نسبت عصیان و ظلم به حضرت آدم(ع)!

خداوند در آيات ۳۵ و ۳۶ سوره بقره، از حضرت آدم(ع) و همسرش خواسته بود که «به شجره ممنوعه نزدیک نشوند» که در غیر این صورت از «ظالمین» می گردند. با این حال، آنها نافرمانی کردند. همچنین در آیه 121 سوره طه نیز آمده است که آدم بر پروردگار خویش عصیان کرد. آيا با اين وجود می توان حضرت آدم را معصوم دانست؟!

آیات 35 و 36 سوره بقره، عصمت آدم(ع) را نقض نمی کنند. در این باره تفاسیر و توضیحات متعددی وارد شده است. از میان این تفاسیر به نظر می رسد صحیح ترین شان همان است که گفته شود نافرمانی آدم(ع) نوعی ترک اولی بوده که ناقض عصمت ایشان نیست. درباره آیه 121 سوره طه نیز که در آن به «عصیان» آدم اشاره شده، می توان همین معنای «ترک اولی» را درباره آن محتمل دانست علاوه بر اینکه حتی از لحاظ لغت نیز، مخالف با امر مستحب نیز «عصیان» به شمار می آید و لزومی ندارد که هر گونه «عصیان» به معنای گناه باشد.

برهنه شدن آدم و حوّا!، پس از خوردن از شجره ممنوعه

منظور از برهنه شدن آدم(علیه السلام) و حوّا پس از خوردن از شجره ممنوعه چیست؟

خداى متعال در آیه 22 سوره اعراف مى فرماید: «همین که آدم و همسرش از آن درخت ممنوع چشیدند، بلافاصله لباس هایشان از تنشان فرو ریخت و اندامشان آشکار گشت». از این آیه به خوبى استفاده مى شود که آنها قبل از ارتکاب این خلاف، برهنه نبودند بلکه پوششى داشتند که نشانه اى براى شخصیت آدم و حوا و احترام آنها محسوب مى شده که با نافرمانى از اندامشان فرو ریخته است. 

منظور از «گناه»، درمورد حضرت آدم(ع) و سایر پیامبران الهی

آیا حضرت آدم(علیه السلام) مرتکب گناه شد؟

آدم(ع) طبق بیان قرآن، مقام والائى از نظر معرفت و تقوا داشت و مسجود ملائکه بزرگ خدا گردید؛ لذا با این امتیازات مسلماً گناه نمى کند، به علاوه مى دانیم او پیامبر بود و هر پیامبرى معصوم است. بنابراین، آنچه در آیات قرآن ذکر شده، که نسبت عصیان به حضرت آدم داده شده، همگى به معنى«عصیان نسبى» و«ترک اولى» است، نه گناه مطلق؛ یعنی از انسانهای والا مقام انتظار بیشتری می رود. برخی نهی از شجره ممنوعه را نهی ارشادی دانسته اند ولی اگر نهی از ترک اولی باشد نیز مانعی ندارد.

هبوط آدم(ع)

آیا اگر حضرت آدم(علیه السلام) از شجره ممنوعه نمى خورد در بهشت مى ماند؟

آدم(ع) با زندگى در زمین و سختی های آن هیچ گونه آشنائى نداشت؛ لذا لازم بود مدتی در بهشت ـ که یکى از باغ هاى سرسبز و پرنعمت این جهان بود ـ ساکن شود و نیز بداند هر چند او آزاد آفریده شده، اما این آزادى، مطلق نیست که هر چه خواست انجام دهد و نیز لازم بود بداند که اگر خطا و لغزشى دامن گیرش شود درهاى سعادت براى همیشه به روى او بسته نمى شود؛ لذا در عین این که براى خلافت زمین آفریده شده بود، مدتى در بهشت درنگ مى کند و دستورهائى که به او داده مى شود جنبه تمرین و آموزش داشته است.

شجره ممنوعه برای حضرت آدم(ع)

درختی که حضرت آدم(علیه السلام) از نزدیک شدن به آن نهی شده بود چه بود؟

در شش آیه ای که در قرآن به درخت ممنوعه اشاره شده، توضیحی درباره حقیقت آن داده نشده و برای همین مفسران با نگاه به روایاتی که در صدد تفسیر آن بوده اند، میوه ممنوع را گندم، انگور، انجیر و کافور و یا امور معنوی چون علم آل محمد، حسد و... معنا کرده اند. در تورات میوه ممنوعه دانش و عنصر پدیدآورنده حیات جاودان معرفی شده که خود روشن ترین دلیل بر تحریف شدن تورات است، زیرا خداوند، ممنوعیتی برای کسب علم و فضیلت برای بشر وضع نکرده است.

فریب خوردن آدم و حوّا

شیطان چگونه آدم(علیه السلام) و هوا را فریب داد؟

طبق آیات 20 و21 سوره اعراف، شیطان براى فریب انسان، بهترین راه را این دید که از عشق و علاقه ذاتى او به تکامل و ترقى و زندگى جاویدان، استفاده کند و عذر و بهانه اى براى مخالفت فرمان خدا براى آنان بتراشد. از این رو نخست به آدم و همسرش گفت: «خداوند شما را از این درخت نهى نکرده جز این که اگر از آن بخورید یا فرشته خواهید شد و یا عمر جاویدان پیدا مى کنید». و به این ترتیب، فرمان خدا را در نظر آنان به گونه دیگرى جلوه داد و براى باور پذیری حرفش، «سوگندهاى شدیدى یاد کرد، که من خیرخواه شما هستم».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال على بن الحسين السجّاد عليه السّلام :

اَيُّما مُؤ مِنٍ دَمِعَتْ عَيْناهُ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ وَ مَنْ مَعَه حَتّى يَسيلَ عَلى خَدَّيْهِ بَوَّاءَهُ اللّهُ فىِ الْجَنَّةِ غُرَفاً.

هر مؤ منى که چشمانش براى کشته شدن حسين بن على عليه السّلام و همراهانش اشکبار شود و اشک بر صورتش جارى گردد، خداوند او را در غرفه هاى بهشتى جاى مى دهد.

ينابيع الموده ، ص 429