حکم وکالت در خرید
اگر فردي بگويد: «فلان جنس را (مثلاً) به قيمت هزار تومان براي شما تهيه میکنم». چنانچه به قيمت کمتري بخرد میتواند مابهالتفاوت را براي خود بردارد؟
اگر شخصی کالایی را برای دیگری، بهعنوان وکيل (یعنی از طرف او) بخرد بايد به همان مقداری که خریده بدهد؛ و میتواند حقالوکاله خود را دريافت کند. ولي اگر بهصورت خریدوفروش باشد یعنی به اين عنوان که اين جنس را هزار تومان به تو میفروشم باشد میتواند هزار تومان بفروشد؛ حتی اگر کمتر از این مقدار خریده باشد.
درصدی بودن حقالوکاله
یک وکیل دادگستری وکالت یکی از وراث را به عهده گرفته تا سهم ماترک موکل را با وصول به ایشان تحویل دهد و طی قرارداد حقالوکاله، حقالزحمه خود را درصدی از خود ماترک قرار داده و این عمل وکیل دادگستری بهطور مثال تخلف شغلی محسوب میشود ولی قانون در خصوص اینکه با تخلف آیا قرارداد حقالوکاله نیز باطل میگردد یا خیر، ساکت است؛اکنون سؤال این است که آیا به لحاظ این تخلف وکیل، ازلحاظ شرعی قرارداد حقالوکاله نیز باطل میشود یا به قوت خود باقی بوده و عقد صحیح است؟ یا وکیل مستحق دریافت حقالوکاله خود میباشد؟ در ضمن وکیل موضوع وکالت را نیز انجام داده است.
عقد وکالت باطل است ولی وکیل مستحق اجرتالمثل است
کنارهگیری وکیل از وکالت
آیا وکیل خودش میتواند یکطرفه از ادامه کار خودداری کند؟
وكيل هر موقع بخواهد میتواند از وكالت كنار برود هرچند موكّل غايب باشد.
بطلان وکالت با ديوانه شدن وکيل يا موکل
اگر وکیل یا موکّل دیوانه شوند، تکلیف چیست؟
وکالت باطل میشود، هرچند دیوانه بعداً عاقل گردد، دیوانگى موقّت نیز بنا بر احتیاط باعث باطل شدن وکالت است، ولى بیهوشی موقّت موجب باطل شدن وکالت نیست.
وکیل کردن فرد دیگر از طرف وکیل اول
آیا وکیل میتواند فرد دیگری را وکیل انجام کاری که خود وکیل آن شده قرار دهد؟
وكيل نمیتواند براى انجام كارى كه به او واگذارشده ديگرى را وكيل كند، مگر اینکه موكّل به او اجازه داده باشد كه از طرف خودش يا از طرف او وكيل بگيرد، در اين صورت میتواند هر طور كه به او اجازه داده است عمل نمايد.
وکالت چند نفر از شخص واحد
اگر یک فرد چند نفر را وکیل قرار دهد چه حکمی دارد؟
هرگاه چند نفر را براى انجام كارى وكيل كند و به آنها بگويد هرکدام از شما وكيل من هستيد، در اين صورت هر يك از آنان كار را انجام دهد صحيح است و چنانچه يكى از آنها بميرد، وكالت ديگران باطل نمىشود و اگر بگويد همه باهم وكيل من هستيد هیچکدام بهتنهایی نمىتواند كارى انجام دهد و اگر يكى از آنان بميرد وكالت ديگران هم باطل میشود.
اطلاع وکیل از باطل بودن ادعای موکل
چنانچه فردى که بهعنوان وکیل فرد حقیقى و یا حقوقى است متوجّه شود که موکّل او قصد دارد مالى را که شرعاً متعلّق بهطرف دعواى موکّلش میباشد را به طریق قانونى از او خلع ید کند، آیا شرعاً مسؤولیت دارد یا خیر؟
هرگاه وکیل بداند موکّل شرعاً حقّى ندارد نباید از او دفاع کند یا چیزى از دیگرى بهناحق گرفته در اختیار موکّل بگذارد و اگر حقالوکالهای در برابر کار خود بگیرد در صورتى مشروع است که تلاش براى احقاق حقوق مشروع کند.
ضمیمه کردن وکالت دیگری به وکیل سابق در موضوع واحد
آیا موکل می تواند پس از اعطای وکالت به وکیل، وکیل دیگری را برای انجام موضوع وکالت ضم وکیل سابق کند؟ در فرض امکان ، آیا وکالت وکیل نخست از حالت استقلالی به اجتماعی تبدیل می شود یا کما فی السابق حالت استقلالی باقی می ماند؟ و آیا در عقد نکاح با سایر عقود تفاوتی از این حیث وجود دارد؟
1- وکیل اول استقلال دارد مگر این که او را عزل کند سپس با ضمیمه وکالت دهد.2- فرقی ندارد و در عقد نکاح نیز به همین صورت است.
باطل شدن وکالت در اثر رسیدن موکل به وضعیت حیات نباتی
اگر زوجه و زوج ضمن اجرای صیغه عقد نکاح دائم کلیه شرایط ضمن العقد را امضاء کرده باشند و قبول کرده باشند و یکی از این شرایط این است که هرگاه زوج به امراض صعب العلاج مبتلا شود به نحوی که دوام زناشویی برای زوجه مخاطره آمیز باشد زوج ضمن عقد نکاح به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر داد تا به دادگاه رجوع و مجوز از دادگاه اخذ نماید و خود را مطلقه نمایدحال اگر زوج مبتلا به بیماری تومور مغزي بدخيم شود و علی رغم انجام عمل جراحی و شیمی درمانی و پرتو درمانی بهبودی حاصل نشود و مدت دو سال از ابتلا به بیماری بگذرد و حال زوج هر روز بدتر شود به شکلی که دیگر هیچکدام از حواس پنجگانه ی او کار نکند و غذا از طریق لوله وارد معده گردد و ادرار و مدفوع در اختیار و کنترلش نباشد و در حقیقت دارای یک حیات نباتی باشد.حال استدعا دارم به سوالات زیر پاسخ دهید:1-آیا وکالت ضمن العقد با این وضعیت زوج، باطل می شود؟آیا این وضعیت زوج، از مصادیق اغماء محسوب می شود تا موجب بطلان وکالت شود؟2- اگر زوجه با عنایت به جوان بودن و تمایلات شدید جنسی، قادر به خودداری نباشد و برای به گناه نیفتادن (و در صورت عدم بطلان وکالت ضمن العقد) آیا می تواند با استفاده از این وکالت خود را مطلقه کند؟یا (در صورت بطلان وکالت) این وضعیت زوج برای زوجه از مصادیق عسر و حرج محسوب شده و به استناد آن می تواند مطلقه گردد؟3-در صورت عدم بطلان وکالت،آیا زوجه می تواند راسا یا توسط وکیل و بدون مراجعه به دادگاه و انجام تشریفات قانونی، صیغه طلاق را جاری کند؟ یا به دلیل اینکه در عقد وکالت به زوجه وکالت داده شده است تا با رجوع به دادگاه و اخذ مجوز از دادگاه، خود را مطلقه نماید، اساسا بدون مراجعه به دادگاه و اخذ مجوز از ان، امکان انجام مورد وکالت شرعا وجود ندارد؟4-با توجه به طولانی بودن رسیدگی های قضایی و خوف به گناه افتادن زوجه، آیا شرعا جایز است که با رجوع به یکی از مجتهدین معظم شهر، طلاق به استناد عسر و حرج یا به استناد وکالت مزبور(و در صورت عدم بطلان آن و بدون رعایت تشریفات قانونی در دادگستری) از طرف حاکم شرع جاری گردد؟
وکالت در فرض مذکور باطل می شود اما زن با توجه به اینکه مبتلا به عسر و حرج شدید است می تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند و با توجه به اینکه عقد ثبت قانونی شده لازم است طلاق نیز مسیر قانونی خود را طی کند تا در آینده به مشکلات احتمالی گرفتار نشود.