دعاى پنجم:
فهرست موضوعات
جستجو 

«سیّد بن طاووس» در «جمال الاسبوع» از «عثمان بن سعید» نائب اوّل از نوّاب اربعه نقل کرده، و مى نویسد: اگر از خواندن جمیع آنچه به عنوان تعقیبات نماز عصر در روز جمعه آورده ایم معذور هستى، این دعا را بخوان و به آن اعتماد کن:

اَللّـهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَکَ،

خدایا خود را به من بشناسان زیرا اگر تو خود را به من نشناسانى من پیامبرت را نخواهم شناخت

اَللّـهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ،

خدایا پیامبرت را به من بشناسان که اگر پیامبرت را به من نشناسانى حجّت تو را نخواهم شناخت

اَللّـهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى،

خدایا بشناسان به من حجّت خود را که اگر حجّتت را به من نشناسانى از دینم گمراه گردم

اَللّـهُمَّ لا تُمِتْنى میتَةً جاهِلِیَّةً، وَلا تُزِغْ قَلْبى بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنى، اَللّهُمَّ فَکَما

خدایا نمیران مرا به مرگ دوران جاهلیت و منحرف مساز دلم را پس از این که هدایتم کردى خدایا هم چنانکه

هَدَیْتَنى لِوِلایَةِ مَنْ فَرَضْتَ طاعَتَهُ عَلَىَّ، مِنْ وُلاةِ اَمْرِکَ بَعْدَ رَسُولِکَ

راهنماییم کردى به فرمانبردارى کسى که اطاعتش را بر من واجب کردى از آن کارداران تو که پس از پیامبرت

صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ، حَتّى والَیْتُ وُلاةَ اَمْرِکَ اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ وَالْحَسَنَ

ـ که درودهاى تو بر او و آلش باد آمدند تا به راهنمایى تو من زمامدارى فرماندارانت را پذیرفتم که آنان (عبارتند از) امیر مؤمنان و حسن

وَالْحُسَیْنَ، وَعَلِیّاً وَمُحَمَّداً وَجَعْفَراً وَمُوسى وَعَلِیّاً وَمُحَمَّداً وَعَلِیّاً

و حسین و على و محمّد و جعفر و موسى و على و محمّد و على

وَالْحَسَنَ وَالْحُجَّةَ الْقآئِمَ الْمَهْدِىَّ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ، اَللّـهُمَّ

و حسن و حجّت قائم مهدى که درودهاى تو بر همگى ایشان باد خدایا

فَثَبِّتْنى عَلى دینِکَ، وَاسْتَعْمِلْنى بِطاعَتِکَ، وَلَیِّنْ قَلْبى لِوَلِىِّ اَمْرِکَ،

مرا ثابت قدم بدار بر دین خودت و بکار فرمانبرداریت وادارم کن و دلم را براى (فرمانبردارى) ولیّت نرم گردان

وَعافِنى مِمَّا امْتَحَنْتَ بِهِ خَلْقَکَ، وَثَبِّتْنى عَلى طـاعَةِ وَلِىِّ اَمْرِکَ، اَلَّذى

و معافم دار از آنچه خلق خود را بدان آزمودى و پابرجایم بدار بر اطاعت زمامدارت آن بزرگوارى

سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقِکَ، وَبِاِذْنِکَ غابَ عَنْ بَرِیَّتِکَ، وَاَمْرَکَ یَنْتَظِرُ، وَاَنْتَ الْعالِمُ

که از خلق خود او را پوشاندى و به اذن خودت او را از دیده آفریدگانت پنهان کردى و او چشم به راه فرمان توست و تویى دانا ـ

غَیْرُ الْمُعَلَّمِ بِالْوَقْتِ الَّذى فیهِ صَلاحُ اَمْرِ وَلِیِّکَ، فِى الاِْذْنِ لَهُ بِاِظْهارِ اَمْرِهِ

بى آن که کسى به تو خبر داده باشد بدان وقتى که در آن صلاح ولى توست که به او اجازه دهى براى آشکار ساختن کارش

وَکَشْفِ سِرِّهِ، فَصَبِّرْنى عَلى ذلِکَ، حَتّى لا اُحِبَّ تَعْجیلَ ما اَخَّرْتَ، وَلا

و کنار رفتن سرّش پس به من صبرى بر این جریان عطا کن که دوست نداشته باشم پیش افتادن چیزى را که پس انداختى و

تَاْخیرَ ما عَجَّلْتَ، وَلا کَشْفَ ما سَتَرْتَ، وَلاَالْبَحْثَ عَمّا کَتَمْتَ، وَلا

پس انداختن چیزى را که پیش انداختى و نه آشکار ساختن آنچه را پوشاندى و نه کنجکاوى از آنچه پنهان داشتى

اُنازِعَکَ فى تَدْبیرِکَ، وَلا اَقُولَ لِمَ وَکَیْفَ وَما بالُ وَلِىِّ الاَْمْرِ لا یَظْهَرُ، وَقَدِ

و کشمکش نکنم با تو در تدبیرت و نگویم چرا و چگونه و براى چیست که آن کس که کار بدست اوست آشکار نشود

امْتَلاََتِ الاَْرْضُ مِنَ الْجَوْرِ، وَاُفَوِّضُ اُمُورى کُلَّها اِلَیْکَ، اَللّـهُمَّ اِنّى

با این که زمین از ستم پر شده و واگذارم همه کارهایم را به تو خدایا از

اَسْئَلُکَ اَنْ تُرِیَنى وَلِىَّ اَمْرِکَ ظاهِراً نافِذَالاَْمْرِ، مَعَ عِلْمى بِاَنَّ لَکَ

تو خواهم که ولىّ امرت را آشکارا و نافذالامر به من بنمایانى با این که مى دانم تمام

السُّلْطانَ، وَالْقُدْرَةَ وَالْبُرْهانَ، وَالْحُجَّةَ وَالْمَشِیَّةَ، وَالْحَوْلَ وَ الْقُوَّةَ، فَافْعَلْ

سلطنت و قدرت و دلیل و برهان و خواست و جنبش و نیرو خاص توست

ذلِکَ بى وَبِجَمیعِ الْمُؤْمِنینَ، حَتّى نَنْظُرَ اِلى وَلِیِّکَ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ،

ولى این مرحمت را درباره من و همه مؤمنین بفرما تا نظر کنیم بصورت ولى امر تو که درودهاى تو بر او باد ـ

ظاهِرَ الْمَقالَةِ، واضِحَ الدِّلالَةِ، هادِیاً مِنَ الضَّلالَةِ، شافِیاً مِنَ الْجَهالَةِ،

در حالى که با سخنى آشکار و با دلیلى واضح مردم را از گمراهى نجات دهد و از بیمارى نادانى شفا بخشد

اَبْرِزْ یا رَبِّ مُشاهَدَتَهُ، وَ ثَبِّتْ قَواعِدَهُ، وَاجْعَلْنا مِمَّنْ تَقِرُّ عَیْنُهُ بِرُؤْیَتِهِ،

پروردگارا جمال زیبایش را براى مشاهده ما از پرده برون آر و پابرجا کن بنیاد کارهایش را و بگردان ما را از کسانى که روشن گردد دیده شان به دیدارش

وَاَقِمْنا بِخِدْمَتِهِ، وَتَوَفَّنا عَلى مِلَّتِهِ، وَاحْشُرْنا فى زُمْرَتِهِ، اَللّهُمَّ اَعِذْهُ مِنْ

و بگمارمان براى خدمتش و بمیرانمان بر کیش و آیینش و محشورمان گردان در گروهش خدایا در پناهش گیر از

شَرِّ جَمیعِ ما خَلَقْتَ، وَ ذَرَاْتَ وَ بَرَاْتَ، وَ اَنْشَاْتَ وَ صَوَّرْتَ، وَ احْفَظْهُ

شرّ تمام آنچه خلق فرموده و آفریدى و پدید آورده و پروریدى و صورت دادى و محافظتش کن

مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ، وَ عَنْ یَمینِهِ وَ عَنْ شِمالِهِ، وَ مِنْ فَوْقِهِ وَ مِنْ

از پیش رویش و از پشت سرش واز راست و چپش و از بالاى سر و از

تَحْتِهِ، بِحِفْظِکَ الَّذى لا یَضیعُ مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ، وَاحْفَظْ فیهِ رَسُولَکَ،

زیر پایش به نگهدارى خودت که تباه نشود هر که را بدان نگهدارى کردى و نگهدار بوجود او (آیین) رسولت و

وَوَصِىَّ رَسُولِکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ السَّلامُ، اَللّهُمَّ وَ مُدَّ فى عُمْرِهِ، وَ زِدْ فى اَجَلِهِ،

وصى رسولت را که بر او و آلش سلام باد خدایا طولانى گردان عمرش را و بیفزا در اجلش

وَاَعِنْهُ عَلى ما وَلَّیْتَهُ وَاسْتَرْعَیْتَهُ، وَ زِدْ فى کَرامَتِکَ لَهُ، فَاِنَّهُ الْهادِى

و یاریش ده در آنچه بدستش سپرده اى و رعایتش را از او خواسته اى و بیفزا در کرامتت بر او که او راهنماى

الْمَهْدِىُّ، وَالْقآئِمُ الْمُهْتَدى، وَالطّاهِرُ التَّقِىُّ، اَلزَّکِىُّ النَّقِىُّ، اَلرَّضِىُّ

راه یافته و قیام کننده راهبرى است و پاک و با تقوا و پاکیزه و خالص و راضى (از حق)

الْمَرْضِىُّ، اَلصّابِرُ الشَّکُورُ الْمُجْتَهِدُ، اَللّـهُمَّ وَلا تَسْلُبْنَا الْیَقینَ لِطُولِ

و پسندیده و بردبار و سپاسگزار و کوشاست خدایا و از ما مگیر یقین به طولانى شدن

الاَْمَدِ فى غَیْبَتِهِ، وَانْقِطـاعِ خَبَرِهِ عَنّا، وَلا تُنْسِنا ذِکْرَهُ وَانْتِظـارَهُ

زمان غیبتش را و منقطع شدن خبرش را از ما و از یاد ما مبر آن بزرگوار را و هم چنین انتظار آمدنش

وَالاْیمانَ بِهِ، وَقُوَّةَ الْیَقینِ فى ظُهُورِهِ، وَالدُّعآءَ لَهُ وَالصَّلاةَ عَلَیْهِ، حَتّى

و ایمان به او و قوت یقین در ظهورش را و دعاى بر آن حضرت و درود بر او را تا

لا یُقَنِّطَنا طُولُ غَیْبَتِهِ مِنْ قِیامِهِ، وَیَکُونَ یَقینُنا فى ذلِکَ، کَیَقینِنا فى قِیامِ

به حدى که نومید نکند ما را طول غیبت آن حضرت از قیام و ظهورش و یقین ما در این باره مانند یقینى باشد که ما در قیام

رَسُولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَما جآءَ بِهِ مِنْ وَحْیِکَ وَتَنْزیلِکَ، فَقَوِّ

رسولت که درودهاى تو بر او و آلش باد داریم و همچنین مانند یقینى باشد که به وحى و قرآن او داریم پس تقویت کن

قُلُوبَنا عَلَى الاْیمانِ بِهِ، حَتّى تَسْلُکَ بِنا عَلى یَدَیْهِ مِنْهاجَ الْهُدى،

دل هاى ما را بر ایمان به او تا درآورى ما را بدست آن جناب در راه روشن هدایت و راهنمایى

وَالْمَحَجَّةَ الْعُظْمى، وَالطَّریقَةَ الْوُسْطى، وَقَوِّنا عَلى طاعَتِهِ وَ ثَبِّتْنا عَلى

و شاهراه (دین) و جاده مستقیم و نیرومند کن ما را براطاعت او و پابرجایمان کن

مُتابَعَتِهِ، وَاجْعَلْنا فى حِزْبِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ اَنْصارِهِ وَ الرّاضینَ بِفِعْلِهِ، وَلا

بر پیرویش و قرارمان ده در گروه او و اعوان و یارانش و کسانى که راضى به کارهاى اویند و

تَسْلُبْنا ذلِکَ فى حَیاتِنا، وَلا عِنْدَ وَفاتِنا، حَتّى تَتَوَفّانا وَ نَحْنُ عَلى ذلِکَ،

این عقیده را از ما مگیر نه در زندگى و نه هنگام مرگمان تا بمیرانى ما را بر این عقیده

لا شـآکّینَ وَ لا ناکِثینَ، وَ لا مُرْتابینَ وَ لا مُکَذِّبینَ، اَللّـهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ،

که نه شک داشته باشیم و نه پیمان شکن و نه شبهه اى داشته و نه تکذیب کننده باشیم خدایا تعجیل فرما در ظهورش

وَاَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ، وَانْصُرْ ناصِریهِ، وَ اخْذُلْ خاذِلیهِ، وَ دَمْدِمْ عَلى مَنْ نَصَبَ

و تأییدش کن به یارى خود و یارى کن یاورش را و خوار کن هر که دست از یاریش بردارد و به هلاکت رسان هر که را به دشمنیش برخیزد

لَهُ وَکَذَّبَ بِهِ، وَاَظْهِرْ بِهِ الْحَقَّ، وَاَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ، وَاسْتَنْقِذْ بِهِ عِبادَکَ

و او را تکذیب کند و آشکار کن به او حق را و بمیران به او جور و ستم را و نجات بخش به او بندگان

الْمُؤْمِنینَ مِنَ الذُّلِّ، وَانْعَشْ بِهِ الْبِلادَ، واقْتُلْ بِهِ جَبابِرَةَ الْکُفْرِ، وَاقْصِمْ بِهِ

با ایمانت را از خوارى و زنده کن به او شهرها را و بکش بدست او سرکشان کفر را و در هم شکن بوسیله اش

رُؤُسَ الضَّلالةِ، وَذَلِّلْ بِهِ الْجَبّارینَ وَالْکافِرینَ، وَاَبِرْ بِهِ الْمُنافِقینَ

سرکرده هاى گمراهى را و خوار گردان بوسیله اش گردنکشان و کافران را و نابود کن بدو منافقان و

وَالنّاکِثینَ، وَ جَمیعَ الْمُخالِفینَ وَ الْمُلْحِدینَ، فى مَشارِقِ الاَْرْضِ

پیمان شکنان و همه مخالفان (اسلام) و بى دینان را که در شرق هاى زمین

وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَتّى لا تَدَعَ مِنْهُمْ دَیّاراً،

و غرب هاى آن و در خشکى و دریا و در هموارى زمین و کوه ها هستند تا آن که بجاى نگذارى از آنها احدى را

وَلا تُبْقِىَ لَهُمْ آثاراً، طَهِّرْ مِنْهُمْ بِلادَکَ، وَاشْفِ مِنْهُمْ صُدُورَ عِبادِکَ،

و اثرى از آنها باقى نگذارى و پاک گردان از ایشان شهرهایت را و شفابخش از نابودى آنها سینه هاى بندگانت را

وَجَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحى مِنْ دینِکَ، وَاَصْلِحْ بِهِ ما بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ، وَغُیِّرَ مِنْ

و تازه کن بدو آنچه محو گشته از دینت و اصلاح کن بوسیله اش آنچه تبدیل شده از حکم و قانونت و تغییر یافته از

سُنَّتِکَ، حَتّى یَعُودَ دینُکَ بِهِ، وَعَلى یَدَیْهِ غَضّاً جَدیداً صَحیحاً لا عِوَجَ

روش و سنّتت تا در نتیجه بازگردد دین تو بوجود آن جناب و بدست او تر و تازه و صحیح که هیچ گونه کجى

فیهِ، وَلا بِدْعَةَ مَعَهُ، حَتّى تُطْفِئَ بِعَدْلِهِ نیرانَ الْکافِرینَ، فَاِنَّهُ عَبْدُکَ الَّذى

و بدعتى در آن نباشد و بدینوسیله به برکت عدل و داد او خاموش گردانى آتش کفار را که همانا آن بزرگوار بنده تو است

اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ، وَارْتَضَیْتَهُ لِنُصْرَةِ دینِکَ، وَاصْطَفَیْتَهُ بِعِلْمِکَ،

که او را خاص خود گرداندى و براى یارى دینت پسندیدى و به علم خویشتن برگزیدى

وَعَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَبَرَّاْتَهُ مِنَ الْعُیُوبِ، وَاَطْلَعْتَهُ عَلَى الْغُیُوبِ،

و از گناهان نگاهش داشتى و از عیوب مبرّایش ساختى و بر نادیدنى ها مطلعش کردى

وَاَنْعَمْتَ عَلَیْهِ، وَطَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ، وَنَقَّیْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ، اللّـهُمَّ فَصَلِّ

و بر او انعام فرمودى و از پلیدى و از چرکى پاک و پاکیزه اش کردى خدایا درود فرست

عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ الاَْئِمَّةِ الطّاهِرینَ، وَعَلى شیعَتِهِ الْمُنْتَجَبینَ، وَبَلِّغْهُمْ

بر او و بر پدرانش امامان پاک و بر شیعیان برگزیده اش و برسان آنان را

مِنْ آمالِهِمْ اَفْضَلَ ما یَاْمَلُونَ، وَاجْعَلْ ذلِکَ مِنّا خالِصاً مِنْ کُلِّ شَکٍّ

به هر آرزویى که دارند و این عقیده ما را خالص و پاک گردان از هر شک

وَشُبْهَة وَرِیآء وَسُمْعَة، حَتّى لا نُریدَ بِهِ غَیْرَکَ، وَ لا نَطْلُبَ بِهِ اِلاَّ وَجْهَکَ،

و شبهه و خودنمایى و شهرت طلبى تا نخواهیم بدان غیر تو را و نجوییم بدان جز ذات تو را

اَللّـهُمَّ اِنّا نَشْکُو اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا، وَغَیْبَةَ اِمامِنا، وَشِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا،

خدایا ما به تو شِکوه کنیم از فقدان پیامبرمان و غیبت امام و رهبرمان و سختى روزگار بر ما و

وَوُقُوعَ الْفِتَنِ بِنا، وَتَظـاهُرَ الاَْعْدآءِ عَلَیْنا، وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا، وَقِلَّةَ عَدَدِنا،

درآمدن فتنه ها بر سر ما و پشت بهم دادن دشمنان بر دشمنى ما و بسیارى دشمنان و کمى افراد ما

اَللّـهُمَّ فَفَرِّجْ ذلِکَ عَنّا بِفَتْح مِنْکَ تُعَجِّلُهُ، وَنَصْر مِنْکَ تُعِزُّهُ، وَاِمامِ عَدْل

خدایا پس بگشا از ما این اندوه را به گشایشى از طرف خود که زود بفرستى و یارى از خودت که عزتش دهى و به امام عادلى که

تُظْهِرُهُ، اِلـهَ الْحَقِّ رَبَّ الْعالَمینَ، اَللّـهُمَّ اِنّا نَسْئَلُکَ اَنْ تَاْذَنَ لِوَلِیِّکَ فى

آشکارش کنى اى معبود به حق و پروردگار عالمیان خدایا از تو خواهیم که به نماینده و ولیّت اذن دهى براى

اِظْهارِ عَدْلِکَ فى عِبادِکَ، وَقَتْلِ اَعْدآئِکَ فى بِلادِکَ، حَتّى لا تَدَعَ لِلْجَوْرِ

آشکار ساختن عدالتت در میان بندگان تو و کشتن دشمنانت را در شهرهایت تا این که

یا رَبِّ دِعامَةً اِلاَّ قَصَمْتَها، وَلا بَقِیَّةً اِلاَّ اَفْنَیْتَها، وَ لا قُوَّةً اِلاَّ اَوْهَنْتَها، وَ لا

پروردگارا ستونى براى ظلم و ستم باقى نگذارى جز آن که درهم شکنى و نه بازمانده اى جز آن که نابودش کنى و نه نیرویى جز آن که سستش کنى و نه

رُکْناً اِلاَّ هَدَمْتَهُ، وَ لا حَدّاً اِلاَّ فَلَلْتَهُ، وَلا سِلاحاً اِلاَّ اَکْلَلْتَهُ، وَ لارایَةً اِلاَّ

پایه اى جز آن که درهم فرو ریزى و نه تیزى جز آن که کندش کنى و نه اسلحه اى جز آن که از کار بیندازى و نه پرچمى جز آن که

نَکَّسْتَها، وَ لا شُجاعاً اِلاَّ قَتَلْتَهُ، وَلا جَیْشاً اِلاَّ خَذَلْتَهُ، وَارْمِهِمْ یا رَبِّ

سرنگون سازى و نه پهلوانى جز آن که بکشى و نه سپاهى جز آن که خوارش گردانى و سنگبارانشان کن پروردگارا

بِحَجَرِکَ الدّامِغِ، وَاضْرِبْهُمْ بِسَیْفِکَ الْقاطِعِ، وَبَاْسِکَ الَّذى لا تَرُدُّهُ عَنِ

به سنگ کوبنده ات و بزن آنها را به شمشیر برنده ات و بدان حمله و انتقامت که بازش نگردانى از

الْقَوْمِ الْمُجْرِمینَ، وَعَذِّبْ اَعْدآئَکَ، وَ اَعْدآءَ وَلِیِّکَ(1) وَ اَعْدآءَ رَسُولِکَ،

مردمان بدکار و عذاب کن دشمنان خودت و دشمنان ولیّت و دشمنان رسولت را ـ

صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ، بِیَدِ وَلِیِّکَ وَاَیْدى عِبادِکَ الْمُؤْمِنینَ، اَللّـهُمَّ اکْفِ

که درودهاى تو بر او و آلش باد بدست ولیّت و بدست بندگان مؤمنت خدایا کفایت کن

وَلِیَّکَ وَحُجَّتَکَ فى اَرْضِکَ هَوْلَ عَدُوِّهِ، وَکَیْدَ مَنْ اَرادَهُ، وَامْکُرْ بِمَنْ مَکَرَ

ولیّت و حجّتت را در روى زمین از هراس دشمنش و از حیله هرکس که سوء قصدش کند و مکر کن با هرکس که به او مکر کند

بِهِ، وَاجْعَلْ دآئِرَةَ السَّوْءِ عَلى مَنْ اَرادَ بِهِ سُوءًا، وَاقْطَعْ عَنْهُ مادَّتَهُمْ،

و چرخ بد روزگار را براى هرکس که سوء قصدش را دارد به گردش درآور و شرّ آنها را از سر آن بزرگوار بگردان

وَاَرْعِبْ لَهُ قُلُوبَهُمْ، وَ زَلْزِلْ اَقْدامَهُمْ، وَ خُذْهُمْ جَهْرَةً وَ بَغْتَةً، وَ شَدِّدْ

و در دل هاى آنها رعب او را بیفکن و پاهاشان را بلغزان و بطور آشکارا و ناگهانى آنها را بگیر و

عَلَیْهِمْ عَذابَکَ، وَاَخْزِهِمْ فى عِبادِکَ، وَالْعَنْهُمْ فى بِلادِکَ، وَاَسْکِنْهُمْ اَسْفَلَ

عذابت را بر ایشان سخت گردان و رسواشان کن در میان بندگانت و لعنتشان کن در شهرهایت و در ته دوزخ خود جایشان ده

نارِکَ، وَاَحِطْ بِهِمْ اَشَدَّ عَذابِکَ، وَاَصْلِهِمْ ناراً، وَاحْشُ قُبُورَ مَوْتاهُمْ ناراً،

و محیط گردان بر ایشان سخت ترین عذابت را و در آتش جایشان ده و پر کن گور مردگان را از آتش

وَ اَصْلِهِمْ حَرَّ نارِکَ، فَاِنَّهُمْ اَضَلُّوا وَاَضاعُوا الصَّلاةَ، وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ،

و در سوز آتشت واردشان کن زیرا که اینان گمراه شدند و نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروى کردند

وَاَضَلُّوا عِبادَکَ، ]وَاَخْرَبُوا بِلادَکَ[(2)، اَللّهُمَّ وَ اَحْىِ بِوَلِیِّکَ الْقُرْآنَ، وَ اَرِنا

و بندگانت را گمراه کردند و شهرهایت را ویران کردند خدایا زنده کن بدست ولیّت قرآن را و بنمایان به ما

نُورَهُ سَرْمَداً لا لَیْلَ فیهِ، وَاَحْىِ بِهِ الْقُلُوبَ الْمَیِّتَةَ، وَاشْفِ بِهِ الصُّدُورَ

نور آن بزرگوار را همیشگى که شب (و تاریکى) نداشته باشد و زنده کن بوسیله آن جناب دل هاى مرده را و بهبودى بخش بدو سینه هاى سوخته را

الْوَغِرَةَ، وَاجْمَعْ بِهِ الاَْهْوآءَ الْمُخْتَلِفَةَ عَلَى الْحَقِّ، وَاَقِمْ بِهِ الْحُدُودَ

و جمع کن بوسیله او آراى مختلفه را بر حق و برپا کن بدو حدود

الْمُعَطَّلَةَ، وَ الاَْحْکامَ الْمُهْمَلَةَ، حَتّى لا یَبْقى حَقٌّ اِلاَّ ظَهَرَ، وَلا عَدْلٌ اِلاَّ

تعطیل شده و احکام واگذارده شده را تا آن جا که حقّى بجاى نماند جز آن که آشکار شود و نه عدل و دادى

زَهَرَ، وَاجْعَلْنا یا رَبِّ مِنْ اَعْوانِهِ، وَمُقَوِّیَةِ سُلْطانِهِ، وَ الْمُؤْتَمِرینَ لاَِمْرِهِ،

جز آن که شکفته گردد و قرار ده پروردگارا ما را از گروه یاران و تقویت کننده سلطنتش و فرمانبرداران فرمانش

وَالرّاضینَ بِفِعْلِهِ، وَالْمُسَلِّمینَ لاَِحْکامِهِ، وَمِمَّنْ لا حاجَةَ بِهِ اِلَى التَّقِیَّةِ

و خشنودان از کارش و تسلیم شوندگان احکام و دستوراتش و از کسانى که احتیاج به تقیّه (و اظهار خلاف عقیده) از ترس

مِنْ خَلْقِکَ، وَاَنْتَ یا رَبِّ الَّذى تَکْشِفُ الضُّرَّ، وَتُجیبُ الْمُضْطَرَّ اِذا

مردم نداشته باشند و تویى پروردگارا که برطرف کنى گرفتارى را و اجابت کنى از درمانده چون

دَعاکَ، وَتُنْجى مِنَ الْکَرْبِ الْعَظیمِ، فَاکْشِفِ الْضُّرَّ عَنْ وَلِیِّکَ، وَاجْعَلْهُ

تو را بخواند و از اندوه بزرگ نجات بخشى پس برطرف کن گرفتارى را از ولى خود و او را

خَلیفَةً فى اَرْضِکَ کَما ضَمْنِتَ لَهُ، اَللّـهُمَّ لا تَجْعَلْنى مِنْ خُصَمآءِ آلِ

خلیفه خود در زمینت قرار ده چنانچه تعهد کرده اى خدایا قرارم مده از ستیزه جویان آل

مُحَمَّد عَلَیْهِمُ السَّلامُ، وَ لا تَجْعَلْنى مِنْ اَعْدآءِ آلِ مُحَمَّد عَلَیْهِمُ السَّلامُ،

محمّد علیهم السلام و قرارم مده از دشمنان آل محمّد علیهم السلام

وَلا تَجْعَلْنى مِنْ اَهْلِ الْحَنَقِ وَالْغَیْظِ عَلى آلِ مُحَمَّد عَلَیْهِمُ السَّلامُ، فَاِنّى

و قرارم مده از اهل کینه و خشم بر آل محمّد علیهم السلام زیرا که من

اَعُوذُ بِکَ مِنْ ذلِکَ فَاَعِذْنى، وَاَسْتَجیرُ بِکَ فَاَجِرْنى، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى

پناه به تو مى برم از این جریان و تو پناهم ده و از تو پناه مى خواهم و تو در پناهم گیر خدایا درود فرست بر

مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاجْعَلْنى بِهِمْ فائِزاً عِنْدَکَ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَمِنَ

محمّد و آل محمّد و مرا بوسیله ایشان از نزد خود رستگارم کن در دنیا و آخرت و از

الْمُقَرَّبینَ، آمینَ رَبَّ الْعالَمیـنَ.(3)

مقرّبان درگاهت قرارم ده آمین اى پروردگار جهانیان.

 

 


1 در جمال الاسبوع «اعداء دینک» آمده است.
2. این جمله در «جمال الاسبوع» نیامده، ولى در «بحارالانوار» آمده است.
3. جمال الاسبوع، صفحه 521. این دعا در مصباح المتهجّد، صفحه 411 و بحارالانوار، جلد 99، صفحه 89 نیز با تفاوت هایى آمده است.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای