دنیا گذرگاه است
فهرست موضوعات
جستجو 
امام(علیه السلام) در آغاز این خطبه به مسئله مهمّى درباره حقیقت دنیا و آخرت اشاره مى کند که غفلت از آن خمیرمایه اکثر بدبختیهاى انسان است، مى فرماید: «اى مردم، دنیا تنها سراى عبور و آخرت خانه جاودانه است، حال که چنین است از این گذرگاه خود براى محل استقرار خویش، توشه برگیرید»; (أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا الدُّنْیَا دَارُ مَجَاز(1)، وَ الاْخِرَةُ دَارُ قَرَار، فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکُمْ لِمَقَرِّکُمْ).

بسیارى از مشکلات از اینجا ناشى مى شود که انسان دنیا را سراى باقى مى نگرد، از این رو به اندوختن مال و ثروت، از هر طریق و به هر قیمت مى پردازد و در صرف آن براى مقاصد خیر بخل مىورزد و بر این اساس مرتکب اعمال خلاف فراوانى مى شود و توبه را به تأخیر مى اندازد.

همین حقیقت با تعبیرهاى مختلف در روایات دیگر آمده است، گاه دنیا به عنوان یک پل: «الدنیا قنطرة»(2) وگاه به عنوان یک تجارتخانه: «مَتْجَرُ أوْلِیاءِ اللهِ»(3)و گاه به عنوان مزرعه «الدُّنْیا مَزْرَعَةُ الآخِرَةِ»(4) قلمداد شده است که همگى حکایت از یک چیز مى کند.

سپس به دنبال این سخن به نکته دیگرى اشاره کرده، مى فرماید: «پرده هاى خویش را نزد کسى که از اسرارتان آگاه است ندرید»; (وَ لاَ تَهْتِکُوا أَسْتَارَکُمْ عِنْدَ مَنْ یَعْلَمُ أَسْرَارَکُمْ).

به اعتقاد بسیارى از شارحان، این جمله اشاره به عدم تجاهر به گناه است، زیرا گناه پنهانى، در واقع یک گناه است و گناه آشکار، به جهت پرده درى و آلوده ساختن محیط اجتماع چند گناه محسوب مى شود; ولى بعضى از شارحان آن را اشاره به اعمال خیر دانسته اند که اگر در پنهانى انجام شود بهتر است، در حالى که تعبیر به هتک (وَ لاتَهْتِکُوا) تناسبى با این معنا ندارد.

به هر حال خداوند، ستّار العیوب و غفّار الذنوب است; تا بندگان پرده درى نکنند او عیوب و گناهان آنها را مى پوشاند، چنان که در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام)مى خوانیم: «ما مِنْ عَبْد إلاّ وَ عَلَیْهِ أرْبَعُونَ جُنّة حَتّى یَعْمَلَ أرْبَعینَ کَبیرَة فَإذا عَمِلَ أرْبَعینَ کَبیرَة انْکَشَفَتْ عَنْهُ الجُنَنْ; هر بنده اى چهل پرده ساتر الهى بر اعمال او وجود دارد تا چهل گناه کبیره انجام دهد، در این حالت تمام آن پرده ها کنار مى رود». سپس امام(علیه السلام) در ادامه این حدیث مى فرماید: «در این موقع خداوند به فرشتگانش وحى مى فرستد که بنده ام را با بال و پر خود بپوشانید و آنها چنین مى کنند; ولى این بنده گنهکار به هر گناهى دست مى زند فرشتگان عرضه مى دارند: پروردگارا این بنده ات هیچ گناهى نیست مگر اینکه انجام داده و ما از اعمال او شرم داریم، به آنها وحى مى شود که پر و بال خود را از او بردارند، در این هنگام نسبت به ما اهل بیت(علیهم السلام) دشمنى مىورزد و در نتیجه پرده او در آسمان و زمین کنار مى رود و آبروى او نزد همگان مى ریزد».(5)

ارتباط این جمله با جمله هاى قبل ممکن است از این نظر باشد که یکى از بدترین گناهان که سراى آخرت انسان را تیره و تار مى کند، تجاهر به معصیت است.

آنگاه امام(علیه السلام) در تکمیل سخنان پیشین در مورد زهد در دنیا به نکته سومى اشاره کرده، مى فرماید: «قلوبتان را از دنیا خارج کنید پیش از آنکه بدنهایتان از آن خارج شود»; (وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْیَا قُلُوبَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُکُمْ).

خارج ساختن قلوب، کنایه لطیفى از ترک تعلّقات دنیوى و وابستگیها به زرق و برق دنیاست وتعبیر «مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ...» هشدارى است بر ناپایدارى این جهان; یعنى به هوش باشید به زودى بدنها به خاک سپرده مى شود، بکوشید پیش از آن، دلها را از این جهان خارج سازید، چرا که حبّ دنیا سرچشمه همه گناهان است.

بدیهى است منظور از این سخن این نیست که مسلمانان از نیازهاى زندگى بى بهره باشند و یا جوامع اسلامى از نظر پیشرفتهاى اقتصادى از دیگران عقب بمانند و نیازمند به نان شوند; بلکه منظور وابستگى شدیدى است که انسان را وادار به هرگونه قانون شکنى مى کند، لذا بعضى از شارحان نهج البلاغه این جمله را اشاره به ترک اموال حرام دانسته اند.

سپس در چهارمین نکته و در تکمیل آنچه گذشت مى فرماید: «چرا که شما در دنیا آزمایش مى شوید و براى غیر آن، آفریده شده اید»; (فَفِیهَا اخْتُبِرْتُمْ، وَ لِغَیْرِهَا خُلِقْتُمْ).

این دو جمله کوتاه همه چیز را روشن مى سازد و توجّه به آن مسیر زندگى سعادت بخش انسانها را نشان مى دهد، آرى دنیا سراى امتحان است و جایگاه جاودانه انسان سراى آخرت است. قرآن مجید مى گوید: «(أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لاَ یُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ); آیا مردم چنین پنداشته اند که چون بگویند: ایمان آورده ایم، آنها به حال خود رها مى شوند و آزمایش نخواهند شد، ما همه پیشینیان آنها را آزمایش کرده ایم»(6)، بنابراین آزمایشهاى الهى که وسیله تکامل و پرورش انسانهاست امرى قطعى و اجتناب ناپذیر و به تعبیر دیگر از اهداف آفرینش انسان است که استثنایى در آن وجود ندارد و همه باید شب و روز، در خلوت و جلوت، جوانى و پیرى در انتظار این آزمونها باشند.

حضرت، در ادامه این سخن به نکته مهم دیگرى اشاره مى کند و مى فرماید: «هنگامى که انسان مى میرد، مردم مى گویند چه چیز باقى گذاشت؟ ولى فرشتگان مى گویند چه چیز پیش از خود فرستاد؟»; (إِنَّ الْمَرْءَ إِذَا هَلَکَ قَالَ النَّاسُ: مَا تَرَکَ؟ وَ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ: مَا قَدَّمَ؟).

منظور از ناس در اینجا دنیاپرستانند که همیشه سؤالشان از مال و اموال و ثروتهاى افرادى است که مى میرند، در حالى که رابطه آنان با آن اموال به کلّى بریده شده و فقط فرداى قیامت باید در مقابل طرق این درآمدها پاسخگو باشند و جالب اینکه نقطه مقابل آنها را فرشتگان الهى قرار داده است که تمام توجّه آنها به مسائل معنوى و الهى است.

سرانجام در آخرین نکته مى فرماید: «خدا پدرتان را رحمت کند بخشى از ثروت خود را از پیش بفرستید تا به عنوان قرض (نزد خدا) براى شما باقى بماند و همه را براى بعد از خود نگذارید که مسئولیت سنگینى بر دوش شما خواهد گذارد»; (لِلّهِ آبَاؤُکُمْ! فَقَدِّمُوا بَعْضاً یَکُنْ لَکُمْ قَرْضاً، وَ لاَ تُخْلِفُوا کُلاًّ فَیَکُونَ فَرْضاً عَلَیْکُمْ).

جمله «لِلّهِ آبَاؤُکُمْ!» معمولا در مقام تعجب توأم با احترام ذکر مى شود و معادل آن در فارسى «درود بر پدرانتان» یا «رحمت خدا بر پدرانتان» است(7) و منظور از جمله «فَقَدِّمُوا بَعْضاً...» این است که انسان تا زنده است با دست خود بخشى از اموال خویش را در راه خدا به محرومین یا براى کارهاى خیر بپردازد که به مقتضاى «(وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاق); آنچه نزد خداست باقى مى ماند»(8) و «(مَّنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً); کیست که به خدا قرض حسن دهد»(9) نزد خداوند براى یوم المعاد ذخیره مى شود و تعبیر به «بعض» براى این است که انسان نباید وارثان خود را که غالباً نیازمند هستند محروم کند، زیرا این کار دور از انصاف است و در روایات اسلامى از کسانى که همه اموال خود را در حیات خود انفاق مى کنند و براى ورثه چیزى نمى گذارند، نکوهش شده است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله)

درباره یکى از انصار که به هنگام مرگ همه اموال خود را در راه خدا انفاق کرده بود و چیزى براى فرزندانش نگذارده بود، فرمود: «لَوْ أعْلَمْتُمُونی أمْرَهُ ما تَرَکْتُکُمْ تَدْفُنُوهُ مَعَ الْمُسْلِمینَ یَتْرُکَ صَبیتَهُ صِغاراً یَتَکَفَّفُونَ النّاسَ; اگر قبلا به من گفته بودید اجازه نمى دادم او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید، زیرا فرزندان صغیرى به یادگار گذاشته که دست نیاز به سوى مردم دراز کنند».(10) البته این نهى در مورد کسانى است که ورثه نیازمندى دارند.

از سوى دیگر شدیداً نکوهش شده که انسان چیزى از اموال خود را در راه خدا انفاق نکند و تمام آن را براى ورثه بگذارد. امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه «(کَذَلِکَ یُرِیهِمُ اللهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَات عَلَیْهِمْ); این گونه خداوند اعمال آنها را به آنان نشان مى دهد که مایه حسرت او هستند»(11) فرمود: «هُوَ الرَّجُلُ یَدَعُ مالَهُ لایَنْفِقَهُ فی طاعَةِ اللهِ بُخلا ثُمَّ یَمُوتُ فَیَدَعَهُ لِمَنْ یَعْمَلُ فیهِ بِطاعَةِ اللهِ أوْ فی مَعْصِیَةِ اللهِ فإنْ عَمِلَ بِهِ فی طاعَةِ اللهِ رَآهُ فی میزانِ غَیْرِهِ فَرآهُ حَسْرَةً وَ قَدْ کانَ الْمالُ لَهُ وَ إِنْ کانَ عَمِلَ بِهِ فی مَعْصِیَةِ اللهِ قَوّاهُ بِذلِکَ الْمالُ حَتّى عَمِلَ بِهِ فی مَعْصِیَةِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ; این آیه اشاره به کسى است که اموالى دارد که از روى بخل، چیزى از آن را در راه خدا انفاق نمى کند. سپس مى میرد و آن را براى کسى باقى مى گذارد که با آن، اطاعت یا معصیت پروردگار را انجام مى دهد. هرگاه با آن مال، اطاعت خدا کند، صاحب اصلى مال، نتیجه آن را در ترازوى عمل بازماندگان مى بیند در حالى که آن مال، متعلق به او بوده و اگر با آن معصیت خدا کند در واقع، کمک به معصیت کرده و او را تقویت نموده تا نافرمانى خدا کند».(12)

جمله «فَرْضاً عَلَیْکُمْ» اشاره به این است که اگر تمام اموال خود را براى وارثان بگذارید روز قیامت حسابش بر شماست و منافعش در دنیا براى دیگران.

در ضمن توجّه به این نکته لطیف ادبى بجاست که امام(علیه السلام) در این دو جمله از چهار چیز که در مقابل هم قرار گرفته اند، استفاده کرده است. «قدّموا» در مقابل «لاتخلفوا» و «بعض» در برابر «کلّ» و «قرض» در مقابل «فرض» و «لکم» در مقابل «علیکم» که خود از نشانه هاى فصاحت و بلاغت کلام امام(علیه السلام) است.
1. «مَجاز» از ریشه «جواز» به معناى عبور گرفته شده و در اینجا به معناى گذرگاه است (هر چند معناى مصدرى نیز دارد). مجاز در کلام را از آن رو مجاز گویند که متکلّم از معناى حقیقى مى گذرد و به معناى دیگرى که مناسب آن است، دست مى یابد.
2. بحارالانوار، ج 14، ص 319.
3. نهج البلاغه، کلمات قصار، 131 .
4. این حدیث در عوالى اللئالى، ج 1، ص 267 از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است.
5. کافى، ج 2، ص 279، ح 9 .
6. عنکبوت، آیه 2-3.
7. ظاهر این جمله به صورت مبتدا و خبر است با این مفهوم که پدران شما از آن خدا هستند و لازمه آن، این است که درود و رحمت بر آنها باد.
8. نحل، آیه 96 .
9. بقره، آیه 245 .
10. کافى، ج 5، ص 67، ح 1.
11. بقره، آیه 167 .
12. کافى، ج 4، ص 42 .
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای