اين بخش رابا مقاله يكى از نويسندگان كه در يكى از مجلات تهران (1)زير عنوان
«صلح ياصلاح...؟» چاپ شده بود، به پايان مى رسانيم:
صلح حسن (ع) يا به عبارتى متاركه و آتش بس وى با معاويه را شايد بتوان يكى از
دشوارترين مراحل سير امامت در دنياى اسلام ناميد. اين انقلابى ترين نرمش تاريخ، و
تحمل رنج طاقت فرساى آن، كه هيچ كس جز پسر على (ع) آن هم توسط درك عاليترين درجات
ايمان قادر به انجامش نبوده و نخواهد بود، همواره بحث انگيز و سوال آفرين بوده است،
و متاسفانه غرض و رزان به قلم غرض، و جاهلان به ديده جهل، اين شگرد ايمانى را در
پرده تحريف و ابهام پيچيده اند.
امامان همگى، مظهر تقوى و روش هستند، تقوى در همگى شان مشترك، و روش در تمامى شان
متفاوت است.
روش على (ع) در دو مرحله: سكوت و خروش: راهگشاى امت مى گردد. شيوه حسن (ع) در مرحله
اول روش پدر، و راه حسين (ع) در مرحله دوم آن شكل مى گيرد. على (ع) بى سكوت، خروش و
شهادتى هشدار دهنده و حياتبخش نمى داشت، فرياد و جانفشانى حسين (ع) نيز بدون صلح
برادر، اين چنين در تاريخ به ثبت نمىرسيد.
آنان كه حسن (ع) را بع عافيت انديشى متهم كرده اند، و آنان هم كه تحت تاثير شور و
احساس، آرزو كرده اند كه «اى كاش او نيز شهادت را بر مى گزيد و از ساباط (نام مكان
صلح، نام روز صلح، همان صلح انقلابى و تاريخ ساز حسن (ع)، و به عبارتى ديگر روز
عاشوراى حسن (ع) عاشوراى ديگر، و از كوفه، كربالاى ديگر مى ساخت، هر دو در
اشتباهند.
(1). مجله زن روز در عهد طاغوت، بدون ذكر نام نويسنده مقاله.