ائمه 102 مطلب

شاگردان اهل‌بیت(ع) در تفسیر قرآن کریم

شاگردان اهل‌بیت(علیهم السلام) در تفسیر قرآن کریم که در این رشته صاحب‌نام شدند چه کسانی هستند؟

مفسرانی از «صحابه» و «تابعین» می‌شناسیم که به نوعی از ‌‌اهل‌بیت(ع) تأثیر گرفته‌اند و در واقع می‌توان آنها را شاگردان درس تفسیر ‌‌ایشان معرفی نمود. به عنوان نمونه از «صحابه» می‌توان به ابن‌عباس و عبدالله‌بن مسعود و از «تابعین» به سعید‌‌بن جبیر و سعید‌بن مسیّب و طاووس‌بن کیسان و سُدّی کبیر و ابوالجارود (زیا‌‌‌دبن منذر) و زید‌بن اسلم عَدْوی و ابوحمزه ثمالی و ضحاک‌بن مزاحم و عطیة‌‌بن سعید عوفی و ... اشاره نمود.

ادّعا و تصریح ائمه اهل بیت(ع) بر عصمت خویش؟

آیا خود ائمه ادّعای عصمت داشته اند؟ آیا سخنی در این باره از آنها نقل شده است؟

نه تنها از خود امامان اهل بیت(ع)، بلکه احادیثی ازحضرت رسول(ص) نیز در این باره نقل شده است؛ احادیث متعددی از ائمه معصومین(ع)، همچون امام علی(ع)، امام باقر(ع)، امام کاظم(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) نقل شده که موضوع عصمت ائمه اهل بیت(ع) در آنها مورد تایید قرار گرفته است.
این احادیث دو گونه اند: در برخی از احادیث ویژگی هایی برای ائمه بیان شده که لازمه آن عصمت است. مثل حدیث ثقلین که اهل بیت، همانند قرآن مانع از گمراهی و جداناشدنی از کتاب خدا معرفی شده و یا حدیث نبوی همراهی همیشگی امام علی(ع) با حق و حقیقت که در هر حال لازمه معصوم بودن آنهاست.
گروه دیگری از احادیث نیز وجود دارند که صریحا بر عصمت ائمه و پاکی شان از گناه دلالت دارند. برای مثال حضرت رسول(ص) خود، امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را صریحا مطهر و معصوم معرفی می کند. در حدیثی دیگر حضرت امیر(ع) با هم عرض قرار دادن خودشان و دیگر معصومین با قرآن، از معصوم مخلوق شدن شان سخن به میان آورده است. همچنین امام صادق(ع) می فرماید: «ما ترجمان فرمان خداييم ما جماعتى معصوم هستيم».

توجيه غلو كنندگان مقام ائمه(ع) نسبت به واقعه كربلا؟

غاليان كه برای ائمه(ع) الوهيت قائل بودند چگونه واقعه كربلا را توجيه می‌كردند؟

غاليانی كه براي ائمه(ع) الوهيت قائل بودند می‌گفتند كه همان‌طور كه به جاي عيسی(ع) فرد ديگري دار زده شد در کربلا نیز حنظلة بن اسعد شامی به جاي امام حسين(ع) كشته شد. اين اعتقاد با خبر پيامبر(ص) مبني بر كشته شدن امام حسين(ع) ناسازگار است و امام رضا(ع) نيز ضمن لعن آنها فرمودند: «به خدا سوگند که کشته شد حسین(ع) و کشته شد کسی که بهتر از او بود، یعنی امام علي(ع) و امام حسن(ع) و هیچ یک از اهل بیت رسالت نیست مگر آنکه کشته می‌شود و مرا به زهر شهید خواهند کرد و این خبر از پيامبر(ص) به من رسیده است».

دیدگاهها درباره «رجعت»

درباره «رجعت» چه ديدگاه هايى وجود دارد؟

در مورد «رجعت» چند دید گاه وجود دارد: 1) رجعت همانند تَمثّلاتى است براى ارواح مؤمنين و ائمه اهل بيت(ع) كه از دنيا رفته اند و دوباره روح آنان ظهور كرده تصرفاتى در اين عالم خواهند نمود. 2) مقصود، ظهور امام زمان(عج) و رجوع او به مردم به جهت اقامه توحيد و عدل است. 3) مقصود، رجوع عده اى از اموات به اين دنيا به جهت مصالحى خاص در عصر حكومت حضرت مهدى(عج) است.

«عصمت» ائمه(ع) از زبان امام علي(ع)

امام علي(علیه السلام) در خطبه 97 نهج البلاغه درباره «عصمت» ائمه(علیهم السلام) چه فرموده است؟

امام علي(ع) درباره عصمت ائمه(ع) می فرماید: «در همه چيز و در همه كارها پيرو آنها [ائمه اطهار(ع)] باشيد! هرگاه فرمان قيام و حركت بدهند قيام و حركت كنيد! و هرگاه دستور سكون دهند، متوقف شويد! بر آنها پيشى نگيريد! از آنها عقب نيفتيد، كه مايه گمراهى و هلاكت است! و آنها هرگز شما را از هدايت بيرون نمى برند، و به گمراهى نمى كشانند!». از اين تعبيرات روشن مي شود كه ائمه(ع) معصومند و این گونه دستورات تنها درباره معصوم صحیح است و امامت مسلمین منحصر در آنهاست و بايستي در همه چيز و در هر حال، سر بر فرمان آن بزرگواران بود.

جایگاه «ائمه(ع)» از زبان امام علي(ع)

امام علي(علیه السلام) در خطبه 152 «نهج البلاغه» جایگاه و موقعيت ائمه(علیهم السلام) را چگونه بیان نموده است؟

امام علي(ع) در بیان موقعیت امامان و پیشوایان حقّ مي فرمايد: «پيشوايان دين [امامان معصوم(ع)] از طرف خداوند تدبیر و اداره امور خلق را بر عهده دارند و نمایندگان او در میان بندگانش هستند؛ هيچ كس داخل بهشت نمى شود، مگر كسى كه آنها را بشناسد و آنان نيز او را بشناسند و هيچ كس وارد دوزخ نمى شود، مگر كسى كه آنها را انكار كند و آنها نيز انكارش نمايند». اين تعبير نشان مى دهد كه امامان از سوى خدا تعيين مى شوند؛ نه از سوى مردم و اگر بيعت و انتخابى لازم است براى انسجام كار و پيشرفت امور است.

بردن آبروی مومنین با ارائه اسرار به ائمه(ع)!

آیا ارائه اسرار مومنین به ائمه(ع) و بردن آبروی آنها؛ منافی عدل الهی نیست؟

اولا: اطلاع معصومین و اولیاء از اعمال آدمی امری طبیعی در نظام تکوینی است؛ زیرا گناه و معصیت هر کس اثری وضعی در نظام تکوین می گذارد و بندگان صالح و متقی خدا قدرت تشخیص چنین آثاری را دارند و نه اینکه با تجسس در زندگی او، علیه او ظلمی را روا دارند. ثانیا: حضرات معصومین از آنجایی که وظیفه دارند هر کس را به اندازه قابلیتش یاری دهند، اطلاع شان از اعمال انسان می تواند زمینه کمک به شخص معصیت کار را فراهم کند. ثالثا: در نظر داشتن اطلاع معصومین از اعمال ما، می تواند ثأثیرات پیشگیرانه و تربیتی بر اعمال آدمی داشته باشد.

تعارض در آيات «علم غيب»!

چرا در آیات قرآن درباره «علم غیب» تعارض وجود دارد؟! برخی از آیات، علم غیب را مخصوص خداوند می دانند و آن را از غیر او نفی می کنند؛ در حالی که برخی دیگر از آیات، علم غیب را برای غیر خدا ثابت می کنند؟!

اين آيات با يكديگر هيچ گونه منافاتی ندارند و قابل جمع هستند؛ دسته ای در مقام بیان انحصار «علم غيب استقلالي و ذاتي» برای خداوند هستند.‌ دسته دیگر که در آن پيامبر اسلام(ص) تصريح مي‌ كند: «من علم غيب ندارم»، به معنی نفی علم غيب استقلالی و ذاتی از ایشان است. گروه سوم از آيات قرآن بيان مي کنند که از سوي خداوند، به فرستادگان الهي علم غيب تبعی و تعلیمی داده شده است. امام علی(ع)، - در پاسخ به کسی که از ایشان پرسیده بود که آیا از علم غیب مطلع است یا خیر - می فرماید: «اين علم غيب نيست، اين علمى است كه از صاحب علمى (پیامبر) آموخته ام». نتیجه اینکه آنچه از غیر خدا نفی شده علم غیب استقلالی و ذاتی است نه علم به اذن و تعلیم الهی.

طلب شفاعت از غير خدا و مساله «شرک»؟

آيا شفاعت خواستن از غير خداوند، شرك نیست؟!

موضوع شفاعت اولیاء و انبیای الهی هیچ منافاتی با توحید ندارد و موجب شرک نمی گردد؛ زیرا اولا شفیع فقط واسطه ای در طلب بخشش است نه اینکه خودش گناهکاری را ببخشد و ثانیا به تصریح آیات قرآن این شفاعت به اذن و رضایت خداوند صورت می گیرد. انکارهایی هم که در آیات قرآن درباره موضوع شفاعت ذکر شده، مربوط به ادّعاهای بت پرستان در شفیع شدن بتها می باشد و ارتباطی با شفاعت انبیاء و اولیای الهی ندارد.

«عرضه اعمال» به اولیای الهی، و «ستّار العیوبی خداوند»!

مگر خداوند «ستّار العیوب» نیست؟! پس چرا طبق آیه 105 سوره توبه علاوه بر خداوند، پیامبر و گروهی از مومنین نیز اعمال انسان را می بینند؟! یا طبق بیان برخی از روایات، اعمال انسان به ائمه(علیهم السلام) عرضه می گردند؟! از آن گذشته چرا برخی عرفا می توانند با چشم برزخی بر حقیقت پنهان آدمیان آکاهی یابند؟!

اولا: این گونه نیست که خداوند در همه احوال از رسوایی بدکاران و معصیت کاران جلوگیری و آبروی شان را حفظ کند؛ خدا عیب انسانهای هتّاک(پرده در) و بی پروا را آشکار می کند. ثانیا: اطلاع معصومین و اولیاء از اعمال آدمی نتیجه اثر وضعی گناه می باشد؛ چون گناه هر کس اثری وضعی در نظام تکوین می گذارد که بندگان صالح و متقی خدا قدرت تشخیص چنین آثاری را دارند و علم آنها همیشه از ارائه گزارش ناشی نمی شود. ثالثا: هنگامى که انسان بداند علاوه بر خداوند، پیشوایان محبوبش و برخی از اولیاء الهی نیز می توانند از رفتارهایش مطلع شوند، بدون شک بیشتر رعایت مى کند و مراقب اعمال خود خواهد بود. رابعا: از آنجا که آن اولیای گرامی از هیچ تلاشی برای کمک به انسان و رشد دادن او کوتاهی نمی کنند علم آنها به اعمال ما برای خود ما مفید خواهد بود. خامسا: انسان ‌هایی که می توانند علم به اعمال انسان داشته باشند، جز آنچه که مطلوب و مرضی الهی است نخواهند دید. خداوند اطلاع از اعمال بندگان را به کسانی عنايت مي کند که محرم اسرار باشند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

ما مِنْ عَيْنٍ بَکَتْ لَنا اِلاّ نُعِّمَتْ بَالنَّظَرِ اِلَى الْکَوْثَرِ وَ سُقِيَتْ مِنْهُ.

هيچ چشمى نيست که براى ما بگريد، مگر اينکه برخوردار از نعمتِ نگاه به (کوثر) مى شود و از آن سيرابش مى کنند.

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 554