احکام شرکت - جلسه 126 - 96/02/13

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

احکام شرکت - جلسه 126 - 96/02/13

بحث اخلاقی: پیغمبر اکرم (ص) در حدیثی پنج دستور در مورد نظامت ارائه کرده می فرماید: اغسلوا ثيابكم‌ و خذوا من شعوركم و استاكوا و تزيّنوا و تنظّفوا یعنی لباس های خود را بشویید و موهای اضافی را از سر و صورت بزدائید، مسواک بزنید تا دهانتان بدبو نباشد، لباس مناسب بر تن کنید و خودتان نیز پاکیزه باشید.

بحث اخلاقی:
پیغمبر اکرم (ص) در حدیثی پنج دستور در مورد نظامت ارائه کرده می فرماید: اغسلوا ثيابكم‌ و خذوا من شعوركم و استاكوا و تزيّنوا و تنظّفوا[1]
یعنی لباس های خود را بشویید و موهای اضافی را از سر و صورت بزدائید، مسواک بزنید تا دهانتان بدبو نباشد، لباس مناسب بر تن کنید و خودتان نیز پاکیزه باشید.
در سوره ی اعراف آمده است: ﴿يا بَني‌ آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِ‌ مَسْجِدٍ﴾[2]
در زمان قدیم اجتماعات مردم در مسجد بود و از این رو خداوند دستور می دهد که به مسجد که می روید لباس مناسب بر تن کنید و به صورت مرتب و منظم در آنجا حاضر شوید و به گونه ای نباشد که منظره ی نامطلوبی ایجاد کنید. البته بعضی این آیه را به زینت های جسمانی و بعضی به زینت های معنوی تفسیر کرده اند و گفته اند که با اخلاق های خوب به مسجد روید و بعضی گفته اند که امام جماعت باید این صفات را داشته باشد. البته همه ی این تفاسیر می تواند در معنای این آیه جمع باشد.
اسلام دین نظافت است ولی متأسفانه دیده می شود که بعضی موقع رفتن به مسجد لباس مناسبی نمی پوشند و لباس خوب خود را برای جای دیگر می گذارند. بعضا دیده شده است که کسانی با زیر پیراهن در مسجد حاضر می شوند.
در روایات است که باید لباس بیرون با لباس داخل منزل دو تا باشد. لباس درون ممکن است کثیف شود و غذا روی آن ریخته شود. در منزل باید لباس ساده پوشید ولی لباس بیرون باید لباس تمیز و مرتب باشد. اگر مسلمانان این نکات را رعایت کنند این موجب می شود که دیگران جذب اسلام شوند و بدانند که اسلام دین نظافت و نظم و ترتیب است نه دینی که آلودگی ها در آن اشکال نداشته باشد.
بعضی تصور می کنند که زاهد بودن به این است که انسان لباس نامنظم و یا کثیف بپوشد. در حالات بعضی از صوفیه ی قدیم نقل می کنند که بیست سال لباسش را از تن در نیاورد. آیا زهد و عرفان به این معنا می باشد؟
وقتی مرحوم آیت الله بروجردی بر اثر سکته ی قلبی بیمار شده بود، از خارج طبیب ماهری را که طبعا مسیحی بود برای ایشان حاضر کردند. وقتی طبیب می خواست وارد شود فرمود شانه ای بیاورید محاسن خود را شانه کنم (تا فردی اجنبی که می خواهد رئیس مسلمین را ببیند او را در حال مناسبی مشاهده کند).

موضوع: تقسیم عین موقوفه
بحث در مسأله ی 21 از مسائل مربوط به قسمت است و سخن در تقسیم وقف می باشد. این مسأله حاوی سه فرع است و امام قدس سره در فرع دوم می فرماید:
نعم يصح إفراز الوقف عن الطلق وتقسيمهما بأن كان ملك نصفه المشاع وقفا ونصفه ملكا، (ملکی است که نصف آن وقف است و نصف آن مال شخصی می باشد.) [3]

اقوال علماء: در اینکه ملک وقف را می توان از طلق جدا کرد بین اصحاب شهرت وجود دارد و حتی ادعای اجماع شده است:
صاحب مفتاح الکرامة می فرماید: و تصحّ قسمة الوقف من الطلق هذا ممّا لا أجد فیه خلافاً فی الباب (باب وقف) و باب القضاء و باب الشرکة و باب الشفعة اذا لم تشتمل علی رد من جانب صاحب الطلق و ظاهر التذکرة فی الباب و مجمع البرهان الاجماع علی ذلک (که باید دید اجماع بر افراز است یا عدم رد یا بر هر دو).[4]
مثلا خانه ای است که دارای دو غرفه می باشد که یکی از دیگری گرانتر است و اگر بخوانیم تقسیم کنیم نمی توان میان آنها تعدیل ایجاد کرد مگر اینکه از آنی که گرانتر است مبلغی کسر کنیم و روی ارزانتر بگذارند مثلا اگر یک غرفه یک میلیون تومان گرانتر است پانصد هزار تومان از آن را روی غرفه ی ارزانتر بگذارند. حال قرعه می کشند و ممکن است قرعه ی غرفه ی گرانتر به نام وقف در آید در اینجا ناچاریم مقداری از منافع و درآمد وقف را به ملک طلق اضافه کنیم که اشکالی ندارد. ولی اگر غرفه ی ارزانتر به اسم وقف در آید اشکال دارد زیرا مقداری از ملک طلق را به شکل پول به ملک وقف اضافه می کنند و این موجب می شود که بخشی از ملک وقف به شکل پول درآید که در حکم فروخته شدن آن است.
صاحب جامع المقاصد می فرماید: وتصح قسمة الوقف من الطلق إلا أن يتضمن ردا إلى الطلق منه لأن ذلك يستدعي خروج بعض الوقف عن حكمه[5]
البته در این عبارت اشکالی هست و می بایست به جای «الی الطلق»، «من الطلق» به کار برده می شد.

دلیل بر اصل جواز: در باب قسمت املاک گفتیم که ملک مشاع به گونه ای است که سلطه بر آن ناقص است و «الناس مسلطون علی اموالهم» در ملک مشاع به شکل محدود و با ضرر همراه است. اگر مفروز شود سلطه ی افراد بر آن کامل می شود و این به نفع مالک است. در اینجا اگر زمین زراعی با وقف به شکل مشاع باشد مالک زمین زراعی دچار دردسر می شود و منافع او گاه با وقف مخلوط می شود و یا فرد با متولی دچار اختلاف می شود و امثال آن در نتیجه او این حق را دارد که ملک خود را افراز کند. حتی گفتیم که اگر طرف مخالف آسیب و ضرری نمی بیند او را مجبور به افراز می کند. بنا بر این اگر متولی وقف بدون دلیل از افراز کردن خودداری کند او را به افراز مجبور می کنند.
بحث فقط در همان قیدی است که امام قدس سره به آن اشاره نکرده و آن اینکه مگر اینکه افراز از ناحیه ی طلق سبب رد شود. دلیل اشکال این است که اگر ملکی دارای دو غرفه باشد که یکی ارزش آن کمتر و دیگری بیشتر باشد و فقط از طریق رد بتوان آن را تعدیل کرد (یعنی تفاوت قیمت را حساب کنیم و آن را نصف کنیم و روی ارزانتر بگذاریم) حال اگر غرفه ی ارزانتر به اسم وقف افتد، این در حکم این است که وقف لاغرتر شود و مقداری از آن تبدیل به پول شود. این در حالی است که هیچ تغییری در وقف نمی توان ایجاد کرد و نمی توان بخشی از آن را فروخت.
در اینجا دو نکته وجود دارد:
اول اینکه کسانی که اجازه ی افراز مع الرد نمی دهند چه باید کنند، آیا وقف باید همچنان به صورت مشاع بماند یا اینکه آنقدر قرعه بکشند تا ملک گرانتر به اسم وقف بیفتد؟
شاید مصلحت وقف ایجاب کند که مقداری از آن تبدیل به پول شود و مقداری از آن به شکل افراز در بیاید.
به بیان دیگر، اگر مصلحت در افراز باشد و صاحب ملک تقاضای قرعه کشیدن کند و قرعه ی ارزانتر به اسم وقف بیفتد، مصلحت ایجاب می کند که آن را قبول کنیم.
نکته ی دیگر این است که پول اضافه که به دست می آید را باید چه کرد؟
پاسخ این است که باید آن را تبدیل به عین موقوفه کرد یا عین موقوفه را با آن تکمیل کند. در هر صورت آن را نمی توان به موقوف علیهم داد و باید آن را خرج خود موقوفه کرد. اگر مبلغ مزبور کلان است عین دیگری می خریم و به ملک وقف می افزاییم و اگر کم است موقوفه را تعمیر و تکمیل می کنیم.
 

پی نوشت:
[1] نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ج1، ص226، حدیث 377.
[2] اعراف/سوره7، آیه31.
[3] تحریر الوسیلة، امام خمینی، ج1، ص633.
[4] مفتاح الکرامة، سید جواد الحسینی العاملی، ج21، ص799.
[5] جامع المقاصد، محقق کرکی، ج9، ص113.
تاریخ انتشار: « 1396/02/13 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 2610