1. وظیفه پزشک در برابر بیماران مختلف
فهرست موضوعات
جستجو 
سؤال 361 ـ اگر دو مصدوم را جهت معالجه نزد پزشکى ببرند، که هر دو در شرایط خطر جانى قرار دارند، چنانچه یکى از آن دو، عضو خانواده اى باشد که این پزشک، طبیب خانوادگى آنان مى باشد، و اقدام پزشک براى معالجه هر یک از آن دو مستلزم رها ساختن مصدوم دیگر مى باشد، که در نتیجه مصدوم دیگر خواهد مرد، لطفاً با توجّه به امور زیر بفرمایید: وظیفه طبیب پرداختن به معالجه کدام یک از این دو مصدوم است؟

1. طبیب هیچ گونه تعهّد شرعى نسبت به معالجه اعضاى خانواده مصدومى که وى پزشک آنان است نداده باشد.

2. نسبت به معالجه اعضاى خانواده یکى از آن دو، تعهّد شرعى داشته باشد.

3. مصدوم و مجروحى که وى پزشک خانوادگى آنان مى باشد حالش بسیار وخیم، ولى احتمال خطر مرگ براى وى کمتر است.

جواب: در صورت اوّل و دوّم با توجه به اینکه هر دو بیمار در شرایط مساوى قرار دارند طبیب مخیّر است، ولى اگر تعهّد شرعى نسبت به یکى از آنها دارد او را مقدّم دارد. و در صورت سوم، باید آن را که خطرش بیشتر است مقدّم دارد.

سؤال 362 ـ بیان بیماریهاى بیمار براى سایر پزشکان یا برخى از اعضاى خانواده و اقوامش که از آن اطّلاع ندارند چه حکمى دارد؟

جواب: آنچه براى درمان او لازم است جائز است، و بیش از آن مجاز نیست مگر به اجازه بیمار.

سؤال 363 ـ شخصى سرطان دارد و طبیب مى داند هرگونه اقدام در جهت معالجه او بى فایده است، و اگر به بیمار و کسان وى اطّلاع دهد گرچه ضربه روحى و صدمات روانى به آنان وارد مى شود، امّا از صرف هزینه فراوان براى معالجه جلوگیرى مى شود، و طبیب هم مورد شکایت نسبت به کتمان بیمارى قرار نمى گیرد. و اگر اطّلاع ندهد، اموال فراوانى خرج معالجه مى شود که بى فایده خواهد بود، و طبیب هم مورد اعتراض واقع مى شود. با توجّه به اصرارى که بیمار و کسانش در مورد دانستن واقعیّت دارند، تکلیف طبیب چیست؟

جواب: با توجّه به اینکه ضربه هاى روحى از یکسو، و هزینه هاى درمان از سوى دیگر کاملاً متفاوت است، طبیب باید آن طرف را اختیار کند که صدماتش کمتر است.

سؤال 364 ـ پزشکى یقین دارد که عمل جرّاحى روى فلان بیمار تأثیرى در زنده ماندن او ندارد، بطورى که بیمار چه عمل شود و چه عمل نشود بیش از مدّت کوتاهى زنده نخواهد ماند. آیا بنا به اصرار همراهان بیمار یا مسئولین بیمارستان، مى تواند اقدام به جرّاحى نماید؟

جواب: در صورتى که بیمار راضى باشد و اطّلاع کافى به او داده شود، مانعى ندارد.

سؤال 365 ـ مبلغى پول در اختیار است که آن را مى توان یا صرف مداواى یک بیمار قلبى نمود، یا صرف ده بیمار دیگر کرد، که به امراض دیگرى مبتلا هستند، حال اگر بیمار قلبى را مداوا ننماییم خواهد مرد، و اگر مداواى بیماران دیگر را رها سازیم دچار رنجهاى شدید، و موجب پیشرفته شدن بیمارى آنان مى گردد، و راهى هم براى مداواى هیچ یک از بیماران فوق جز از طریق هزینه کردن این پول وجود ندارد، در این صورت تکلیف طبیب انتخاب کدام طرف مى باشد؟

جواب: هرگاه بیمارى آن یک نفر خطر جانى دارد و بیمارى آن ده نفر خطرناک نیست، باید اوّلى را مقدّم داشت.

سؤال 366 ـ اگر پزشکى خطرناک بودن بیمارى بیمار و ناامید بودنش را از حیات بیمار به وى بگوید، اسباب نگرانى شدید روحى بیمار و کسان وى را فراهم مى نماید. ولى از طرف دیگر براى گرفتن اذن از بیمار و کسان وى در صورت نیاز به عمل جرّاحى گفتن آن لازم است. و چه بسا موجب مى شود بیمار وصیّت نماید، یا امانات مردم را به آنان بازگردانده، و از آنها کسب حلّیّت کند، و خود پزشک هم مورد اعتراض بعدى بازماندگان بیمار نسبت به عدم اخبار به آنان در مورد خطرناک بودن بیمارى قرار نگیرد. و چنانچه خطرناک بودن بیمارى را اطّلاع ندهد، صدمه روحى و فکرى به بیمار وارد نمى شود ـ هرچند تأثیرى هم در جهت بهبودى مریض ندارد ـ اگر راه منحصر در گفتن صریح خطرناک بودن بیمارى و یا نگفتن باشد، طبیب چه بکند؟

جواب: معمولاً در این گونه موارد راه سومى وجود دارد، و آن اینکه با عبارات مناسبى از مریض و کسان او اجازه مى گیرند، و مى توان مطلب را براى بعضى از کسان او، که روحیه بهترى دارند، بیان کرد. بنابراین ضرورتى ندارد که همه چیز را با صراحت بگوید.

سؤال 367 ـ انتخاب اولویّت در رسیدگى به چند بیمار که همگى به اقدامات اورژانس نیاز دارند بر چه اساسى است؟ آیا تنها معیار، رسیدگى به حال بیمار بد حال تر است، یا اینکه شخصیّت حقوقى و حقیقى افراد باعث تقدیم یک نفر بر دیگرى مى شود. مثلاً رسیدگى به جان یک پزشک یا مهندس تحصیل کرده که براى جامعه مفیدتر است با یک کارگر ساده یکسان است؟ یا مثلاً رسیدگى به یک فرد معتاد به هروئین که تصادف کرده، با یک فرد مؤثر در جامعه مساوى است؟

جواب: اگر حال یکى خطرناک تر است اولویّت دارد، و هرگاه از نظر وضع پزشکى در شرایط مساوى باشند رعایت اولویّت هاى اجتماعى و اخلاقى بهتر است.

سؤال 368 ـ گاه به خاطر مصالح بیمار یا اطرافیان وى مجبور به کتمان حقیقت هستیم. این کار چه حکمى دارد؟

جواب: در صورتى که مصلحت ایجاب کند این کار لازم است.

سؤال 369 ـ در برخى بیماریها، مثل نارسایى کلیه، با اطمینان مى توان به بیمار توصیه نمود که روزه نگیرد; امّا در خیلى از موارد به علّت شکّى که در اصل بیمارى، یا چگونگى تأثیر روزه بر آن وجود دارد، یا به علّت عدم وجود تحقیقات و نتایج لازم در مورد اثرات روزه بر بسیارى از بیماریها، و کلاًّ به خاطر عدم امکان تعیین نقش روزه بر بیمارى، پزشک واقعاً نمى داند روزه را به بیمار توصیه کند یا خیر؟ در این صورت وظیفه پزشک چیست؟ آیا پزشک در صورت توصیه، یا عدم توصیه به روزه مسئول است؟

جواب: این مسأله دو صورت دارد: گاه براى طبیب خوف ضرر حاصل مى شود، یعنى احتمال قابل توجّهى نسبت به زیان داشتن روزه براى او حاصل مى شود، در اینجا مى تواند همان را به بیمار منتقل کند، چنانچه بیمار از قول طبیب خوف ضرر پیدا کرد روزه را ترک مى کند. صورت دوّم آن است که احتمال ضعیف و کم رنگى باشد، در اینجا نمى توان ترک روزه را به بیمار توصیه کند.
null
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای