بَئِیس ـ بِأَعْیُنِنَا

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
لغات در تفسیر نمونه
بَثّ ـ بُشْرىأَیّام ـ أَیْمَن

بَئِیس:
(ظَلَمُوا بِعَذاب بَئِیس)
«بَئِیس» از مادّه «بأس» (بر وزن یأس) به معناى شدید است.(1)
بائُوا:
(فَبائُوآ بِغَضَب عَلى غَضَب)
«بائُوا» در اصل، به معناى بازگشتند و منزل گرفتند، مى باشد.(2)
باخع:
(فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَّفْسَکَ)
«باخع» از مادّه «بخع» (بر وزن بخش) به معناى هلاک کردن خویشتن از شدت غم و اندوه و به تعبیر دیگر «دق مرگ نمودن» است. این تعبیر نشان مى دهد که تا چه اندازه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نسبت به مردم دلسوز و در انجام رسالت خویش اصرار و پافشارى داشت; و از این که مى دید تشنه کامانى در کنار چشمه زلال قرآن و اسلام نشسته اند و باز از تشنگى فریاد مى کشند، ناراحت بود.(3)
بارِئ:
(فَتُوبُوا إَلى بارِئِکُمْ)
«بارِئ» به معناى خالق است و در اصل، به معناى جداکردن چیزى ازچیز دیگر مى باشد; چرا که آفریدگار، مخلوقات خود را از مواد اصلى و نیز از یکدیگر جدا مى کند.(4)
بازِغ:
(رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً)
«بازِغ» از مادّه «بزغ» (بر وزن نذر) در اصل، به معناى شکافتن و جارى ساختن خون است و لذا به جراحى کردنِ «بیطار» (دامپزشک) «بزغ» گفته مى شود; اطلاق این کلمه بر طلوع آفتاب یا ماه، در حقیقت، آمیخته با یک نوع تشبیه زیبا است; زیرا آفتاب و ماه به هنگام طلوع خود، گویا پرده تاریکى را مى شکافند.
علاوه بر این، طلوع آفتاب در کنار افق، سرخى کمرنگى که بى شباهت به رنگ خون نیست، ایجاد مى کند.(5)
باسِرَة:
(وُجُوهٌ یَوْمَئِذ باسِرَة)
«باسِرَة» از مادّه «بَسر» (بر وزن نصر) به معناى چیز نارس و کار قبل از موعد است; و لذا به میوه کالِ نخل، «بُسر» (بر وزن عُسر) گفته مى شود. و سپس به در هم کشیدن صورت و عبوس بودن اطلاق شده است; از این جهت که عکس العملى است که انسان قبل از فرا رسیدن رنج، عذاب و ناراحتى اظهار مى دارد.(6)
باسِقات:
(وَ النَّخْلَ باسِقات)
«باسِقات» جمع «باسقه» به معناى مرتفع و بلند است.(7)
باطل:
(أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ)
«باطل» یعنى پندارها، خیال ها، نیرنگ ها، افسانه هاى خرافى، کارهاى بیهوده و بى هدف و هرگونه انحراف از قوانین حاکم بر عالم هستى. در این که منظور از «باطل» در سوره «بقره» چیست؟ تفسیرهاى مختلفى ذکر کرده اند: بعضى، آن را به معناى اموالى که از روى غصب و ظلم به دست مى آید دانسته اند. بعضى اشاره به اموالى که از طریق قمار و مانند آن فراهم مى گردد.
و بعضى آن را اشاره به اموالى مى دانند که از طریق سوگند دروغ (و انواع پرونده سازى هاى دروغین به دست مى آید). ولى ظاهر این است مفهوم آیه عمومیت دارد و همه این مسائل و غیر اینها را شامل مى شود; زیرا «باطل» که به معناى زایل و از بین رونده است، پس همه را در بر مى گیرد. و اگر در بعضى از روایات، از امام باقر(علیه السلام)تفسیر به «سوگند دروغ»، و در روایتى از امام صادق(علیه السلام) تفسیر به «قمار» شده است، در واقع از قبیل بیان مصداق هاى روشن است.(8)
باغ:
(فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغ)
«باغ» یا «باغى» از مادّه «بغى» به معناى طلب است; و «عاد» یا «عادى» از مادّه «عدو» به معناى تجاوز مى باشد، و در سوره «نحل» به معناى طلب لذت، و یا حلال شمردن حرام الهى تفسیر شده است.
البته، در روایاتى که از طرق اهل بیت(علیهم السلام)به ما رسیده، گاهى «باغى» به معناى «ظالم» و «عادى» به معناى «غاصب» تفسیر شده، حتى «باغى» به معناى کسى که بر ضد امام، قیام کند و «عادى» به معناى «دزد» آمده است.(9)
بال:
(وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ)
«بال» به معانى مختلفى آمده است از جمله حال،کار،قلب،وبه گفته «راغب» در «مفردات» به معناى «حالات پر اهمیت» است.(10)
بِالْحَقِّ:
(بِالْحَقِّ لِقَوْم یُؤْمِنُونَ)
تعبیر «بِالْحَقِّ» اشاره به این است که آنچه در اینجا آمده، خالى از هر گونه خرافات و اباطیل و اساطیر و مطالب غیر واقعى است. تلاوتى است توأم با حق، و عین واقعیت. و در سوره «روم» ممکن است دو معنا داشته باشد: یکى توأم بودن آفرینش با حق و قانون و نظم; و دیگر این که: هدف آفرینش هدف حقى بوده است و البته این دو تفسیر با هم منافات ندارند. در صورت اول «باء» در «بِالْحَقِّ» براى مصاحبت است، و در صورت دوم به معناى «لام».(11)
بالِغة:
(فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ)
از این که «بالِغة» به معناى «رسا» است روشن مى شود که دلائل خداوند براى بشر از طریق عقل و نقل و به وسیله دانش و خرد، و همچنین فرستادن پیامبران، از هر نظر، روشن و رساست; به طورى که جاى هیچ گونه تردید براى افراد باقى نماند. به همین دلیل، خدا پیامبران را از هر گونه خطا و اشتباه معصوم قرار داده تا هر گونه تردید و دودلى را از دعوت آنان دور سازد.(12)
بْاءَ:
(بآؤُ بِغَضَب مِّنَ اللهِ)
«بْاءَ» از مادّه «بَواء» به معناى مراجعت و منزل گرفتن آمده است، ولى ریشه آن به معناى صاف و مسطح کردن یک محل و مکان است; و از آنجا که انسان به هنگام منزل گرفتن محل خود را صاف و مسطح مى کند این کلمه به این معنا آمده است، همچنین چون انسان به منزلگاه خویش مراجعت مى کند به معناى بازگشت نیز آمده است و در آیه اشاره به این است که آنها مشمول غضب مستمر و مداوم پروردگار مى شوند; گویى در خشم و غضب پروردگار منزل گرفته اند. در سوره «آل عمران» کنایه از استحقاق پیدا کردن است، یعنى قوم یهود بر اثر خلافکارى خود، مستحق مجازات الهى شدند و خشم پروردگار را همچون منزل و مکانى براى خود انتخاب کردند.(13)
بأس:
(فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ)
«بأس» در لغت به معناى «شدت و قوت و قدرت» است و به مبارزه و جنگ نیز بأس گفته مى شود; و لذا بعضى از مفسران آن را به معناى وسائل جنگى اعم از دفاعى و تهاجمى تفسیر کرده اند. در روایتى از امیرمؤمنان على(علیه السلام)نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود: یَعنِى السِّلاحَ وَ غَیْرَ ذلِکَ «منظور اسلحه و غیر آن است». روشن است این، از قبیل بیان مصداق است.(14)
بأساء:
(وَالصّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ)
«بأساء» در اصل، به معناى شدت و رنج است و به معناى جنگ نیز به کار مى رود، همچنین در قحطى، خشکسالى و فقر و مانند اینها.(15)
بِأَعْیُنِنَا:
(تَجْری بِأَعْیُنِنَا جَزآء)
تعبیر «بِأَعْیُنِنَا» (در برابر دیدگان ما) کنایه لطیفى است از توجّه مخصوص و مراقبت کامل از چیزى، چنان که در آیه 37 سوره «هود» نیز در بخش دیگرى از همین داستان مى خوانیم: «وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَ وَحْیِنَا; به او وحى کردیم که در برابر دیدگان ما و بر طبق وحى ما کشتى را بساز».
بعضى از مفسران، این تعبیر را اشاره به انسان هاى با فضیلتى دانسته اند که سوار بر کشتى بودند; بنابراین، جمله «تَجْرِی بِأَعْیُنِنَا» یعنى آن کشتى، بندگان خالص و مخلص ما را همراه مى برد، ولى با توجّه به موارد استعمال این تعبیر در آیات دیگر قرآن، تفسیر اول صحیح تر به نظر مى رسد.
این احتمال نیز داده شده که، «بِأَعْیُنِنَا» اشاره به فرشتگانى است که در امر هدایت «کشتى نوح» دخالت داشتند; ولى این تفسیر نیز، به همان دلیلى که در بالا گفته شد، ضعیف است.(16)


(1) . اعراف، آیه 165 (ج 6، ص 496).
(2) . بقره، آیه 90 (ج 1، ص 402).
(3) . کهف، آیه 6 (ج 12، ص 382) ; شعراء، آیه 3 (ج 15، ص 208).
(4) . بقره، آیه 54 (ج 1، ص 306).
(5) . انعام، آیه 77 (ج 5، ص 392).
(6) . قیامة، آیه 24 (ج 25، ص 308).
(7) . ق، آیه 10 (ج22، ص 245).
(8) . بقره، آیه 188 (ج 2، ص 11) ; محمّد، آیه 3 (ج 21، ص 413).
(9) . انعام، آیه 145 (ج 6، ص 27) ; نحل، آیه 115 (ج 11، ص 477).
(10) . محمّد، آیه 2 (ج 21، ص 412).
(11) . قصص، آیه 3 (ج 16، ص 22) ; روم، آیه 8
(ج 16، ص 393).
(12) . انعام، آیه 149 (ج 6، ص 38).
(13) . آل عمران، آیه 112 (ج 3، ص 77) ; انفال، آیه 16 (ج 7، ص 145).
(14) . حدید، آیه 25 (ج 23، ص 386).
(15) . بقره، آیه 177 (ج 1، ص 678) ; انعام، آیه 43 (ج 5، ص 295).
(16) . قمر، آیه 14 (ج 23، ص 43).
 
 
بَثّ ـ بُشْرىأَیّام ـ أَیْمَن
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma