حافظان علم الهى چنین هستند
فهرست موضوعات
جستجو 
امام(علیه السلام) بعد از ذکر بخشى از صفات برجسته پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، از پویندگان راه او; یعنى عالمان عارف و مؤمنان خالص یاد مى کند و ده بخش از صفات آنها را بر مى شمرد که به حق باید گفت هر گاه کسانى این صفات را در خود جمع کنند از اولیاءالله و پیروان خاص پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) هستند.

مى فرماید: «بدانید که بندگان خدا که حافظان علم او هستند آن را به خوبى نگاهدارى و حفظ مى کنند (و در اختیار نااهلان قرار نمى دهند) و (آنجا که باید آن را آشکار کنند) چشمه هاى آن علوم را جارى مى سازند»; (وَ اعْلَمُوا أَنَّ عِبَادَ اللّهِ الْمُسْتَحْفَظِینَ(1) عِلْمَهُ، یَصُونُونَ مَصُونَهُ، وَ یُفَجِّرُونَ عُیُونَهُ).

این صفات سه گانه نشان مى دهد که این گروه از بندگان خدا با توفیقات الهى و نیز الهامات درونى کسب علوم کرده اند و این علوم را به خوبى نگاهبانى مى کنند و به نیازمندان مى رسانند. آنها حافظان و پاسداران و ناشران این علومند و همان گونه که چشمه هاى جوشان آب، سرزمینهاى تشنه را سیراب مى کند و انواع گلها و گیاهان و درختها را پرورش مى دهد، آنها نیز با نشر دین قلوب تشنگان را سیراب کرده و انواع فضایل انسانى را در آنان پرورش مى دهند.

جمله «یَصُونُونَ مَصُونَهُ» شاید به همان معنا باشد که در بالا اشاره شد; یعنى علوم الهى را از دسترسى نااهلان حفظ مى کنند و شاید به این معنا باشد که این علوم را به خوبى پاسدارى کرده و در انتقال آن از نسلى به نسل دیگر از طریق تألیف ونشر کتابها مى کوشند.

در ادامه به چهار وصف دیگر اشاره کرده، مى افزاید: «با ولایت و دوستى به یکدیگر مى پیوندند و با محبّت با هم ملاقات مى کنند و با پیمانه اى سیراب کننده عطش یکدیگر را فرو مى نشانند و پس از سیراب شدن (از نزد یکدیگر) خارج مى شوند»; (یَتَوَاصَلُونَ بِالْوِلاَیَةِ، وَ یَتَلاَقَوْنَ بَالْمَحَبَّةِ، وَ یَتَسَاقَوْنَ بِکَأْس رَوِیَّة(2) وَ یَصْدُرُونَ بِرِیَّة(3)).

امام(علیه السلام) در بخش گذشته اشاره به جنبه هاى علمى این علماى ربّانى فرمود و در این بخش به جنبه هاى عملى آنها اشاره مى کند; منظور از «تواصل بالولایة» شاید ولایت الهى و اولیاءالله باشد که این گروه را به یکدیگر پیوند داده، یا ولایت به معناى دوستى و محبّت است که قلوب آنها را به هم پیوسته است.

جمله «وَ یَتَلاَقَوْنَ بَالْمَحَبَّةِ» اشاره به این است که این محبّت قلبى را به هنگام ملاقات در فعل و قول خود آشکار مى کنند.

جمله سوم اشاره به این است که جلسات آنها کانون تبادل علوم و دانشهاست; هر یک دیگرى را از پیمانه علم خویش سیراب مى کند، همان گونه که در جمله چهارم آمده: «هنگامى که از مجلس بر مى خیزند به قدر کافى از چشمه هاى علم سیراب شده اند».

آنگاه در بیان دو وصف دیگر مى افزاید: «شک و تردید در آنها راه نمى یابد. و غیبت در وجودشان نفوذ نمى کند»; (لاَ تَشُوبُهُمُ الرِّیْبَةُ، وَ لاَ تُسْرِعُ فِیهِمُ الْغِیبَةُ).

تعبیر به «ریبه» ممکن است اشاره به این باشد که مبانى عقیدتى و ایمان آنها به قدرى محکم است که هیچ گونه شک و تردیدى در آن راه نمى یابد و یا اشاره به این است که به قدرى زندگانى آنها صاف و پاک است که هیچ کس درباره حسن نیّت و سنجیده بودن اعمال آنها تردید نمى کند.

جمله «وَ لاَ تُسْرِعُ فِیهِمُ الْغِیبَةُ» شاید اشاره به این باشد که آنها آلوده به غیبت نمى شود و یا به اندازه اى پاکند که دیگران به خود اجازه غیبت آنها را نمى دهند.

البتّه این تفسیرهاى متعدّد منافاتى با یکدیگر ندارد و ممکن است همه در مفهوم جمله هاى بالا جمع باشد.

سپس حضرت به عنوان تأکید مى فرماید: «خداوند سرشت و اخلاقشان را بر این صفات برجسته گره زده است»; (عَلَى ذلِکَ عَقَدَ خَلْقَهُمْ وَ أَخْلاَقَهُمْ).

البتّه این تعبیر منافات با اختیارى بودن اعمال ندارد، زیرا هر زمان انسان با پاى اختیار به سوى خدا گام بردارد، تأییدات و امدادهاى الهى به سراغ او مى آید و از این گذشته خداوند، زمینه هاى صلاح و سعادت را از آغاز در وجود همه انسانها آفریده است تا با استفاده از آنها مسیر تکامل را بپیماید.

آنگاه به دو وصف دیگر از اوصاف این عالمان ربّانى اشاره کرده، مى فرماید: «به سبب همین صفات برجسته، نسبت به یکدیگر مهر مىورزند و پیوند دوستى با یکدیگر برقرار مى سازند»; (فَعَلَیْهِ یَتَحَابُّونَ، وَ بِهِ یَتَوَاصَلُونَ).

آرى! محبّت آنها به یکدیگر براى خداست و پیوند آنها از عشق و علاقه مشترکشان به کمالات سرچشمه مى گیرد و هرگز منافع مادى و علاقه هاى حیوانى و اشتراک در مقامات دنیوى سبب دوستى و همکارى آنها با یکدیگر نیست.

در پایان این فقره با ذکر تشبیه جالبى، چگونگى گزینش این گروه را از میان سایر انسانها بیان مى دارد و مى فرماید: «برترى آنان همچون برترى بذرهاى انتخاب شده اى است که دانه هاى خوب و اصلاح شده آن از میان انبوه دانه ها برگرفته مى شود و بقیه را به کنارى مى گذارند. این امتیاز بر اثر خالص سازى آنها و از عهده امتحان برون آمدن حاصل شده است»; (فَکَانُوا کَتَفَاضُلِ الْبَذْرِ یُنْتَقَى(4)، فَیُؤْخَذُ مِنْهُ وَ یُلْقَى، قَدْ مَیَّزَهُ التَّخْلِیصُ، وَ هَذَّبَهُ الَّتمْحِیصُ(5)).

آرى! آنها بذرهاى برگزیده عالم خلقتند که باغبان جهان هستى آنها را براى پرورش دادن و به کمال رساندن انتخاب کرده و با توفیق و تأیید و امداد خود به صورت شجره طیّبه اى که دائماً میوه ها بر شاخسارش ظاهر است در مى آورد.

کوتاه سخن اینکه عالمان بزرگوارى که صاحبان این صفات برجسته اند و تحت عنایات پروردگار، مراحل تکامل را مى پیمایند و روز به روز به قرب خداوند نزدیک تر مى شوند، بى دلیل به این مقام نرسیده اند، آنها در اصلاح خویشتن و زدودن زنگارهاى هوا و هوس از دل و خالص ساختن نیّتها و از عهده آزمونهاى سخت الهى برآمدن به این مقام رسیده اند و هر کس راه آنها را بپیماید او نیز همان سرنوشت را خواهد داشت.
1. «مستحفظین» از ریشه «حفظ» گرفته شده و به معناى کسانى است که حفاظت چیزى به آنها سپرده شده است.
2. «رویّة» صفت مشبّهه از ریشه «رىّ» بر وزن «حىّ» گرفته شده و به معناى سیراب کننده است.
3. «بریّة» ترکیبى از باء جارّه و «ریّة» که اسم مصدر است از همان ریشه «رىّ» بر وزن «حىّ» به معناى سیراب بودن است.
4. «ینتقى» از ریشه «نقاوه» به معناى پاک و خالص بودن گرفته شده است، این مادّه هنگامى که به باب افتعال مى رود به معناى برگزیدن و انتخاب نمودن است.
5. «تمحیص» به معناى پاک و خالص کردن است و از ریشه «محص» بر وزن «فحص» به همین معنا گرفته شده است، هر چند تمحیص تأکید بیشترى را مى رساند و از آنجا که آزمایش و امتحان سبب خالص شدن است این واژه به معناى امتحان نیز آمده است.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای