مباحث خیارات - جلسه 001 - 96/06/12

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

مباحث خیارات - جلسه 001 - 96/06/12

موضوع: مقدمه ی بحث خیارات ماه ذی الحجة ماهی است که در آن روزهای تاریخی بسیاری وجود دارد از جمله، از عید قربان تا آخر ذی الحجة شش روز تاریخی بسیار مهم وجود دارد

موضوع: مقدمه ی بحث خیارات
ماه ذی الحجة ماهی است که در آن روزهای تاریخی بسیاری وجود دارد از جمله، از عید قربان تا آخر ذی الحجة شش روز تاریخی بسیار مهم وجود دارد. اولین آنها عید قربان است که از اعیاد مهم اسلامی است. دومین آنها پانزدهم همین ماه است که ولادت با سعادت امام دهم امام علی النقی می باشد. روز هجدهم نیز عید غدیر است که عید الله الاکبر می باشد. روز بیست و چهارم هم حاوی دو حادثه ی مهم تاریخی است که مباهله و نزول آیه ی ولایت و خاتم بخشی حضرت امیر به سائل می باشد. بیست و پنجم نیز روز نزول سوره ی هل اتی می باشد.
از همه ی مهمتر همان روز غدیر است که روز مهمی است که تا کنون اهمیت لازم را به آن نداده اند. غالبا به روزهای عزاداری اهمیت داده می شود و حال آنکه هرچند آن عزاداری ها در جای خود خوب است ولی باید دانست که روز عید غدیر روز پایه ریزی ولایت است. مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار در مورد اهمیت روز عید غدیر روایاتی دارد که ما به عنوان تبرک به یک روایت اشاره می کنیم:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ يَوْمُ غَدِيرِ خُمٍّ أَفْضَلُ‌ أَعْيَادِ أُمَّتِي‌ وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَمَرَنِيَ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ فِيهِ بِنَصْبِ أَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَماً لِأُمَّتِي (پرچمی برای امت من) يَهْتَدُونَ بِهِ مِنْ بَعْدِي (زیرا همه پرچم را از دور می دیدند و هدایت می شدند) وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَكْمَلَ اللَّهُ فِيهِ الدِّينَ وَ أَتَمَّ عَلَى أُمَّتِي فِيهِ النِّعْمَةَ وَ رَضِيَ لَهُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً.[1]
اهمیت دادن به غدیر و بیرون آوردن غدیر از مظلومیت موجب می شود که برکاتی برای ملت به ارمغان آورده شود. ما هنگام نوشتن شرح بر نهج البلاغه مشاهده کردیم که شرح هایی که بر آن نوشته شده است بسیار کم است. حتی ده شرح بدردبخور و جامع وجود نداشت و حال آنکه برای قرآن بیش از هزار تفسیر نوشته شده است. این نشان می داد که نهج البلاغه نیز مانند خود امیر مؤمنان مظلوم واقع شده است. امیر مؤمنان با آن مقام والا کسی بود که هفتاد سال بر روی منابر مورد لعن قرار می گرفت. چنین مظلومتی را در اسلام کسی نداشته است.
بحث خیارات:
برای آشنایی و آمادگی برای بحث های خیارات دو منبع خوب وجود دارد: یکی خیارات کتاب مکاسب است که توسط شیخ انصاری نوشته شده است که او به شکل جالبی این مباحث را مطرح کرده است. دوم نیز مبحث خیارات جواهر است و ما بیشتر ناظر به این دو منبع هستیم.
برای شروع بحث لازم است به چند مقدمه اشاره کنیم:
مقدمه ی اول: خیارات از مهمترین مسائل فقهیه می باشد زیرا در تمامی لحظه ها مردم با معامله سر و کار دارند و شب و روز بیع و شراء می کنند و خیارات هم مربوط به بیع و شراء می باشد. در غالب این معاملات خیار یا خیاراتی وجود دارد. بنا بر این به همان دلیل که معاملات از اهم امور است خیارات هم از اهم امور می باشد. همه ی معاملات، خیار مجلس دارد و بسیاری از آنها خیار عیب، غبن و تبعض صفقه نیز دارد.
عجیب این است که عدد خیارات را بسیار مختلف شمرده اند. بعضی آن را پنج و بعضی هفت و بعضی هشت و بعضی دوازده و بعضی چهارده تا شمرده اند و ما عدد دوازده را قبول داریم.
محقق در شرایع تعداد آنها را پنج تا معرفی کرده است که عبارتند از: خیار مجلس، خیار حیوان، خیار غبن، خیار شرط (کسی جنسی را می فروشد و شرط می کند که مثلا تا یک ماه بتواند آن را فسخ کند) و خیار تأخیر (یعنی کسی جنسی را نقدا خریده است و تحویل نگرفته است و گفته است که وقتی ثمن را آماده کرده است آن را تحویل می گیرد که در این صورت فروشنده تا سه روز مهلت دارد و بعد از آن می تواند فسخ کند).
مرحوم شیخ انصاری دو تا به آن اضافه کرده و عدد را به هفت رسانده است یعنی خیار رؤیت و خیار عیب را به آن اضافه کرده است. خیار رؤیت این است که فروشنده غیابا جنسی را با مشخصاتی می فروشد و بعد که مشتری رؤیت کرد متوجه می شود که آن اوصاف در جنس وجود ندارد. این در واقع خیار تخلف وصف هم می باشد.
محقق سبزواری نیز خیار هشتمی را اضافه می کند و آن خیار ما یفسد الیوم است. مانند اینکه کسی میوه و سبزی خریده و رفت و دیگر نیامد آن را ببرد که در نتیجه بایع آن را فسخ می کند و به دیگری می فروشد.
ما در رساله ی خود چهار خیار دیگر به آن اضافه کرده ایم و عدد را به دوازده رسانده ایم: خیار تدلیس (کسی تقلب کرده و جنسی را فروخته ولی ظاهر آن با باطنش فرق می کند)، خیار تخلف از شرط (این با خیار شرط فرق دارد مثلا کسی شرط کرده بود که بعد از فروش زمین پروانه ی آن را هم از شهرداری می گیرد ولی به آن شرط عمل نکرده است، خیار تبعض صفقه، (کسی جنسی را فروخت و مشتری دید که نصف آن مال دیگری می باشد در اینجا معامله فقط در نصف صحیح است در نتیجه مشتری می تواند معامله را فسخ کند و ادعا کند که کل مال را می خواسته است) و خیار تعذر التسلیم (مشتری جنسی را می فروشد و می گوید که در انبار دارد و مال را تحویل می دهد و یا مثلا خانه ای را معامله کرده و مشخص می شود که خانه مشکل سند دارد و قابل واگذاری نیست. مشتری حق این را دارد که صبر نکند و معامله را فسخ نماید.)
مرحوم صاحب لمعه دو مورد دیگر به آن اضافه کرده و عدد را به چهارده رسانده است: خیار الشرکة (مشتری بعد از خرید متوجه می شود که مال ملک طلق نیست بلکه مال مشترک است در اینجا مشتری می تواند معامله را فسخ کند. فرق آن با خیار تبعض صفقه در این است که در خیار تبعض صفقه شاید شرکت وجود نداشته باشد.) و خیار التفلیس یعنی کسی جنسی را فروخته است و بعد مشخص شد که او محجور بوده و قاضی حق تصرف از اموال را از او گرفته بود. بایع که مفلّس است به مشتری می گوید صبر کند تا مشکل برطرف شود ولی مشتری می تواند صبر نکند و از خیار مزبور استفاده کند)
در اینجا نکته ای وجود دارد و آن اینکه صاحب جواهر متوجه شده است که در عدد خیار، اختلاف وجود دارد در نتیجه عذری آورده است و می فرماید: وليس ذلك خلافا وانما هو مجرد جمع واستقصاء[2]
عبارت ایشان مبهم است و شاید مراد ایشان این باشد که اختلاف در عدد خیارات موجب اختلاف بین علماء نیست زیرا این عناوین با هم قابل ادغام هستند و هر کس مقداری از خیارات را استقصاء نموده است.
این در حالی است که خواهیم دید نمی توان بین آنها جمع و ادغام کرد و از طرفی مجتهد باید تمامی خیارات را استقصاء کند و بحث نماید.
به هر حال عجیب است که چگونه صاحب شرایع آن را فقط پنج عدد می داند و یا امام قدس سره که تحریر او محل بحث ماست فقط به هفت مورد اشاره می کند.
به هر حال نمی توان عذر موجهی برای این اختلاف پیدا کرد. ما ابتدا به هفت مورد که امام قدس سره به آن اشاره کرده است می پردازیم و بعد به سراغ هفت مورد دیگر می رویم و کل چهارده مورد خیار را بحث می کنیم.
 
ان شاء الله در جلسه ی آینده به سراغ دو مقدمه ی دیگر می رویم که شیخ انصاری در مکاسب ذکر کرده است.

پی نوشت:
[1] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج37، ص109، ط بیروت.
[2] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج23، ص3.
تاریخ انتشار: « 1396/06/12 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 7962