2. منافقان بعد از رسول خدا
فهرست موضوعات
جستجو 
بعد از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) میدان براى فعالیت گسترده تر منافقان گشوده شد و به گفته ابن ابى الحدید با انقطاع وحى و رحلت پیامبر اکرم، کسى نبود که آنها را توبیخ کند و مردم را به پرهیز از آنان فراخواند، گاه با شدّت و گاه با ملایمت ضربه بر پیکرشان وارد سازد.(1)

از سوى دیگر فتح بلاد و کثرت غنائم، بسیارى از مسلمانان را به خود مشغول کرد و از توطئه هاى منافقان غافل ساخت به خصوص اینکه در دوران خلفا بسیارى از منافقان در پستهاى حساس مناطق اسلامى، جاى گرفتند. یکى از توطئه هاى خطرناک منافقان براى ضربه زدن به اسلام از یک سو و تقرّب به خلفا از سوى دیگر، جعل احادیث مطابق میل سران حکومت بود و این مطلب در زمان معاویه به اوج خود رسید. داستان آن در بسیارى از کتابها آمده است که معاویه حتى با بعضى از صحابه قرار و مدار مى گذاشت که اگر فلان حدیث را جعل کنید فلان مبلغ کلان به شما داده خواهد شد.

منافقان گاه احادیث پیامبر اکرم را تحریف کرده و به کلّى تغییر مضمون مى دادند; مانند حدیثى که از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «إذا رَأَیْتُمْ مُعاوِیَةَ یَخْطِبُ عَلى مِنْبَری فَاقْتُلُوهُ; هنگامى که معاویه را بر منبر من ببینید که خطبه مى خواند او را به قتل برسانید».(2) حسن بصرى مى گوید: ابوسعید خدرى مى گفت: «فَلَمْ نَفْعَل وَ لَمْ نَفْلَحْ; ما دستور پیامبر را اجرا نکردیم و رستگار نشدیم» ولى منافقان کذّاب حدیث را به این صورت تحریف کردند که پیامبر فرمود: «إذا رَأَیْتُمْ مُعاوِیَةَ یَخْطِبُ عَلى مِنْبَری فَاقْبَلُوهُ فَإنَّهُ أمینٌ مَأمُونٌ; هرگاه دیدید معاویه بر منبر من خطبه مى خواند از او پذیرا شوید، زیرا از هر نظر امین است».(3)

ابن ابى الحدید مى گوید: «معاویه به والیان شهرها نامه نوشت و طىّ بخشنامه اى به همه آنان ابلاغ کرد که هر کس فضائل و مناقب عثمان را نقل مى کند، مورد احترام ویژه قرار دهند و هر کس روایتى در فضیلت وى نقل کند نام او و پدر و خویشاوندانش را بنویسند تا به همه آنان پاداش دهیم. مدّتى بر این منوال گذشت. معاویه بخشنامه دیگرى صادر کرد و طى آن نوشت: احادیث در فضایل و مناقب عثمان فزونى یافت، از این پس از مردم بخواهید تا در فضایل دیگر صحابه مخصوصاً آن دو خلیفه به نقل حدیث پردازند و هر حدیثى در فضیلت على نقل شده با نقل مشابه آن درباره صحابه دیگر به مقابله با آن برخیزند».(4)

گرچه بعد از این زمان گروهى از محدّثان راستین به نقّادى احادیث پرداختند; ولى جرأت نکردند در احادیثى که صحابه آن را نقل کرده بودند انگشت انکار بگذارند، چرا که صحابه بودند!».(5)
1. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 11، ص 41 .
2. همان مدرک، ج 15، ص 176 .
3. شرح نهج البلاغه مرحوم تسترى، ج 7، ص 212 و تاریخ بغداد، ج 1، ص 275. خطیب بغدادى بعد از نقل این حدیث اضافه مى کند که این حدیث را جز با یک سند نیافتم، در حالى که بسیارى از رجال این سند افراد مجهول الحالى هستند.
4. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 11، ص 44-46.
5. همان مدرک، ص 42 .
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای