سبّ و لعن
فهرست موضوعات
جستجو 
بسیارى از ارباب لغت تصریح کرده اند که «سبّ» همان شتم و دشنام دادن و بدگویى کردن است و بعضى لعن را هم مصداقى از آن دانسته اند.(1)

به یقین هیچ مؤمنى را نباید سبّ و لعن کرد و درباره کافران و مخالفان حق نیز اصل بر ترک آن است، چرا که غالباً با دو اثر منفى همراه است: نخست اینکه چه بسا طرف مخالف، مقابله به مثل کند و به مقدّسات توهین نماید، لذا در آیه 108 سوره انعام مى خوانیم: «(وَلاَ تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَیَسُبُّوا اللهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْم); به (معبود) کسانى که غیر خدا را مى خوانند دشنام ندهید مبادا آنها نیز از روى نادانى (و ظلم) خدا را دشنام دهند».

دیگر اینکه ممکن است این گونه بدگوییها آنها را تحریک کند و به اصطلاح روى دنده لج بیفتند و پافشارى آنها در کفر و ضلالت بیشتر گردد.

ولى این قاعده; مانند هر قاعده کلى دیگر موارد استثنایى دارد. به همین دلیل در نهج البلاغه یا عبارات دیگر معصومین(علیهم السلام) گاه بدگوییهایى نسبت به مخالفان شده و در قرآن مجید نیز لعن درباره گروههایى آمده است.

در خطبه 19 نهج البلاغه خواندیم که امام(علیه السلام) به اشعث بن قیس منافق که سخنى توهین آمیز و بى ادبانه در برابر امام(علیه السلام) گفت، فرمود: «عَلَیْکَ لَعْنَةُ اللهِ وَ لَعْنَةُ اللاّعِنینَ حائِکٌ بْنُ حائِکَ مُنافِقٌ بْنُ کافِر; لعنت خدا و لعنت همه لعنت کنندگان بر تو باد اى بافنده (دروغ) فرزند بافنده و اى منافق فرزند کافر».

نیز هنگامى که مروان در جنگ جمل اسیر شد و او را خدمت امام(علیه السلام) آوردند، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) نزد پدر خود براى او شفاعت کردند و امام(علیه السلام) او را آزاد ساخت. امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) عرض کردند: اى امیرمؤمنان! لازم است مروان با شما بیعت کند؟ امام(علیه السلام) فرمود: مگر بعد از قتل عثمان با من بیعت نکرد من نیاز به بیعت او ندارم. دست او همچون دست یهودى است «إِنَّها کَفٌّ یَهُودِیَّةُ»(2); ولى سبّ مؤمن با تقوا از گناهان عظیم است; در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود: «سِبابُ الْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ وَ قِتالُهُ کُفْرٌ وَ أکْلُ لَحْمِهِ مَعْصِیَةٌ وَ حُرْمَةُ مالِهِ کَحُرْمَةِ دَمِهِ; سبّ و دشنام فرد با ایمان گناه بزرگى است و جنگیدن با او کفر است و خوردن گوشت او (غیبت کردن) معصیت است و احترام مالش همچون احترام خون است».(3)

در حدیث دیگرى مى خوانیم که مردى خدمت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: مرا وصیّتى کن! از جمله امورى که رسول خدا به او سفارش کرد این بود: «لا تَسُبُّوا النّاسَ فَتَکْسِبُ العِداوَةَ بَیْنَهُمْ; به مردم سبّ و دشنام ندهید که سبب عداوت و دشمنى در میان آنها مى شود».(4)

این نکته قابل توجّه است که اصحاب معاویه، هر چند جزء منافقان و ظالمان و مفسدان فى الارض بودند باز امام(علیه السلام) اصحاب خود را از سبّ آنها در ایّام جنگ صفّین نهى فرمود، زیرا در آنجا شرایط خاصّى بود که ممکن بود سبّ آنها آتش جنگ را شعلهورتر سازد.

در مورد لعن نیز از آیات قرآن استفاده مى شود که خداوند عده اى را لعن کرده و یا اجازه لعن آنها را داده است از جمله درباره شیطان مى فرماید: «(وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِى إِلَى یَوْمِ الدِّینِ); ومسلماً لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود»(5) و در ارتباط با گروهى از مرتدّین مى فرماید: «(أُوْلَئِکَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللهِ وَالْمَلاَئِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ); کیفر آنها این است که لعنت خدا و فرشتگان و مردم همگى بر آنها خواهد بود»(6) و درباره ظالمان نیز مى فرماید: (أَلاَ لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظَّالِمِینَ)(7) و درباره پیمان شکنان و قاطعان رحم و مفسدان در زمین مى فرماید: (أُوْلَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ)(8) و درباره کسانى که کتمان حق مى کنند، مى فرماید: «(أُوْلَئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ); خداوند و همه لعنت کنندگان آنها را لعنت مى کنند».(9)

بى شک لعن در لغت به معناى طرد کردن و دور ساختن است که گاه به صورت عملى انجام مى شود و گاه به صورت لفظى یا در شکل نفرین; مثلا گفته مى شود: «لعنة الله علیک» یعنى خدا تو را از رحمتش دور دارد.

مسلّم است که هیچ مؤمنى را نمى توان لعن کرد; ولى افراد بى ایمان و منافق و کسانى که گناه عظیمى مانند ظلم و ستم و فساد و ایجاد تباهى در زمین و امثال آن مرتکب مى شوند مستحق لعن اند، بنابراین لعن مخصوص کافران و منافقان نیست.
1. به مصباح المنیر و لسان العرب مراجعه شود. مرحوم محقق خویى نیز در شرح خود بر نهج البلاغه این معنا را در تفسیر واژه سبّ آورده است.
2. شرح بیشتر در این مورد را در جلد سوم همین کتاب بخوانید.
3. کافى، ج 2، ص 360، باب السباب، ح 2 و 3 .
4. همان مدرک.
5. ص، آیه 78 .
6. آل عمران، آیه 87 .
7. هود، آیه 18 .
8. رعد، آیه 25 .
9. بقره، آیه 159 .
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای