احاطه علمى او به همه چیز
فهرست موضوعات
جستجو 

 

امام(علیه السلام) در ادامه بیان آثار عظمت خداوند در پهنه آسمانها شگفتى هاى دیگر عالم بالا را باز مى گوید و از ستارگان و ماه سخن مى گوید. به گفته ابن ابى الحدید این بخش از کلام امام(علیه السلام) از فصیح ترین کلمات و زیباترین عبارات تشکیل شده که توحید و تمجید خدا را به عالى ترین وجه بیان مى دارد، مى فرماید: «خداوند ستارگان آسمان را نشانه هایى قرارداد تا انسانهاى سرگردان را در شب تاریک در نقاط مختلف رهنمون گردد»; (جَعَلَ نُجُومَهَا أَعْلاَماً یَسْتَدِلُّ بِهَا الْحَیْرَانُ فِی مُخْتَلِفِ فِجَاجِ(1) الاَْقْطَارِ(2)).

این سخن اشاره به چیزى است که در قرآن مجید کراراً درباره ستارگان ذکر شده است: «(وَبِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ) ; به وسیله ستارگان مردم هدایت مى شوند».(3) و در جاى دیگر مى فرماید: «(وَهُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِى ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ); او کسى است که ستارگان را براى شما قرار داد تا به وسیله آنها در ظلمتهاى صحرا و دریا هدایت شوید».(4)

مى دانیم که ستارگان ثابت که اکثریت نزدیک به اتفاق ستارگان آسمان را تشکیل مى دهند همواره از نقاط معینى طلوع و در نقاط معینى غروب مى کنند و جایگاه آنها در آسمان مى تواند شمال و جنوب و شرق و غرب را تعیین کند و در سفرهاى طولانى در شبهاى تاریک در دریا و صحرا، بهترین راهنماست.

سپس به نکته بدیع دیگرى اشاره کرده، مى افزاید: «نه پرده هاى تاریک شبهاى ظلمانى مانع نورافشانى ستارگان مى شود و نه چادر سیاه و تاریک شبها مى تواند از تلألؤ نور ماه در پهنه آسمانها جلوگیرى کند»; (لَمْ یَمْنَعْ ضَوْءَ نُورِهَا ادْلِهْمَامُ(5) سُجُفِ(6) اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ، وَ لاَ اسْتَطَاعَتْ جَلاَبِیبُ(7) سَوَادِ الْحَنَادِسِ(8) أَنْ تَرُدَّ مَا شَاعَ فِی السَّمَاوَاتِ مِنْ تَلاَْلُؤِ نُورِ الْقَمَرِ).

در حقیقت امام(علیه السلام) در اینجا به این نکته ظریف اشاره مى فرماید که خداوند از یکسو تاریکى شب را نعمتى بزرگ جهت آسایش و آرامش موجودات آفریده است و از سوى دیگر گروه ستارگان را براى راهیابى در دریا و صحرا قرار داده و ماه را چراغ روشنى بخش; ولى این دو منبع نور آن گونه هستند که در عین کارآیى، ظلمت شب و فلسفه آن را نابود نمى کنند و جمع میان این نور و ظلمت با دو هدف مختلف نمونه اى از قدرت بى پایان خداوند است.

آن گاه امام بعد از بیان نشانه هاى عظمت و قدرت خداوند در جهان آفرینش به بیان گسترش علم او به تمام موجودات در زمین و آسمان و در تمام حالات، شرح جالبى بیان مى فرماید و با اشاره به بیش از ده مورد از آنها گستردگى علم خدا را کاملا مجسّم مى سازد و مى فرماید: «منزه است خداوندى که ظلمت شبهاى تار و خاموش در نقاط پست زمین و در قله هاى کوتاه و بلند کوه ها که در کنار یکدیگر قرار دارند بر او مخفى نیست. و نه آنچه را غرّش رعد در کرانه هاى آسمان به وجود مى آورد و آنچه برق هاى ابر آن را پراکنده مى سازد و همچنین آنچه را تندبادها از برگهاى درختان فرو مى ریزد یا دانه هاى باران

آن ها را از شاخه ها جدا مى سازد و نیز از محل سقوط و قرارگاه قطرات باران و جایگاه کشش دانه ها به وسیله مورچگان و حرکات آنها (بر روى زمین) و غذایى که پشه را کفایت مى کند و آنچه را که انسان یا حیوانات ماده در رحم دارند، از همه اینها آگاه است»; (فَسُبْحَانَ مَنْ لاَ یَخْفَى عَلَیْهِ سَوَادُ غَسَق(9) دَاج(10)، وَلاَ لَیْل سَاج(11)، فِی بِقَاعِ الاَْرَضِینَ الْمُتَطَأْطِئَاتِ(12)، وَ لاَ فِی یَفَاعِ(13) السُّفْعِ(14) الْمُتَجَاوِرَاتِ; وَ مَا یَتَجَلْجَلُ(15) بِهِ الرَّعْدُ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ، وَ مَا تَلاَشَتْ(16) عَنْهُ بُرُوقُ الْغَمَامِ، وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة تُزِیلُهَا عَنْ مَسْقَطِهَا عَوَاصِفُ(17) الاَْنْوَاءِ(18) وَ انْهِطَالُ(19) السَّمَاءِ! وَ یَعْلَمُ مَسْقَطَ الْقَطْرَةِ وَ مَقَرَّهَا، وَ مَسْحَبَ(20) الذَّرَّةِ وَ مَجَرَّهَا(21)، وَ مَا یَکْفِی الْبَعُوضَةَ مِنْ قُوتِهَا، وَ مَا تَحْمِلُ الاُْنْثَى فِی بَطْنِهَا).

به راستى دقّت در آنچه امام در بالا درباره علم و آگاهى خداوند نسبت به همه موجودات، زمین و آسمان بیان فرموده که چگونه عظیم ترین اشیا و کوچک ترین موجودات و پوشیده ترین مخلوقات (مانند جنینى که در میان پرده هاى سه گانه رحم از همه دیدگان پنهان است) انسان را عمیقاً در این فکر فرو مى برد که آیا ممکن است گفتار و کردار ما و حتّى اندیشه ها و نیّات ما از چنین خداوندى پنهان باشد و چیزى از اعمال ما بر او مخفى بماند؟ این یکى از مهم ترین آثار تربیتى ایمان به علم وسیع خداوند به همه اشیاست.

جالب اینکه امام هنگامى که از تاریکى شب یا آرامش آن سخن مى گوید، اثرات مختلف آن را در مناطق گوناگون زمین از قلّه کوههاى بلند گرفته تا فراز تپّه ها نیز بیان مى کند و هنگامى که از ریزش برگها سخن مى گوید، از اسباب مختلف این ریزش، طوفانها و بارانها نیز بحث مى کند و آنگاه که از نزول قطرات باران دم مى زند، از قرارگاه آنها در اعماق زمین که مخزن پربرکتى براى ذخیره آبها هستند نیز سخن مى گوید و هنگامى که از غذاى یک مگس نام مى برد، به مقدار آن نیز اشاره مى کند و اینهاست که این خطبه را در ردیف یکى از فصیح ترین و بلیغ ترین خطبه هاى نهج البلاغه درآورده است; فصاحت و بلاغتى در سر حدّ اعجاز.

ناگفته پیداست که بسیارى از این تعبیرات ریشه در آیات قرآنى دارد; آنجا که خداوند به علم وآگاهى خود نسبت به همه موجودات اشاره مى کند و مى فرماید: «(اللهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنثى وَمَا تَغِیضُ الاَْرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَکُلُّ شَىْء عِنْدَهُ بِمِقْدَار); خدا از جنین هایى که هر (انسان یا حیوان) ماده اى حمل مى کند، آگاه است و نیز از آنچه رحمها کم مى کنند (و پیش از موعد مقرّر مى زایند) و هم از آنچه افزون مى کنند (و بعد از موقع مى زایند) و هر چیز نزد او مقدار معیّنى دارد».(22)

و در جاى دیگر مى فرماید: «(إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِى الاَْرْحَامِ); آگاهى از زمان قیام قیامت، مخصوص خداست و اوست که باران را نازل مى کند (و از قدر و اندازه آن با خبر است) و آنچه را که در رحم ها (ى مادران) است، مى داند».(23)

 


1. «فجاج» جمع «فج»، بر وزن «حج» به معناى ذرّه و فاصله میان دو کوه است.

2. «اقطار» جمع «قطر»، بر وزن «قفل» به معناى ناحیه است.

3. نحل، آیه 16.

4. انعام، آیه 97.

5. «ادلهمام» به معناى تاریکى شدید است.

6. «سجف» به گفته بعضى از ارباب لغت جمع «سجاف» به معناى پرده است.

7. «جلابیب» جمع «جلباب» به معناى روسرى هاى بلندى است که از چادر کوتاه تر است و زنان بر سر مى افکنند.

8. «حنادس» جمع «حِندس» بر وزن «قبرس» به معناى ظلمت و تاریکى شدید است.

9. «غسق» به معناى شدت تاریکى است که معمولا در نیمه شب حاصل مى شود.

10. «داج» از ریشه «دجوّ» بر وزن «غلوّ» به معناى فراگیر شدن ظلمت و تاریکى است.

11. «ساج» از ریشه «سجوّ» بر وزن «غلوّ» به معناى سکون و آرامش است.

12. «متطأطئات» جمع «متطأطئ» به معناى منخفض است.

13. «یفاع» به معناى هر چیز مرتفع.

14. «سفع» جمع «سفعة» بر وزن «سفره» به معناى سرخ مایل به سیاهى است.

15. «یتجلجل» از «جلجلة» گرفته شده که در اصل به معناى صداى رعد است. سپس به هر صداى شدیدى اطلاق شده است.

16. «تلاشت» از «تلاشى» به معناى متلاشى شدن و از هم پاشیدن است. بعضى ریشه این واژه را «لا شىء» یعنى هیچ دانسته اند.

17. «عواصف» جمع «عاصف» و «عاصفة» به معناى تندباد است.

18. «انواء» جمع «نوء» بر وزن «نوع» غروب ستاره در طرف مغرب را گویند و عرب درباره «انواء» عقیده اى داشت که در نکات خواهد آمد به معناى طوفان نیز آمده است.

19. «انهطال» به معناى فروریختن باران هاى دانه درشت است و گاه به فروریختن اشک نیز اطلاق مى شود.

20. «مسحب» اسم مکان از ریشه «سَحْب» بر وزن «سهو» به معناى به سوى خود کشیدن است.

21. «مجرّ» اسم مکان است از ریشه «جرّ»; یعنى کشیدن.

22. رعد، آیه 8.

23. لقمان، آیه 34.

 
 

 

12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای