احکام شرکت - جلسه 086 - 95/11/27

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

احکام شرکت - جلسه 086 - 95/11/27

بحث اخلاقی: رسول خدا (ص) در روایتی می فرماید: بادروا بالأعمال‌ فِتَناً كقطع اللّيل المظلم: يصبح الرّجل‌ مؤمنا و يمسي كافرا، و يمسي مؤمنا و يصبح كافرا، يبيع أحدهم دينه بعرض من الدّنيا قليل. با انجام اعمال صالحه تلاش و کوشش کنید زیرا فتنه هایی در پیش است که مانند پاره های شب سیاه و ظلمانی است.

بحث اخلاقی:
رسول خدا (ص) در روایتی می فرماید: بادروا بالأعمال‌ فِتَناً كقطع اللّيل المظلم: يصبح الرّجل‌ مؤمنا و يمسي كافرا، و يمسي مؤمنا و يصبح كافرا، يبيع أحدهم دينه بعرض من الدّنيا قليل.[1]
با انجام اعمال صالحه تلاش و کوشش کنید زیرا فتنه هایی در پیش است که مانند پاره های شب سیاه و ظلمانی است.
تعبیر به شب ظلمانی به این جهت است که در شب تاریک، سارقین فعالیت می کنند، درندگان بیرون می آیند تا شکار کنند، دوست از دشمن شناخته نمی شود در نتیجه انسان گرفتار می شود.
بعد می فرماید: خطر به اندازه ای است که انسان صبح، مؤمن است ولی غروب کافر است و شب مؤمن است و فردا صبح کافر است. یعنی انسان به این سرعت ایمان خود را از دست می دهد.
سپس رسول خدا (ص) علت از دست دادن دین را بیان می کند و آن اینکه آنها دین خود را به عَرَض دنیا می فروشد. مراد از «عَرَض دنیا» مال و منال و زرق و برق دنیا است و به عَرَض گفته می شود چون دوام ندارد. در تاریخ قدرتمندان و زورمندان و ثروتمندانی بودند که همه رفتند و جز قبور خاموش چیزی از آنها باقی نمانده است. عَرَض دنیا مانند سایه ی آفتاب است که تا انسان چشم بر هم می زند سایه به جای دیگر می رود.
امروزه ما بخشی از این فتنه ها را مشاهده می کنیم. سوء استفاده های مالی و به تعبیر بهتر رسوایی های مالی آن هم در حکومت اسلامی از این قبیل است و به اعتماد مردم ضربه ی بسیاری می زند. این مقام و مال، ایمان فرد را از بین می برد. البته گاه کسی دین و ایمان خود را ارزان می فروشد و گاه کسی گرانتر و گاه دیگری، از او هم گرانتر می فروشد. آنچه مهم است این است که فرد فروشنده نباشد و الا ارزان و گران آن فرق چندانی ندارد هرچند ارزان آن شرم آورتر است. همان گونه که امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ‌ اللَّهَ‌ فِي‌ نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ[2]
«فِتَناً» می تواند مفعول «بادروا» باشد یعنی پیش از آنکه این فتنه ها بیاید شما اعمال نیک انجام دهید و جلوی آن را بگیرید. همچنین می تواند «و اتقوا» در تقدیر باشد یعنی «و اتقوا فتنا».
واقعا کسی نمی تواند خودش را در خطر نبیند. باید از وسوسه های شیطان به خدا پناه برد. گاه وقتی مقامات، اموال و امور حرام برای انسان پیش می آید او برای به دست آوردن آن توجیهاتی درست می کند همان گونه که در قرآن آمده است: ﴿وَ إِذْ زَيَّنَ‌ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُم‌﴾[3]
همچنین گاه هوای نفس، گناه را زینت می دهد و فرد، گناه را به عنوان عبادت انجام می دهد. چنین کسی راه به رویش بسته می شود زیرا اگر انسان بداند کاری که انجام می دهد گناه است از آن توبه می کند ولی اگر آن را گناه نداند حتی موفق به توبه نیز نمی شود. آنها همان کسانی هستند که قرآن در مورد آنها می فرماید: ﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ‌ أَعْمالاً * الَّذينَ ضَلَ‌ سَعْيُهُمْ‌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً﴾[4]

موضوع: مقدار امتداد قبله
بحث در مسأله ی پنجم از مسائل مربوط به قسمت بود که در مورد تقسیم خانه ی چند طبقه بود. به مناسبت، کلام کاشف اللثام را نقل کردیم که می گفت: نمی شود طبقه ی بالا را به کسی و طبقه ی پائین را به دیگری داد زیرا اگر بالا به کسی بدهیم پائینی از فضا محروم می شود و اگر پائین را به کسی دهیم، بالایی از اعماق زمین محروم می شود. این در حالی است که کسی که مالک چیزی است مالک آن تا عنان آسمان و اعماق زمین آن نیز هست.
باید دید که آیا این نکته صحیح است یا اینکه فرد تا مقدار متعارفی مالک آسمان و زمین آن می باشد.
گفتیم ظاهرا این مسأله از مسأله ی قبله سرچشمه گرفته است و از مسأله ی قبله الغاء خصوصیت کرده اند و به سایر مساجد و بعد املاک و خانه ها سرایت داده اند.
صاحب جواهر در مسأله ی قبله می فرماید: ضرورة كونها (القبلة) اسما للفضاء من تخوم الأرض إلى عنان.[5]
مرحوم نراقی در مستند می فرماید: ثمَّ الفضاء الذي هو القبلة ليس هو القدر المشغول بالبناء خاصة، بل منه إلى أعنان السماء وتخوم الأرض، بالإجماع، كما في المدارك والمفاتيح وفي المنتهى : و لا نعرف فيه خلافا بين أهل العلم بل قيل: بالضرورة من الدين.[6]
صاحب عروة در اول بحث قبله می گوید: و هی المکان الذی وقع فیه البیت شرّفه الله تعالی من تخوم الارض الی عنان السماء.[7] بعد مرحوم حکیم در شرح آن می گوید: بلا خلاف کما عن المفاتیح و عن المنتهی لا نرف فیه خلافا بین اهل العلم و فی کشف اللثام: انه اجماع من المسلمین.[8]

دلالت روایات:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ ع‌ أَسَاسُ‌ الْبَيْتِ‌ مِنَ‌ الْأَرْضِ‌ السَّابِعَةِ السُّفْلَى إِلَى الْأَرْضِ السَّابِعَةِ الْعُلْيَا.[9]
بارها گفتیم که در مورد صدوق، روایاتی مانند روایت فوق که صدوق آن را به امام علیه السلام با لفظ «قال:» نسبت می دهد علامت این است که او نسبت به اسناد این روایت به معصوم دلیلی داشته است و الا از آن با لفظ «روی» تعبیر می کرد.
شاید راوی اشتباه کرده است و به جای «الی السماء السابعة العلیا»، «الی الارض السابعة العلیا» نقل کرده است.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الطَّاطَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ قَالَ صَلَّيْتُ فَوْقَ أَبِي قُبَيْسٍ الْعَصْرَ فَهَلْ يُجْزِي ذَلِكَ وَ الْكَعْبَةُ تَحْتِي قَالَ نَعَمْ إِنَّهَا قِبْلَةٌ مِنْ مَوْضِعِهَا إِلَى السَّمَاءِ. [10]
از آنجا که سائل کاری به زمین نداشته در این روایت دیگر از تخوم الارض صحبت نشده است.
البته مسأله ی طواف حول البیت را نباید با مسأله ی قبله خلط کرد زیرا شاید طواف فقط دور همین بیت باشد و شاید هم نباشد. مثلا اگر کسی سوار هواپیما باشد و در بالا طواف کند در حالی که می تواند در پائین طواف کند آیا طواف او مجزی است؟
به هر حال اگر در سند دو روایت فوق مشکلی باشد، آن را با عمل مشهور جبران می کنیم. زیرا اجماع و شهرت، جابر ضعف سند می باشد. مخصوصا که ادعای ضرورت هم شده است که بالاتر از اجماع است.
به هر حال حتی کسانی که در سفینه های فضایی هستند می توانند در امتداد زمین، نماز خود را بخوانند.
در اینجا آیت الله خوئی به این مسأله اشکال کرده است. ایشان در ابتدا قبول می کند که قبله سمت کعبه است و مراد، خصوص آن بناء نیست بنا بر این اگر روزی کعبه خدای ناکرده منهدم شود، قبله از بین نمی رود.
ما اضافه می کنیم که شاید بنیان کعبه سست شده باشد و آن را به کلی منهدم کنند و از نو بسازند یا مثلا زلزله بیاید و کعبه فرو ریزد.
بعد محقق خوئی اضافه می کند: إنما الإشكال في أنّ القبلة هل هي خصوص ذلك الفضاء المشغول بذاك البناء وما يعلوه بمقدار يلحق به عرفاً، (یعنی مقداری بالاتر و مقداری پائین تر) أو أنها من تخوم الأرض إلى عنان السماء؟ المشهور هو الثاني بل ادعي عليه الإجماع في بعض الكلمات، بل قد صرح بعضهم بسراية الحكم إلى مطلق المساجد، بل مطلق الأملاك فرتب آثار المسجدية والملكية من تخوم الأرض إلى عنان السماء…[11]
بعد ایشان اشکال می کند که زمین یک حرکت وضعی دارد که همان است که دور خود می چرخد و یک حرکت انتقالی که دور خورشید می گردد. بنا بر این لازمه ی قبله بودن تا عنان سماء این است که دائما باید قبله در فضاء جابجا شود که این کلام عجیبی است.

ما ان شاء الله در جلسه ی بعد کلام ایشان را بررسی می کنیم.
 

پی نوشت:
[1] نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ج1، ص370، حدیث 1075.
[2] نهج البلاغه، خطبه ی 224.
[3] انفال/سوره8، آیه48.
[4] کهف/سوره18، آیه103 و 104.
[5] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج7، ص351.
[6] مستند الشیعة، محقق نراقی، ج4، ص160.
[7] العروة الوثقی، کاظم یزدی، ج1، ص440.
[8] مستمسک العروة الوثقی، السید الحکیم، ج7، ص572.
[9] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج4، ص339، ابواب القبلة، باب18، شماره 5337، ح3، ط آل البیت.
[10] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج4، ص339، ابواب القبلة، باب18، شماره 5335، ح1، ط آل البیت.
[11] موسوعة الامام الخوئی، ج11، ص414.
تاریخ انتشار: « 1395/11/27 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 2739