مبانى و اصول راهبردى به قواعد و اصولى مىگويند كه راهنماى علمى و عملى آگاهان بهشمار برود و نقشی تعيينكننده و اثرگذار در استنباط و فهم متن دينى داشته باشد. مهمترين مبانی و قواعدی که امامان(علیهم السلام) برای شاگردانشان بیان کردهاند، عبارت است از: 1. تفسير با امور علمى و قطعى. 2. توجه به باطن قرآن. 3. توجه به جامعیت قرآن. 4. توجه به اسباب نزول. 5. مراجعه به ائمه(ع).
مفسرانی از «صحابه» و «تابعین» میشناسیم که به نوعی از اهلبیت(ع) تأثیر گرفتهاند و در واقع میتوان آنها را شاگردان درس تفسیر ایشان معرفی نمود. به عنوان نمونه از «صحابه» میتوان به ابنعباس و عبداللهبن مسعود و از «تابعین» به سعیدبن جبیر و سعیدبن مسیّب و طاووسبن کیسان و سُدّی کبیر و ابوالجارود (زیادبن منذر) و زیدبن اسلم عَدْوی و ابوحمزه ثمالی و ضحاکبن مزاحم و عطیةبن سعید عوفی و ... اشاره نمود.
«اهل» در لغت، به معنای انس و الفت بین دو چیز و همچنین بهمعنای اعضای خانواده است. و واژه «بیت» در اصل بهمعنای جایگاه و محل بازگشت انسان و سکونت شبانه میآید و «اهلبیت» یعنی ساکنان آن خانه و افراد خانواده که با انسان در یکجا زندگی میکنند. « اهلبیت» در اصطلاح قرآنی، پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و نه نفر از فرزندان امام حسین(ع) هستند.
رواياتى كه محدث نورى درباره تحريف آورده، هزار و صد و بیست و دو حديث است. اعم از رواياتى كه از نگاه او به صورت عام دلالت بر تحريف دارد كه شامل 61 روايت است و رواياتى كه به دلالت خاص و به صورت صريح بر تحريف دلالت دارد كه شامل 1061 روايت است. امّا عمده اين روايتها را از منابعى نقل كرده كه اعتبار چندانى ندارند؛ يعنى كتابها و نگاشتههايى كه جملگى يا مجهولند يا بريده و يا جعلى و بىاساس. اگر روايتهايى را كه او از اين كتابهاى بىاساس نقل كرده -كه 815 روايت است- از آنها كسر كنيم نزديك به سيصد (307) حديث باقى مىماند که بسيارى از اينها به اختلاف قرائت باز مىگردد؛ به ويژه رواياتى كه از مجمع البيان طبرسى نقل كرده و 107 مورد است.
محدث نوری در قول به «تحریف قرآن کریم» به اسنادی اعتماد نموده که از نظر محققین و بزرگان علما قابل اعتماد نیستند. يكى از آن كتابها رساله مجهول النسبى است كه به رغم وحدت اصل، با عناوين مختلف، به افراد گوناگونى منتسب شده است. از دیگر کتبی که به آن اعتماد کردهاند کتاب «السقيفة» نوشته سليمبنقيس هلالى است. و همچنین «قرائات» نوشته احمدبنمحمد سيّارى یا «تفسير ابوالجارود زيادبنمنذر» معروف به «سرحوب» و یا تفسير «علىبنابراهيم قمى» و یا کتاب «الاستغاثه» تأليف علىبناحمد كوفى و «احتجاج» نوشته طبرسى و ..... می باشد.
مهمترين مستند مدعيان تحريف، مجموعهاى از روايات پراكنده است كه از جاهاى مختلف گردآورى شده و از نظر ايشان اينگونه روايات به صورت عام يا به صورت خاص و با تصريح به موضع تحريف، بر تحريف قرآن دلالت دارند. محدث نوری اين روايات را از منابع مختلفى كه بيشتر آنها از درجه اعتبار ساقط است گرد آورده است و اندك باقيمانده آنها هم ارتباطى با مسأله تحريف ندارد. شگفت آنكه محدث نورى با تكيه بر گستردگى تتبع خود و اخذ از منابعى كه كمتر كسى از آن آگاهى دارد مخالفان خود را به هماوردى فرا خوانده است!