأله در سابق گفته شد، ولى از نظر اهمیّت مسأله توضیحاً عرض مى شود که در موارد مرگ مغزى، به صورتى که در بالا ذکر شد، اگر موضوع قطعى و یقینى باشد، چنان فردى در این گونه احکام مانند میّت است (هر چند پاره اى از احکام میّت مانند غسل و نماز و کفن و دفن و غسل مسّ میّت بر او جارى نمى شود) بنابراین برداشتن اعضاى او براى نجات جان مسلمانان مانعى ندارد.

2. در مواردى که عضو را بعد از مرگ کامل بر مى دارند، و نجات جان دیگران منوط به آن است، اذن قبلى یا اجازه بازماندگان لازم نیست، هرچند بهتر است.

3. در مورد جواز قطع اعضا، احتیاط دادن دیه است.

4. بر عهده کسى است که عضو را قطع کرده است.

5. درکارهاى خیر براى میّت مصرف مى شود.
null
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای