تعریف حَجْر
لطفاً بفرمایید که حَجْر به چه معنایی است؟
حالتی که باعث ممنوعیت از تصرف در اموال شود.
حالتی که باعث ممنوعیت از تصرف در اموال شود.
کسی که از تصرف در اموال ممنوع شده باشد
انسان مىتواند قبل از مرگ خود خواه صحيح و سالم باشد يا بيمار هرقدر از مال خود را بخواهد، به ديگرى ببخشد، يا جنسى را ارزانتر از قيمت بفروشد، يا به مصرف خود و عيال و ميهمان برساند بهشرط اینکه کاملاً هوشیار باشد.
بچه نابالغ حقّ تصرّف در مال خود را ندارد و نشانه بلوغ يكى از سه چيز است: «اوّل» در پسران كامل شدن 15 سال قمرى و وارد شدن در 16 سالگى است؛ و در دختران كامل شدن 9 سال قمرى و وارد شدن در 10 سالگى است و با توجه به اینکه هرسال شمسى 11 روز بيشتر از سال قمرى است بنابراین با محاسبه اين تفاوت و احتساب سال كبيسه، زمان بلوغ در پسران به سال شمسى حدوداً 14 سال و 6 ماه و 20 روز و زمان بلوغ در دختران 8 سال و 8 ماه و 25 روز مىباشد «دوم» بيرون آمدن منى «سوم» روييدن موى درشت بالاى عورت لازم به ذکر است که درشت شدن صدا و روييدن موى درشت در صورت و پشت لب و مانند آن، دليل بر بلوغ نيست، مگر اينكه از اين راه يقين به بالغ شدن حاصل شود.
بلوغ و رشد ملازم یکدیگر نیستند و غالباً رشد بعد از بلوغ است.
«ديوانه» و «سفيه» يعنى كسى كه مال خود را بيهوده مصرف مىكند و توانايى بر نگهدارى و معامله ندارد، حق ندارند در مال خود تصرّف كنند بلكه بايد زير نظر ولی آنها باشد.
كسى كه ورشكست شده يعنى بدهكارى او بيش از سرمايه موجود اوست و طلبكاران از حاكم شرع خواستهاند كه او را از تصرّف در اموالش ممنوع كند در صورت صدور این حکم از طرف حاكم دیگر حق تصرف در اموال خود را ندارد.
كسى كه گاهى عاقل و گاهى ديوانه است تصرّفى كه در موقع ديوانگى در اموال خود مىكند صحيح نيست.
احتياط مستحب آن است كه در مرضى كه با آن از دنيا مىرود (يعنى در آستانه مرگ) در بيش از ثلث مال خود چنين تصرفاتی نكند، مگر با اجازه ورثه.
چنین کسى در حکم مجنون ادوارى است که در دوره افاقه، احکام عاقل بر او جارى میشود.
رشد مراتبى دارد که در افراد متفاوت میباشد بهطور مثال در امور مالی بعضی افراد در امور اموال کم رشید هستند و بعضی دیگر در اموال زیاد و این امر در امر غیرمالی مانند ازدواج نیز ثابت میباشد و تا رشد عقلانى بهقدر کافى در هر مرحله نباشد، تصرفات نافذ نیست; نه در شرع و نه نزد عقلاى عرف.
هنگامیکه حکم اعصار ثابت شود براى تمام دیون کافى است; ولى در صورت تعدّد پروندهها و تعدّد قاضى، اعصار براى هر یک از قضات باید ثابت شود.