گذرگاهى که همه از آن عبور مى کنند
فهرست موضوعات
جستجو 
بارها گفته اند و گفته ایم که اگر انسان در هر چیز شک و تردید به خود راه دهد در این مسئله نمى تواند تردید کند که یک روز باید رخت سفر را از این دنیا بر بندد و کاسه مرگ را با اکراه یا با رغبت سر کشد.

همان گونه که هر جنینى به هر شکل و صورت و مربوط به هر کس، روزى باید از گذرگاه رحم بگذرد و به این دنیا گام بگذارد و هر میوه اى روزى از درخت مى افتد و یا آن را مى چینند، انسان نیز باید خواه ناخواه از گذرگاه مرگ بگذرد.

حال که چنین است چرا گروهى مایل نیستند نام مرگ برده شود؟ چرا تلاش مى کنند این واقعیتى که آنها را فراموش نمى کند، از یاد ببرند؟!

از آن مهم تر، مقدّمات و پیامدهاى مرگ است; حالات عجیبى که مولا امیرمؤمنان على(علیه السلام) دراین خطبه با موشکافى تمام آن را به صورت تابلوى بسیار زنده اى ترسیم کرده و بازتاب مرگ را در انسانى که آماده رفتن از این دنیا مى شود و همچنین در اطرافیان او به طور دقیق تشریح مى کند و به نظر مى رسد که هدف اصلى امام بیدار کردن غافلان و هوشیار ساختن مستان باده غرور و خودخواهى و هواپرستى است و الحق والانصاف امام در این زمینه داد سخن داده و همه گفتنیها را گفته، به گونه اى که هر انسان غافل و بى خبرى آن را بخواند تکان مى خورد و سخت تحت تأثیر واقع مى شود.

امام(علیه السلام) در حدیث دیگرى مى فرماید: «ما رَأَیْتُ إیماناً مَعَ یَقین أشْبَهُ مِنْهُ بِشَکٍّ، عَلى هذَا الإِنْسانِ إِنَّهُ کُلَّ یَوْم یُوَدِّعُ إلَى الْقُبُورِ وَ یُشَیِّعُ وَ إلى غُرُورِ الدُّنْیا یَرْجِعُ وَ عَنِ الشَّهْوَةِ وَالذُّنُوبِ لایَقْلَعُ; من هیچ ایمان توأم با یقین را شبیه تر به شک از کار این انسان ندیدم; او همه روز براى تشییع دوستان و بستگان و سپردن جسم بى جان آنها به قبرها مى رود ولى هنگامى که باز مى گردد باز به سراغ غرور دنیاست و از شهوت و گناه باز نمى ایستد».(1)

در مقابل ما افرادى را مى شناسیم که به استقبال مرگ مى رفتند و بر چهره آن لبخند مى زدند سکرات موت براى آنها مفهومى نداشت و همچون کسى که در انتظار عزیزى به سر مى برد، در لحظات آخر عمر، چنین حالى را داشتند. نمونه آشکار آن شخص امام(علیه السلام)است که در کلام معروفش در همین نهج البلاغه مى فرماید: «اشتیاق من به مرگ و شهادت از اشتیاق طفل شیرخوار به پستان مادر بیشتر است».(2)

جالب اینکه در احادیث اسلامى نیز وارد شده که مرگ مؤمنان صالح العمل و اولیاء الله با دیگران متفاوت است. شخصى به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: «صِفْ لَنَا الْمَوْتَ; مرگ را براى ما وصف کن». فرمود: «لِلْمُؤْمِنِ کَأَطْیَبِ طیب یَشُّمُهُ فَیَنْعَسُ لِطیبِة وَ یَنْقَطِعُ التَّعَبَ وَالاَْلَمَ عَنْهُ وَ لِلْکافِرِ کَلَسْعِ الاَْفاعَی وَلَدْغِ الْعَقارِبِ وَأشَدُّ; مرگ براى مؤمن همانند عطر بسیار خوشبویى است که آن را استشمام مى کند و بخاطر خوشبویى آن مى آرامد و درد و رنج از او زایل مى شود ولى براى کافر مانند گزش افعى ها و نیش زدن عقربها بلکه شدیدتر از آن است».(3)

شک نیست عدم وابستگى مؤمن به زرق و برق دنیا و به عکس وابستگى هاى افراد بى ایمان به این جهان چنین بازتابى در این دو گروه داشته باشد هر چند الطاف الهى و مشاهدات مؤمن نسبت به مواهبى که در انتظار اوست و به عکس مشاهدات فرد بى ایمان نسبت به عذابهایى که در انتظار او مى باشد در این امر تأثیرگذار است.
1. بحارالانوار، ج 6، ص 137 .
2. نهج البلاغه، خطبه 5 .
3. بحارالانوار، ج 6، ص 172، ح 50 .
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای