دعاى دوم (دعاى عالیة المضامین):
فهرست موضوعات
جستجو 

این دعا را نیز «سیّد بن طاووس» در «مصباح الزائر» آورده است که بعد از زیارت هر یک از ائمّه(علیهم السلام) مى توان خواند:

اَللّـهُمَّ اِنّى زُرْتُ هذَا الاِْمامَ مُقِرًّا بِاِمامَتِهِ،مُعْتَقِداً لِفَرْضِ طاعَتِهِ، فَقَصَدْتُ

خدایا من زیارت کردم این امام را در حالى که اقرار به امامتش دارم و معتقدم که اطاعتش بر من واجب است و با این حال آهنگ

مَشْهَدَهُ بِذُنُوبى وَعُیُوبى، وَمُوبِقاتِ آثامى، وَکَثْرَةِ سَیِّئاتى وَخَطـایاىَ،

زیارتگاهش را کردم با گناهانى که دارم و با عیوب و جرم هاى هلاکت بارم و بدى هاى بسیار و خطاکارى هایم

وَما تَعْرِفُهُ مِنّى، مُسْتَجیراً بِعَفْوِکَ، مُسْتَعیذاً بِحِلْمِکَ، راجِیاً رَحْمَتَکَ،

و آنچه تو خود مى دانى و پناه آورده ام به گذشتت و به بردباریت و امیدوارم به رحمتت و ملتجى گشته ام به پایه و اساس مرحمتت

لاجِئاً اِلى رُکْنِکَ، عآئِذاً بِرَاْفَتِکَ، مُسْتَشْفِعاً بِوَلِیِّکَ، وَابْنِ اَولِیائِکَ،

و پناهنده ام به مهرت و شفیع گرفته ام ولى تو و فرزند اولیایت را و برگزیده ات و فرزند برگزیدگانت را

وَصَفِیِّکَ وَابْنِ اَصْفِیآئِکَ،وَاَمینِکَ وَابْنِ اُمَنائِکَ، وَخَلیفَتِکَ وَابْنِ خُلَفائِکَ،

و امین تو و فرزند امانتدارانت را و جانشین تو و فرزند جانشینانت را

(هرگاه این دعا در زیارت امیرمؤمنان(علیه السلام) خوانده شود در هر چهار مورد بجاى کلمه «ابن» باید «ابى» گفته شود).

اَلَّذینَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسیلَةَ اِلى رَحْمَتِکَ وَرِضْوانِکَ، وَالذَّریعَةَ اِلى

آنان که قرارشان دادى وسیله اى بسوى رحمت و خشنودیت و واسطه اى براى

رَاْفَتِکَ وَغُفْرانِکَ، اَللّـهُمَّ وَاَوَّلُ حاجَتى اِلَیْکَ اَنْ تَغْفِرَ لى ما سَلَفَ مِنْ

مهر و آمرزشت خدایا نخستین حاجتم بدرگاه تو این است که بیامرزى گناهان

ذُنُوبى عَلى کَثْرَتِها، وَاَنْ تَعْصِمَنى فیـما بَقِىَ مِنْ عُمْرى، وَتُطَهِّرَ دینى

گذشته ام را با بسیارى آنها و نگاهم دارى از گناه در باقیمانده عمرم و پاک کنى دین و آیین مرا

مِمّا یُدَنِّسُهُ وَیَشینُهُ وَیُزْرى بِهِ، وَتَحْمِیَهُ مِنَ الرَّیْبِ وَالشَّکِ وَالْفَسادِ

از آنچه آلوده و چرکینش کند و معیوبش سازد و نگاهداریش کنى از شک و شبهه و فساد

وَالشِّرْکِ، وَتُثَبِّتَنى عَلى طاعَتِکَ وَطاعَةِ رَسُولِکَ، وَذُرِّیَّتِهِ النُّجَبآءِ

و شرک و استوارم بدارى بر فرمانبردارى خود و فرمانبردارى پیامبرت و فرزندان نجیب

السُّعَدآءِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ وَرَحْمَتُکَ وَسَلامُکَ وَبَرَکاتُکَ، وَتُحْیِیَنى ما

و سعادتمندش که درودهاى تو و رحمت و سلام و برکاتت بر ایشان باد و زنده ام بدارى تا هر قدر

اَحْیَیْتَنى عَلى طاعَتِهِمْ، وَتُمیتَنى اِذا اَمَتَّنى عَلى طاعَتِهِمْ، وَاَنْ لا تَمْحُوَ

که زنده ام بر فرمانبرداریشان و بمیرانیم هرگاه که مردم بر فرمانبرداریشان و محو نکنى

مِنْ قَلْبى مَوَدَّتَهُمْ وَمَحَبَّتَهُمْ، وَبُغْضَ اَعْدائِهِمْ، وَمُرافَقَةَ اَوْلِیآئِهِمْ وَبِرَّهُمْ،

از دل من دوستى و محبّت ایشان و بغض دشمنانشان و رفاقت دوستانشان و نیکى کردن به ایشان را

وَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ اَنْ تَقْبَلَ ذلِکَ مِنّى، وَتُحَبِّبَ اِلىَّ عِبادَتَکَ، وَالْمُواظَبَةَ

و از تو خواهم پروردگارا که بپذیرى این (زیارت و دعا) را از من و مرا دوستدار عبادتت کنى و مواظبتم دهى

عَلَیْها، وَتُنَشِّطَنى لَها، وَتُبَغِّضَ اِلَىَّ مَعاصیَکَ وَمَحارِمَکَ، وَتَدْفَعَنى عَنْها،

بر آن و بنشاطم آورى براى عبادت و متنفّرم کنى از گناهان و محرماتت و بازم دارى از آنها

وَتُجَنِّبَنِى التَّقْصیرَ فى صَلاتى، وَالاِْسْتِهانَةَ بِها، وَالتَّراخِىَ عَنْها،

و برکنارم دارى از کوتاهى کردن در نمازم و سرسرى گرفتن آن وسستى و کاهلى کردن در آن

وَتُوَفِّقَنى لِتَاْدِیَتِها کَما فَرَضْتَ وَاَمَرْتَ بِهِ عَلى سُنَّةِ رَسُولِکَ، صَلَواتُکَ

و موفقم دار براى اداى آن چنانچه واجب کرده اى و دستور فرموده اى به روش پیامبرت که درودهاى تو

عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَرَحْمَتُکَ وَبَرَکاتُکَ، خُضُوعاً وَخُشُوعاً، وَتَشْرَحَ صَدْرى

و رحمت و برکاتت بر او و آلش باد با حال خضوع و خشوع و دیگر آن که سینه ام را باز کنى (و بلندى نظر به من دهى)

لاِیتآءِ الزَّکاةِ، وَاِعْطآءِ الصَّدَقاتِ، وَبَذْلِ الْمَعْرُوفِ، وَالاِْحْسانِ اِلى

براى پرداختن زکات و دادن صدقات و انجام کار نیک و احسان نسبت به

شیعَةِ آلِ مُحَمَّد عَلَیْهِمُ السَّلامُ، وَمُواساتِهِمْ، وَلا تَتَوَفّانى اِلاَّ بَعْدَ اَنْ

شیعیان آل محمّد علیهم السلام و مواسات با آنها و نمیرانیم مگر بعد از این که

تَرْزُقَنى حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ، وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ وَقُبُورِ الاَْئِمَّةِ عَلَیْهِمُ

روزیم کنى حجّ خانه کعبه ات و زیارت قبر پیامبرت و قبور امامان علیهم السلام را

السَّلامُ، وَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ تَوْبَةً نَصُوحاً تَرْضاها، وَنِیَّةً تَحْمَدُها، وَعَمَلاً

و از تو خواهم پروردگارا توبه حقیقى مورد پسندت را و نیّتى که ستوده درگاه تو باشد و کردار

صالِحاً تَقْبَلُهُ، وَاَنْ تَغْفِرَ لى وَتَرْحَمَنى اِذا تَوَفَّیْتَنى، وَتُهَوِّنَ عَلَىَّ

شایسته اى که تو بپذیرى و دیگر آن که مرا بیامرزى و به من رحم کنى هنگامى که از این جهان مرا ببرى و آسان کنى بر من

سَکَراتِ الْمَوْتِ، وَتَحْشُرَنى فى زُمْرَةِ مُحَمَّد وَآلِهِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ

سختى هاى مرگ را و محشورم کنى در گروه محمّد و آلش که درودهاى خدا بر او و بر ایشان باد ـ

وَعَلَیْهِمْ، وَتُدْخِلَنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَتَجْعَلَ دَمْعى غَزیراً فى طاعَتِکَ،

و داخل بهشتم کنى به رحمت خودت و اشکم را فراوان کنى در انجام طاعتت

وَعَبْرَتى جارِیَةً فیما یُقَرِّبُنى مِنْکَ، وَقَلْبى عَطُوفاً عَلى اَوْلِیآئِکَ،

و سرشکم را ریزان نمایى در آنچه مرا به تو نزدیک گرداند و دلم را مهربان کنى نسبت به دوستانت

وَتَصُونَنى فى هذِهِ الدُّنْیا مِنَ الْعاهاتِ وَالاْفاتِ،وَالاَْمْراضِ الشَّدیدَةِ،

و نگاهم دارى در این دنیا از آسیب ها و آفات و بیمارى هاى سخت

وَالاَْسْقامِ الْمُزْمِنَةِ، وَجَمیعِ اَنْواعِ الْبَلاءِ وَالْحَوادِثِ، وَتَصْرِفَ قَلْبى عَنِ

و دردهاى مزمن و از هر نوع بلا و حادثه اى و بگردانى دلم را از توجه به

الْحَرامِ، وَتُبَغِّضَ اِلىَّ مَعاصِیَکَ، وَتُحَبِّبَ اِلَىَّ الْحَلالَ، وَتَفْتَحَ لى اَبْوابَهُ،

حرام و مبغوض گردانى در نزد من نافرمانى هایت را و محبوب گردانى در پیش من حلال را و بگشایى برویم درهاى آن را

وَتُثَبِّتَ نِیَّتى وَفِعْلى عَلَیْهَ، وَتَمُدَّ فى عُمْرى، وَتُغْلِقَ اَبْوابَ الْمِحَنِ عَنّى،

و استوار کنى نیّت و کارم را بر آن و دراز گردانى عمرم را و بربندى برویم درهاى غم و محنت را

وَلا تَسْلُبَنى ما مَنَنْتَ بِهِ عَلىَّ، وَلا تَسْتَرِدَّ شَیْئاً مِمّا اَحْسَنْتَ بِهِ اِلَىَّ، وَلا

و نعمت هایى که به من داده از من نگیرى و چیزى از احسان هاى (بى شمار) خود را از من بازنستانى

تَنْزِعَ مِنِّى النِّعَمَ الَّتى اَنْعَمْتَ بِها عَلَىَّ، وَتَزیدَ فیـما خَوَّلْتَنى، وَتُضاعِفَهُ

و جدا نکنى از من نعمت هاى (بسیارى) را که به من عنایت فرمودى و بیفزایى بر آنچه به من ارزانى داشتى و مضاعف گردانى آن را

اَضْعافاً مُضاعَفَةً، وَ تَرْزُقَنى مالاً کَثیراً واسِعاً سآئِغاً، هَنیئاً نامِیاً وافِیاً،

به چندین برابر و روزیم کنى مالى بسیار و وسیع و ریزان و گوارا و با برکت و رسا،

وَعِزّاً باقِیاً کافِیاً، وَجاهاً عَریضاً مَنیعاً، وَنِعْمَةً سابِغَةً عآمَّةً، وَتُغْنِیَنى

و نیز عزّتى باقى و کافى، و آبرویى پهناور و شکوهمند و نعمتى شایان و فراگیرنده و بى نیازم کن

بِذلِکَ عَنِ الْمَطالِبِ الْمُنَکَّدَةِ، وَ الْمَوارِدِ الصَّعْبَةِ، وَ تُخَلِّصَنى مِنْها مُعافاً

بدینوسیله از تکاپوهاى پرمشقت و موارد سخت و دشوار و رهاییم دهى از آنها با سلامتى

فى دینى وَ نَفْسى وَ وَلَدى، وَ ما اَعْطَیْتَنى وَ مَنَحْتَنى، وَ تَحْفَظَ عَلَىَّ مالى

دین و جان و فرزندانم و چیزهاى دیگرى که به من عطا کرده و ارزانى داشتى و نگهدارى برایم مالم

وَ جَمیعَ ما خَوَّلْتَنى، وَتَقْبِضَ عَنّى اَیْدِىَ الْجَبابِرَةِ، وَ تَرُدَّنى اِلى وَطَنى،

و همه آنچه را به من بخشیده اى و برگیرى از سر من دست هاى (ستم پیشه) گردنکشان را و بازم گردانى به وطنم

وَ تُبَلِّغَنى نِهایَةَ اَمَلى فى دُنْیاىَ وَ آخِرَتى، وَ تَجْعَلَ عاقِبَةَ اَمْرى

و برسانى مرا به نهایت آرزویم در دنیا و آخرتم و بگردانى سرانجام کارم را

مَحْمُودَةً حَسَنَةً سَلیمَةً، وَ تَجْعَلَنى رَحیبَ الصَّدْرِ، واسِعَ الْحالِ، حَسَنَ

پسندیده و نیکو و سالم، و قرارم دهى فراخ سینه (و بلند نظر) و فراخ حال و خوش

الْخُلْقِ، بَعیداً مِنَ الْبُخْلِ وَالْمَنْعِ وَالنِّفاقِ، وَالْکِذْبِ وَالْبُهْتِ وَقَوْلِ الزُّورِ،

خلقى و دور از بخل و ممانعت (از احسان و دستگیرى) و نفاق و دروغ و بهتان و زورگویى

وَتُرْسِخَ فى قَلْبى مَحَبَّةَ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَشیعَتِهِمْ، وَتَحْرُسَنى یا رَبِّ

و ریشه دار کنى در دلم دوستى محمّد و آل محمّد و شیعیانشان را و محافظتم کنى پروردگارا

فى نَفْسى وَاَهْلى وَمالى وَ وَلَدى، وَاَهْلِ حُزانَتى وَاِخْوانى، وَاَهْلِ

در جانم و خاندان و مال و فرزندان و نانخوران و برادران و دوستان

مَوَدَّتى وَذُرِّیَّتى، بِرَحْمَتِکَ وَجُودِکَ، اَللّـهُمَّ هذِهِ حاجاتى عِنْدَکَ، وَ قَدِ

و نژادم به مهر و جودت خدایا اینها بود حاجت هایى که من بدرگاه تو دارم و این که

اسْتَکْثَرْتُها لِلُؤْمى وَشُحّى، وَ هِىَ عِنْدَکَ صَغیرَةٌ حَقیرَةٌ، وَ عَلَیْکَ سَهْلَةٌ

زیادشان کردم بخاطر گداصفتى و حرص زیادى است که من دارم ولى همه آنها در نزد تو کوچک و اندک است و انجامش براى تو سهل

یَسیرَةٌ، فَاَسْئَلُکَ بِجاهِ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ السَّلامُ عِنْدَکَ،

و آسان است پس از تو خواهم به آن آبرویى که محمّد و آل محمّد که بر او و بر ایشان سلام باد در نزد تو دارند و

وَبِحَقِّهِمْ عَلَیْکَ، وَبِما اَوْجَبْتَ لَهُمْ، وَبِسآئِرِ اَنْبِیآئِکَ وَرُسُلِکَ، وَ اَصْفِیآئِکَ

به حقّى که ایشان بر تو دارند و بدانچه واجب کرده اى براى ایشان و به حقّ سایر پیمبران و رسولان و برگزیدگان

وَ اَوْلِیآئِکَ الْمُخْلَِصینَ مِنْ عِبادِکَ، وَ بِاسْمِکَ الاَْعْظَمِ الاَْعْظَمِ لَمّا قَضَیْتَها

و دوستان مخلص از بندگانت و به حقّ بزرگترین نام اعظمت که همه این حاجت ها را برایم برآورى

کُلَّها، وَاَسْعَفْتَنى بِها، وَ لَمْ تُخَیِّبْ اَمَلى وَ رَجآئى، اَللّهُمَّ وَ شَفِّعْ صاحِبَ

و کامروایم سازى بدانها و امید و آرزویم را مبدّل به نومیدى نکنى خدایا و شفاعت صاحب

هذَا الْقَبْرِ فِىَّ، یا سَیِّدى یا وَلِىَّ اللهِ یا اَمینَ اللهِ، اَسْئَلُکَ اَنْ تَشْفَعَ لى اِلَى

این قبر را درباره من بپذیر، اى آقاى من اى ولى خدا و اى امانتدار خدا از تو خواهم که شفاعت کنى از من بدرگاه

اللهِ عَزَّوَجَلَّ فى هذِهِ الْحاجاتِ کُلِّها، بِحَقِّ آبآئِکَ الطّاهِرینَ، وَ بِحَقِّ

خداى عزوجل در همه این حاجت ها به حقّ پدران پاکت و بحقّ

اَوْلادِکَ الْمُنْتَجَبینَ، فَاِنَّ لَکَ عِنْدَاللهِ تَقَدَّسَتْ اَسْمآئُهُ، اَلْمَنْزِلَةَ الشَّریفَةَ،

فرزندان برگزیده اش زیرا که براى تو در نزد خداوندى که نام هایش منزّه است مقامى است بس شریف

وَالْمَرْتَبَةَ الْجَلیلَةَ، وَالْجاهَ الْعَریضَ، اَللّـهُمَّ لَوْ عَرَفْتُ مَنْ هُوَ اَوْجَهُ

و مرتبتى است برجسته و آبرویى است پهناور و بسیار خدایا اگر من کسى را سراغ داشتم که آبرومندتر بود

عِنْدَکَ مِنْ هذَا الاِْمامِ، وَ مِنْ آبآئِهِ وَاَبْنآئِهِ الطّاهِرینَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ

در نزد تو از این امام بزرگوار و از پدران و فرزندان پاکیزه اش که درود و سلام بر ایشان باد ـ

وَالصَّلاةُ، لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعآئى، وَ قَدَّمْتُهُمْ اَمامَ حاجَتى وَ طَلِباتى هذِهِ،

بطور مسلّم آنها را شفیعان خود مى گرفتم و پیش روى حاجت ها و خواسته هایم قرارمى دادم پس از من بپذیر

فَاسْمَعْ مِنّى، وَاسْتَجِبْ لى، وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ،

و دعایم را به اجابت رسان و انجام ده درباره من آنچه را تو شایسته آنى اى مهربانترین مهربانان

اَللّـهُمَّ وَ ما قَصُرَتْ عَنْهُ مَسْئَلَتى، وَلَمْ تَبْلُغْهُ فِطْنَتى مِنْ صالِحِ دینى

خدایا و هر چه را کوتاه آمد از آن درخواست من (و از یادم رفت) و فکرم بدان نرسید از آنچه به صلاح دین و

وَدُنْیاىَ وَآخِرَتى، فَامْنُنْ بِهِ عَلىَّ،وَاحْفَظْنى وَاحْرُسْنى،وَهَبْ لى وَاغْفِرْ

دنیا و آخرتم باشد پس آنها را بر من منّت گذار (و عطا فرما) و محافظتم کن و پاسداریم کن و ببخش بر من و بیامرز مرا،

لى، وَ مَنْ اَرادَنى بِسُوء اَوْ مَکْرُوه، مِنْ شَیْطان مَرید، اَوْ سُلْطان عَنید، اَوْ

و هر که قصد دارد به من آسیبى یا امر ناخوشایندى وارد کند چه از شیطانى متمرّد یا سلطانى معاند یا

مُخالِف فى دین، اَوْ مُنازِع فى دُنْیا، اَوْ حاسِد عَلَىَّ نِعْمَةً، اَوْ ظالِم اَوْ باغ،

مخالف در دین یا ستیزه جویى در مال دنیا یا حسودى که در نعمتى بر من رشک برد یا ستمکار یا زورگویى (هر که باشد)

فَاقْبِضْ عَنّى یَدَهُ، وَاصْرِفْ عَنّى کَیْدَهُ، وَاشْغَلْهُ عَنّى بِنَفْسِهِ، وَاکْفِنى

قدرتش را از سر من بازگیر و نقشه اش را از من بازگردان و او را بخودش مشغول کن و شرّ خودش

شَرَّهُ، وَشَرَّ اَتْباعِهِ وَشَیاطینِهِ، وَاَجِرْنى مِنْ کُلِّ ما یَضُرُّنى وَیُجْحِفُ بى،

و شرّ پیروان و شیاطینش را از من کفایت فرما و پناهم ده از هر چه به من زیان زند و به هلاکتم اندازد

وَاَعْطِنى جَمیعَ الْخَیْرِ کُلِّهِ مِمّا اَعْلَمُ وَمِمّا لا اَعْلَمُ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى

و هر خیر و خوبى است همه را به من عطا فرما چه آن که مى دانم و چه آن را که نمى دانم خدایا درود فرست بر

مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاغْفِرْلى وَلِوالِدَىَّ، وَلاِِخْوانى وَاَخَواتى، وَاَعْمامى

محمّد و آل محمّد و بیامرز مرا و پدر و مادرم و برادران و خواهرانم و عموهایم

وَعَمّاتى،وَاَخْوالى وَخالاتى،وَاَجْدادى وَجَدّاتى،وَاَوْلادِهِمْ وَذَراریهِمْ،

و عمه هایم و دایى هایم و خاله هایم و اجداد و جده هایم را و فرزندانشان و نژادشان

وَاَزْواجى وَذُرِّیّاتى، وَاَقْرِبآئى وَاَصْدِقائى، وَجیرانى وَاِخْوانى فیکَ مِنْ

و همسرانشان و فرزندان خودم و خویشانم و رفقا و همسایگانم و برادران دینیم را

اَهْلِ الشَّرْقِ وَالْغَرْبِ، وَلِجَمیعِ اَهْلِ مَوَدَّتى مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ،

از اهل شرق و غرب عالم و تمام آنان که با من دوستى داشته و دارند از مردان و زنان با ایمان

اَلاَْحْیآءِ مِنْهُمْ وَالاَْمْواتِ، وَلِجَمیعِ مَنْ عَلَّمَنى خَیْراً، اَوْ تَعَلَّمَ مِنّى

زنده و مرده شان را و تمام کسانى که کار خیرى را به من یاد داده یا از من

عِلْماً، اَللّـهُمَّ اَشْرِکْهُمْ فى صالِحِ دُعآئى وِزِیارَتى لِمَشْهَدِ حُجَّتِکَ

علمى آموخته اند خدایا شریک ساز ایشان را در دعاى خیرى که کرده ام و زیارتى که از زیارتگاه حجّت

وَوَلِیِّکَ، وَاَشْرِکْنى فى صالِحِ اَدْعِیَتِهِمْ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ،

و ولیّت نصیبم شده و مرا نیز در دعاهاى خیر ایشان شریک ساز به مهرت اى مهربانترین مهربانان

وَبَلِّغْ وَلِیَّکَ مِنْهُمُ السَّلامَ، وَالسَّلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، یا سَیِّدى

و سلام برسان از طرف آنها بر ولى خودت، سلام خدا و رحمت و برکاتش و بر تو باد اى سرور

یا مَوْلاىَ، یا فُلانَ بْن فُلان

و آقاى من اى فلان...

(و به جاى کلمه فلان بن فلان نام امامى را که زیارت مى کنى با نام پدر بزرگوارش مى برى و مى گویى)

صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ وَعَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، اَنْتَ وَسیلَتى اِلَى اللهِ،

درود خدا بر تو و بر روح و جسمت تویى وسیله من بدرگاه خدا

وَذَریعَتى اِلَیْهِ، وَ لى حَقُّ مُوالاتى وَتَاْمیلى، فَکُنْ

و واسطه من در پیشگاهش و من بر تو حقّ دوستى و آرزومندى دارم پس شفیع

شَفیعى اِلَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ فِى الْوُقُوفِ عَلى قِصَّتى هذِهِ، وَصَرْفى عَنْ

من شو بدرگاه خداى عزوجل در اطّلاع بر جریان کارم و بازگرداندنم از

مَوْقِفى هذا بِالنُّجْحِ، وَ بِما سَئَلْتُهُ کُلِّهِ، بِرَحْمَتِهِ وَقُدْرَتِهِ، اَللّـهُمَّ ارْزُقْنى

این جا با کامیابى بدانچه درخواست کرده ام همه را به مهر و قدرتت، خدایا روزیم کن

عَقْلاً کامِلاً، وَلُبّاً راجِحاً، وَ عِزّاً باقِیاً، وَ قَلْباً زَکِیّاً، وَ عَمَلاً کَثیراً، وَاَدَباً

عقلى کامل و خردى که بچربد (بر هواى نفس) و عزّتى باقى و دلى پاک و کردارى بسیار و ادبى

بارِعاً،وَاجْعَلْ ذلِکَ کُلَّهُ لى،وَلاتَجْعَلْهُ عَلَىَّ،بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ(1).

نیکو و همه را بسود من قرار ده نه به زیان من به مهرت اى مهربانترین مهربانان.

 


1. مصباح الزائر، صفحه 468 و بحارالانوار، جلد 99، صفحه 169.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای