احکام شرکت - جلسه 090 - 95/12/03

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

احکام شرکت - جلسه 090 - 95/12/03

موضوع: تقسیم زمین زراعی همراه با محصول قبل از ورود به مسأله ی هشت، اشکالاتی که بعضی از افراد در مورد مسأله ی پنجم داشته اند را بررسی می کنیم.

موضوع: تقسیم زمین زراعی همراه با محصول
قبل از ورود به مسأله ی هشت، اشکالاتی که بعضی از افراد در مورد مسأله ی پنجم داشته اند را بررسی می کنیم.
اول اینکه در مورد کعبه گفتیم که من تخوم الارض الی عنان السماء، قبله است و ما نیز آن را قبول داریم. بنا بر این اگر کسی در کره ی ماه بخواهد نماز بخواند، امتداد زمین را در آسمان در نظر می گیرد و در مقابل آن نماز می خواند. مثلا زمین ممکن است زیر پا باشد، معنا ندارد که رو به زمین و در سرازیری نماز خواند بلکه در امتداد آن در آسمان نماز می خوانند.
سؤال اول این است که با حرکت سریعی که زمین به دور خود و آفتاب دارد و حرکتی که ماه به دور خود دارد ممکن است تا فرد بخواهد نماز خود را تمام کند، پشت به قبله شود.
پاسخ این است که حرکت زمین به دور خود، حرکت سریعی نیست زیرا در بیست و چهار ساعت یک بار دور خود می گردد و طولانی ترین خط که خط استوا است، چهل هزار کیلومتر است که اگر تقسیم بر بیست و چهار ساعت شود، معادل ساعتی هزار و ششصد کیلومتر می شود که اگر معادل پنج دقیقه اش را حساب کنند، مقدار اندکی می شود مخصوصا که در فاصله های دوردست مقدار زیاد، نیز کم به نظر می آید. مثلا اگر کسی در فاصله ی دور از ما در حال حرکت باشد، سرعت بسیار کمتری نسبت به کسی دارد که در فاصله ی نزدیک از ما در حال گذر است.
اما حرکت کره ی ماه بسیار خفیف است و در حدود یک ماه یک بار دور خودش می چرخد. بنا بر این این سرعت، در نماز تأثیر نمی گذارد. مخصوصا که نماز در آنجا باید شکسته باشد که وقت کمتری می گیرد.
سؤال دوم این است که گفتیم، کعبه مطابق بیت المعمور در آسمان است این در حالی است که بیت المعمور یک موضع معنوی و ما وراء الطبیعة است و غیر مادی می باشد. بنا بر این این محل، هم همه جا هست و هیچ کجا هم نیست.
پاسخ این است که از روایات استفاده می شود بیت المعمور یک محل مادی بر فراز آسمان هاست. حال اینکه ستاره یا کره ای در اعماق آسمان هاست مشخص نیست. به هر حال، یک محل مادی است که محاذی کعبه می باشد. اگر یک محل معنوی بود، دیگر مکان نداشت و در نتیجه معنا نداشت که محاذی کعبه باشد.

مسأله ی هشتم در کلام امام قدس سره چهار صورت دارد.
مسألة 8 - (صورت اولی) لو كانت بينهما أرض مزروعة يجوز قسمة كل من الأرض والزرع (زمین مزروعی است که زراعتی دارد) قصيلا کان (چه درو شده باشد. قَصَلَ به معنای قَطَعَ می باشد.) أو سنبلا (یا محصول کامل شده ولی هنوز درو نشده است.) على حدة، (یعنی هم زمین را می توان جدا قسمت کرد و هم محصول آن را به شکل جدا) وتكون قسمة إجبار[1]
فرق بین این مسأله و مسأله ی سابق در این است که مسأله ی سابق عبارت بود از باغ و بستان با درخت و این در مورد مزرعه است.
این مسأله در کلمات قدماء و متأخرین مطرح است و غالبا آن را مطرح کرده اند. از کلمات بزرگان استفاده می شود که قصیل و سنبل از قبیل متاعی است که در خانه وجود دارد. خانه و متاع را نمی توان با هم تقسیم کرد، زیرا متاع که قالی و ظرف و سایر وسائل است جداگانه و خانه نیز جداگانه تقسیم می شود. تقسیمی که اجباری است، عبارت از تقسیم جداگانه می باشد.
صاحب جواهر می فرماید: لو كان بينهما أرض و زرع فیها فطلب احدهما قسمة الأرض حسب أجبر الممتنع لما عرفته من وجوب إيصال الحق إلى صاحبه مع عدم الضرر (و به نظر ما دلیل آن الناس مسلطون علی اموالهم می باشد و البته هر دو دلیل صحیح است.) ، وهو هنا كذلك فان الزرع كالمتاع في الدار فلا يمنع من قسمتها (و متاعی که در خانه است مانع قسمت خانه نمی شود. یعنی اگر کسی فقط زمین را می خواست تقسیم کند ولی می خواهد در زراعت مشترک باشند مانعی ندارد.) [2]
اما شیخ در مبسوط می فرماید: أما إن طالب قسمة الزرع وحده لم يجبر الآخر عليه، لأن تعديل الزرع بالسهام لا يمكن (نمی شود زراعت را عادلانه تقسیم کرد.)[3]
این در حالی است که اگر محصول زمین مثل هم باشد یا متفاوت باشد، کارشناسی می آوریم که می گوید: زراعت بیست متر این طرف از زمین معادل پانزده متر از آن طرف است. خرید میوه های باغ و امثال آن غالبا به صورت تخمین انجام می گیرد. همچنین چطور درخت را در بستان می توان تقسیم کرد ولی اینجا نشود؟
به نظر ما می توان محصول را به تنهایی تقسیم کرد.
راه حل دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه کل آن محصول را به کسی بفروشند و مبلغ آن را تقسیم کنند. این کار قابل انجام شدن است و می توان شریک را به این قسمت مجبور کرد.
نتیجه اینکه در صورت اولی، هم زمین و هم محصول را می توان جداگانه تقسیم کرد. بنا بر این اگر کسی بخواهد زمین را با محصولش با هم تقسیم کنند، این تقسیم اجباری نیست زیرا هر کدام را می توان جداگانه تقسیم کرد و اگر شریک جداگانه خواهان تقسیم شود، تقسیم آن اجباری است. زیرا جدا جدا یک نوع تقسیم افراز است و اگر شریک زیر بار نرود او را مجبور می کنند.

(صورت ثانیه) وأما قسمتهما معا (زمین و زراعت را با هم تقسیم کنند) فهي قسمة تراض لا يجبر الممتنع عليها إلا إذا انحصرت القسمة الخالية عن الضرر فيها فيجبر عليها،
به نظر ما این تقسیم هم می تواند تقسیم اجبار باشد زیرا زراعت مانند متاع داخل بیت نیست بلکه زراعت تابع زمین می باشد مثلا جنین گوسفند تابع خود اوست و شیر تابع حیوان است. موقع فروش عرفا شیر با حیوان یکی است و کسی نمی گوید که شیر را جدا و حیوان را جدا حساب کنند.
جالب اینکه امام قدس سره در باغ و بستان، درخت را تابع دانست ولی در زراعت چنین نمی گوید.

(صورت سوم و چهارم) هذا إذا كان قصيلا أو سنبلا، وأما إذا كان حبا مدفونا (تازه بذر را افشانده اند و هنوز تبدیل به زرع نشده است) أو مخضرا في الجملة (یا مقدار کمی سبز شده است.) ولم يكمل نباته (و گیاه، کامل نشده است) فلا إشكال في قسمة الأرض وحدها وبقاء الزرع على إشاعته، (در اینجا زمین را می توان تقسیم کرد ولی حب و زرع آن را نمی شود) والأحوط إفراز الزرع بالمصالحة (و بهتر این است که برای تقسیم زرع به سراغ مصالحه روند زیرا مشخص نیست که بذری که پاشیده شده سبز می شود یا نه و گیاه کوچک کامل می شود یا نه. این بذر و گیاه را نه می توان مستقل فروخت زیرا چیز مبهمی است و تابع هم زمین هم نمی باشد زیرا شیء مجهولی است. البته این اشکال باقی است که اگر شریک دیگر حاضر به مصالحه نشد چه باید کرد؟ لابد باید کارشناس آن را قیمت بگذارد و قیمت را تقسیم کنند.) وأما قسمة الأرض بزرعها بحيث يجعل من توابعها فمحل إشكال.

پی نوشت:
[1] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص629.
[2] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج40، ص355.
[3] مبسوط، شیخ طوسی، ج8، ص141.
تاریخ انتشار: « 1395/12/03 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 2497