هارون مى دانست كه موسى بن جعفر عليه السلام - و پيروانش، وى را غاصب خلافت پيامبر
و زمامدار ستمگرى مى دانند كه بازور و قدرت سرنوشت مسلمانان را در دست گرفته است، و
اگر روزى قدرت رزم با او را به دست آوردند، در نابودى حكومت او لحظه اى درنگ
نخواهند كرد. گفتگوى زير كه ميان پيشواى هفتم و هارون رخ داده بخوبى از اهداف عالى
امام در زمينه تشكيل حكومت اسلامى، و نيز از نيات پليد هارون پرده بر مى دارد.
روزى هارون (شايد به منظور آزمايش و كسب آگاهى از آرمان پيشواى هفتم) به آن حضرت
اعلام كرد كه حاضر است «فدك» را به او برگرداند. امام فرمود:
در صورتى حاضرم فدك را تحويل بگيرم كه آن را با تمام حدود و مرزهايش پس بدهى!
هارون پرسيد: حدود و مرزهاى آن كدام است؟
امام فرمود: اگر حدود آن را بگويم هرگز پس نخواهى داد.
هارون اصرار كرد و سوگند ياد نمود كه اين كار را انجام خواهد داد. امام
حدود آن را چنين تعيين فرمود:
حد اولش، عدن؛
حد دومش، سمرقند؛
حد سومش، آفريقا؛
و حد چهارم آن نيز مناطق ارمنيه و بحر خزر است.
هارون كه با شنيدن هر يك از اين حدود، تغيير رنگ مى داد و بشدت ناراحت مى شد، با
شنيدن حدود چهارگانه، نتوانست خود را كنترل كند و با خشم و ناراحتى گفت: با اين
ترتيب چيزى براى ما باقى نمى ماند!
امام فرمود: مى دانستم كه نخواهى پذيرفت و به همين دليل از گفتن آن امتناع
داشتم!(1)
امام با اين پاسخ مى خواست به هارون بگويد: فدك رمزى از مجموع قلمرو حكومت اسلامى
است، و اصحاب سقيفه كه فدك را از دختر و داماد پيامبر عليهما السلام - گرفتند، اين
كار آنان در حقيقت جلوه اى از مصادره حق حاكميت اهل بيت عصمت و طهارت سلام اللّه
عليهم اجمعين - بود، بنابراين اگر قرار باشد حق ما را به ما برگردانى، بايد همه
قلمرو حكومت اسلامى را در اختيار ما بگذارى.
اين گفتگو، هدفهاى بزرگ امام را بخوبى نشان مى دهد.
1-سبط ابن الجوزى، تذكرةالخواص، نجف، منشورات المكتبةالحيدرية، 1382 ه".ق، ص 350). ابن شهرآشوب، همان كتاب، ص 320-ابوالفرج الاًّصفهانى، مقاتل الطالبيين، نجف، منشورات المكتبةالحيدرية، 1385 ه".ق، ص 350.