احکام شرکت - جلسه 122 - 96/02/06

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

احکام شرکت - جلسه 122 - 96/02/06

بحث اخلاقی: رسول خدا (ص) در حدیثی می فرماید: أخسر النّاس‌ صفقة رجل أخلق يديه في آماله و لم يساعده الأيّام على أمنيّته فخرج من الدّنيا بغير زاد و قدم على اللَّه تعالى بغير حجّة.

بحث اخلاقی:
رسول خدا (ص) در حدیثی می فرماید: أخسر النّاس‌ صفقة رجل أخلق يديه في آماله و لم يساعده الأيّام على أمنيّته فخرج من الدّنيا بغير زاد و قدم على اللَّه تعالى بغير حجّة.[1]
از همه ی مردم زیانکارتر کسی است که تمامی نیروهای خود را در به دست آوردن آرزوهایش به کار برده و روزگار هم موافق نشد که او به آرزوهایش برسد. بنا بر این از دنیا می رود در حالی که زاد و توشه ای برای خود آماده کرده باشد و بر خدا بدون دلیل وارد می شود یعنی اگر بگویند که چرا دستت خالی است دلیلی ندارد که اقامه کند.
مسأله ی آرزوها از مسائل مهم است. منظور از آروزهای طولانی این است که انسان، به وضع موجود راضی نیست و همواره سعی می کند که به جای دیگر برسد و غالبا هم آرزوهای او در مورد چیزهایی است که نه جزء ضرورات زندگی است و نه جزء وسائل رفاهی زندگی. گاه تمام عمر در رسیدن به این آرزوها مصرف می شود. غالبا نیز انسان به همه ی آرزوهایش نمی رسد و وقتی از دنیا می رود دستش خالی است زیرا کسی که شب و روز در رسیدن به آرزوهای نامعقول و دور و دراز خود تلاش کند دیگر نمی تواند به فکر آخرت باشد و به همین دلیل در روایت آمده است: وَ طُولُ الْأَمَلِ يُنْسِي الْآخِرَةَ.
البته تلاش برای زندگی و تلاش برای پیشرفت جامعه لازم است ولی سخن در آرزوهای نامعقولی است که انسان را اسیر خود می کند و نمی گذارد که انسان به فکر اصلاح خویشتن و تهیه ی زاد و توشه برای آخرت باشد. این آرزوها شیطانی است و هر کسی به نوعی ممکن است به آن گرفتار باشد. شیطان گاه این آرزوها را در دید انسان زیبا جلوه می دهد. قرآن مجید داستان جالبی در مورد قارون نقل می کند و می گوید که او ثروت خود را برای دیگران به نمایش گذاشت. ﴿فَخَرَجَ‌ عَلى‌ قَوْمِهِ‌ في‌ زينَتِهِ قالَ الَّذينَ يُريدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظيمٍ﴾[2]
در نتیجه بعضی هوس کردند که مانند قارون بودند و گفتند که ثروت و جلال و شکوه او چقدر زیاد است. این در حالی است که قارون خود، گرفتار تر از آنها بود زیرا حفظ آن همه اموال بسیار سخت است. بعد که زمین حرکت کرد و او را فرو برد (زیرا طبقات زمین مانند لایه های مختلفی روی هم است و فضاهای خالی دارد و مانند بنا نیست که مانند آجر روی هم باشد. امروزه به این حرکت زمین، رانش می گویند) در نتیجه ی این رانش خود قارون و ثروت و خانه اش همه در زیر زمین مدفون شد. در اینجا کسانی که حسرت او را می خوردند گفتند خوب شد که مانند قارون نبودیم و به آن سرنوشت مبتلا نشدیم.
امروزه نیز قارون هایی هستند و افرادی هستند که آرزو می کنند کاش مانند آن قارون ها بودند.

موضوع: اسانید قرب الاسناد
کتاب قرب الاسناد حاوی احادیث بسیاری است که در تمام فقه پخش می باشد. باید تکلیف خود را با این کتاب روشن کنیم.
در اینجا چند بحث وجود دارد که باید روشن شود:
اولین بحث این است که علت نامگذاری این کتاب به سبب این است که سندهای این کتاب بسیار کوتاه است. عبد الله بن جعفر حمیری که نویسنده ی کتاب است گاه از یک راوی یا دو راوی و به ندرت سه راوی از امام علیه السلام روایت نقل می کند. اگر این راویان ثقه باشند کار بسیار آسان می شود.
بعضی می گوند که مؤلف کتاب محمد بن عبد الله بن جعفر حمیری است که پسر می باشد. البته پدر و پسر هر دو ثقه هستند و در قرن سوم زندگی می کردند. گفته می شود که عبد الله بن جعفر، امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام را درک کرده است. او همچنین مقداری از غیبت صغری را درک کرده است. البته نمی گوییم که از آن دو امام روایت هم کرده اند.
بحث دوم این است که آیا انتساب کتاب قرب الاسناد به عبد الله بن جعفر مسلم است یا مشکوک می باشد. زیرا این کتاب مربوط به قرن سوم است و بعد به دست شیخ طوسی و صاحب وسائل و ما رسیده است. مشهور و معروف این است که انتساب این کتاب به نویسنده ی آن مسلم است. بسیاری به این امر تصریح کرده اند که از جمله می توان به نجاشی در رجال و علامه مجلسی در بحار الانوار، شیخ طوسی در الفهرست و دیگران اشاره کرد که می گویند این کتاب به عبد الله بن جعفر منتسب است. البته شاذی در این انتساب تأمل دارند.
بحث سوم این است که مجموع روایاتی که در قرب الاسناد است مطابق چاپ آل البیت 1387 روایت است که در سراسر فقه کاربرد دارد. این روایات از سه امام نقل شده است: امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهم السلام. بیش از 600 روایت از امام صادق علیه السلام است و همین مقدار از امام کاظم علیه السلام می باشد و ما بقی از امام رضا علیه السلام نقل شده است.
بخش چهارم این است که بسیاری از روایاتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حدود صد روایت است به واسطه ی مسعدة بن صدقه نقل شده است. می دانیم، مسعدة جزء مجاهیل می باشد و گفته شده که او عامی المذهب و از اهل سنت بوده است و در رجال ما توثیق نشده است.
همچنین، روایات بسیاری را از عبد الله بن الحسن العلوی نقل می کند که به حدود پانصد روایت بالغ می شود. عبد الله بن الحسن نیز متأسفانه از مجاهیل است و حتی صاحب جامع الرواة نامی از او نمی برد.
روایات بسیار دیگری نیز هست که از ابو البختری نقل شده است. ابو البختری که از اصحاب امام صادق علیه السلام بوده است نامش وهب بن وهب بوده است. او نیز از کذابین بوده است.
در عین حال، بخشی از روایات این کتاب صحیحه است و مخصوصا روایاتی که از امام رضا علیه السلام به واسطه ی ریّان بن صلت نقل می کند که ثقه می باشد.
جمع بندی: روایتی که ما در بحث خود در مورد قسمت دین داشتیم که آیا جایز است یا نه از قرب الاسناد بود که در مورد بیع سلم وارد شده بود. این روایت از جمله روایاتی است که از عبد الله بن الحسن العلوی نقل شده است. با این حال خوشبختانه بسیاری از روایات قرب الاسناد در کتاب علی بن جعفر نیز نقل شده است که این کتاب به دست بزرگان رسیده است. بنا بر این اگر نتوانیم به روایت قرب الاسناد تمسک کنیم می توانیم آن را از کتاب علی بن جعفر نقل نماییم.

پی نوشت:
[1] نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ج1، ص173، حدیث 108.
[2] قصص/سوره28، آیه79.
تاریخ انتشار: « 1396/02/06 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 2550