مباحث خیارات - جلسه 027 - 96/08/10

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

مباحث خیارات - جلسه 027 - 96/08/10

رسول خدا (ص) در این حدیث سه تقاضا در مورد علم از خداوند می کند. اول اینکه از خداوند می خواهد: توفیق بده از علمی که به من داده ای نفع ببرم. دوم اینکه علومی را ندارم که توفیق بده آن علوم را به دست آورم و سوم اینکه علم و دانش من را هر روز اضافه کن.

بحث اخلاقی:
رسول خدا (ص) در حدیثی می فرماید: اللّهمّ انفعني‌ بما علّمتني‌ و علّمني ما ينفعني و زدني علما.[1]
رسول خدا (ص) در این حدیث سه تقاضا در مورد علم از خداوند می کند. اول اینکه از خداوند می خواهد: توفیق بده از علمی که به من داده ای نفع ببرم. دوم اینکه علومی را ندارم که توفیق بده آن علوم را به دست آورم و سوم اینکه علم و دانش من را هر روز اضافه کن.
قابل توجه اینکه گوینده ی این سخن خود رسول خدا (ص) است که در مورد علم و دانش خودش سخن می گوید و برای ما سرمشقی است.
اولین قدم این است که از علومی که داریم استفاده کنیم و الا خداوند توفیق علوم بیشتر را به ما نخواهد داد.
دوم اینکه از خدا علومی بخواهیم که آنها نیز برای ما مفید است.
سوم اینکه برای علم، حدی قائل نشویم و از مهد تا لحد به فکر علم تازه ای باشیم. چیزی به نام فارغ التحصیل شدن نداریم و انسان همواره دائم التحصیل است. کسی که خودش را فارغ التحصیل بداند انسان عقب افتاده ای است.
باید علم نافع در دانشگاه ها و حوزه مورد توجه باشد. گاه علومی تدریس می شود که در جامعه خریدار ندارد و به درد کسی هم نمی خورد و صرفا تشریفاتی به همراه دارد.
مثلا سابقا یادمان می آید که در حوزه ها مطول را با آن طول و تفصیل می خواندند. ما می گفتیم که باید علم بلاغت را برای رسیدن به احکام به شکل فشرده و مختصر خواند و لازم نیست فنون طولانی آن را فرا گرفت. مثلا کسی بود که حدود هفت سال مطول را خوانده بود.
در علوم موجود نیز بعضی از بخش ها مفید نیست که باید آنها را حذف کرد. این توصیه را هم به دانشگاه می کنیم و هم به حوزه ها که البته در حوزه ها چنین علومی کم می باشد. باید به دنبال تولید علم بود. ترجمه کردن آثار دیگران خوب است ولی موجب افتخار نیست.
مرحوم شیخ انصاری بعد از مرحوم صاحب جواهر آمده است و ملاحظه می کنیم که بحث خیارات او نکات بسیاری نسبت به بحث خیارات جواهر دارد. ما باید حتی سعی کنیم باز هم به این بحث ها مطالبی را که مفید است اضافه کنیم.
تعبیراتی که گاه نسبت به افراد می کنند مانند: خاتم المجتهدین، خاتم المحدثین و امثال آن تعبیرات جالبی به نظر نمی رسد زیرا مجتهدین و محدثین دیگری هم خواهند آمد و این راه همچنان ادامه خواهد یافت. مثلا ما الآن نکاتی را در درس می گوییم که در مکاسب و کفایه وجود ندارد.
انسان می تواند حدیث فوق را در قنوت نماز هم بخواند چرا که چون هم دعای خوبی است و هم موجب می شود که انسان مضمون آن را فراموش نکند.
ما در مورد وظیفه ی سنگینی که در مورد اربعین حسینی داریم بیانیه ای صادر کرده ایم که مفاد آن چنین است:
زیارت و راهپیمایی اربعین، بزرگترین تجمع بشری در یک مکان در طول تاریخ است و سرمایه ی عظیمی برای پیروان این مذهب است که باید به احسن وجه از آن استفاده شود. اولا از مهمان نوازی و مساعدت دولت و ملت عراق از پذیرایی از سه میلیون یا بیشتر زائر خارجی تشکر می کنیم. ثانیا توصیه هایی به دولت خود، دولت عراق و مردم خوب زوارمان برای بهبود این مراسم عظیم داریم.
با توجه به آثار خوب تربیتی و فرهنگی این مراسم مخصوصا روی جوانان و اقشار جامعه باید این برنامه تسهیل و تشویق شود. متأسفانه برخی دستگاه های دولتی و نیمه دولتی ظاهرا به این مراسم به عنوان یک منبع درآمد نگاه می کنند. هزینه های جانبی نامتعارف برای برخی خدمات چه توجیهی دارد؟ هزینه های بیمه، هلال احمر، حق کارگزاری و هزینه ی پارکینگ. افزایش شدید نرخ حمل و نقل در این ایام چه مفهومی دارد؟ برادران عراقی هم نرخ بالایی برای هزینه ی ویزا قرار داده اند که برای گروهی بسیار سنگین است. این نرخ شاید برای توریست های خارجی متعارف و مناسب باشد ولی برای زوار امام حسین علیه السلام شایسته نیست. ایران تا کنون بارها آمادگی خود را برای کاهش نرخ ویزا به صورت دو جانبه اعلام کرده ولی برادران عراقی هنوز جواب مثبت نداده اند.
زوار عزیز نیز باید این نکات را رعایت کنند همان گونه که بارها گفته ایم احترام به قوانین کشور عراق لازم است؛ اخذ گذرنامه و روادید، عبور قانونی از مرزها و رعایت نظم و انضباط از اهم مسائل است. هیچ کس به فکر خود راه ندهد که بدون گذرنامه یا ویزا به این زیارت برود. زیارت امام حسین علیه السلام مستحب است ولی بعضی از این کارها خلاف شرع می باشد.
سفر خواهران بدون همراهی محارم کار خوبی نیست. موکب های ایرانی به رقابت با یکدگر یا با موکب های عراقی نپردازند و همه با قصد قربت و خدمت به زوار کار کنند. در ضمن نباید نقش میزبانی مردم عراق نادیده گرفته شود آنها در مهمان نوازی و کوشش برای امنیت زوار، لشکر و عسکر بسیاری را بسیج کرده و سنگ تمام می گذارند و باید از آنها قدردانی کرد.
از اهم مسائل این است که مراسم اربعین را سیاسی و جناحی نکنند، از شعارها و عکس های متفرقه بپرهیزند، به ترویج این شخص و آن شخص نپردازند و در مجموع کاری کنند که این مراسم باشکوه و عظیم بدون هرگونه آسیب انجام بشود. از مردم عزیزمان می خواهیم که از زائران عراقی نیز که در ایام شهادت امام رضا علیه السلام با پای پیاده به زیارت آن حضرت می آیند به شایستگی رسم میزبانی را به جا آورند. قبولی زیارت این عزیزان را از خداوند متعال خواهانیم.

موضوع: مسقطات خیار مجلس
بحث در مسقطات خیار مجلس است و به مسقط اول پرداخته ایم.
بقی هنا امور:
الامر الاول: گفته شده است که شرط اسقاط بر سه قسم است. این نکته از شیخ انصاری گرفته شده است که پایه گذار این نکته بوده است. یکی این است که فرد در بین عقد می گوید: «بعت هذا بهذا بشرط سقوط خیار المجلس» در این قسم بحثی وجود ندارد و غالبا مراد فقهاء از شرط سقوط همین است.
صورت دوم اسقاط این است که می گویند: «بعت هذا بهذا و متعهد می شود که خیار مجلس را ساقط کنم.» یا مثلا متعهد شود که بیع را با خیار مجلس فسخ نکند. این محل کلام واقع شده است که چنین شرطی صحیح است یا نه که آیا با این تعهد یک حکم وضعی درست می شود که اگر فسخ کند باطل می باشد یا یک حکم تکلیفی که اگر فسخ کند صحیح است ولی معصیت کرده است.
این نکته بسیار محل ابتلاء است و در همه جا کاربرد دارد مثلا می گویند که فلان کس دیگری را وکیل کرده و در عقد لازم شرط کرده که او را عزل نکند. حال اگر عزل کند این عزل باطل است یا عزل صحیح است و فرد مرتکب گناه شده است.
یا اینکه شوهر به همسرش در موقع عقد می گوید که من شرط می کنم هرگز تو را طلاق ندهم حال اگر طلاق دهد باطل است یا اگر طلاق دهد گناه کرده ولی طلاق صحیح می باشد. همچنین است که مرد شرط می کند که تا زن هست با کسی نکاح موقت نکند و یا همسر خود را در فلان خانه ای با آن خصوصیات جای دهد.
بعضی گفته اند که این از باب حکم تکلیفی است که اگر کسی آن را انجام دهد گناه کرده ولی فسخ انجام می شود. حتی فرد می تواند به سراغ حاکم شرع رود تا طرف را وادار کند فسخ را انجام ندهد زیرا حکم واجبی است و حاکم شرع می تواند او را به انجام آن وادار کند.
ولی حق این است که ما حکم تکلیفی از آن استفاده نمی کنیم بلکه حکم وضعی استفاده می کنیم. دلیل آن این است که ادله در ابواب شرایطِ معاملات غالبا ناظر به حکم وضعی است. مثلا (اوفوا بالعقود) حاوی یک حکم وضعی است یعنی عقد لازم شده است. همچنین «الناس مسلطون علی اموالهم» یک حکم وضعی را در بر دارد. «المؤمنون عند شروطهم» هم می گوید شرط، نافذ است بنا بر این اگر کسی خلاف آن عمل کند و مثلا فسخ کند، مؤثر واقع نمی شود.
همچنین است در مورد نهی پیامبر (ص) از تدلیس و غرر و مانند آن. بنا بر این اگر کسی وکالت بلا عزل را شرط کند و بعد وکیل را عزل کند مؤثر واقع نمی شود و اگر کسی در ضمن عقد لازم شرط کند که زن را طلاق ندهد، اگر طلاق دهد مؤثر واقع نمی شود. البته مخفی نماند که این شرطها باید در ضمن عقد خارج لازم باشد.
 
ان شاء الله در جلسه ی آینده این بحث را ادامه خواهیم داد.

پی نوشت:
[1] نهج الفصاحة، ابوالقاسم پاینده، ج1، ص252، حدیث 505. 
    
تاریخ انتشار: « 1396/08/08 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 2509