مردان الهى و اهل ذکر
فهرست موضوعات
جستجو 
امام(علیه السلام) بعد از بیان آثار ذکر خدا در صیقل دادن دلها و آثار گسترده آن در روح و جان آدمى به شرح حال کسانى مى پردازد که به راستى اهل ذکرند و صفات آنها را یکى بعد از دیگرى بیان مى کند. نخست مى فرماید: «یاد خدا اهلى دارد که آن را به جاى (زرق و برق) دنیا برگزیده اند»; (وَ إِنّ لِلذِّکْرِ لاََهْلاً أَخَذُوهُ مِنْ الدُّنْیَا بَدَلاً).

اشاره به اینکه یاد خدا سبب مى شود که فریفته مادیّات زودگذر دنیا نشوند همان دنیایى که عشق به آن در احادیث اسلامى «رَأْسُ کُلِّ خَطیئَة» و منشأ انواع گناهان شمرده شده است.

البتّه مفهوم این سخن این نیست که آنها مانند راهبان دیرنشین و تارکان دنیا پشت پا به زندگى اجتماعى مى زنند (به قرینه جمله هایى که بعد از آن مى آید) بلکه منظور این است آنها اسیر چنگال دنیا نمى شوند.

در اینکه منظور از «ذکر» و «اهل» چیست؟ دو تفسیر عمده براى آن ذکر شده است: یکى خاص و دیگرى عام; تفسیر خاص آن این است که منظور از ذکر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) یا قرآن است واهل ذکر «اهل بیت» و امامان معصوم اند و صفاتى که بعد از این جمله درباره اهل ذکر آمده به طور کامل بر آنها منطبق مى شود.

مفهوم عام آن همه عالمان با تقوا و مؤمنان کامل را شامل مى شود و صفاتى که بعد از آن است نیز بر آنها منطبق است.

البتّه هیچ مانعى از جمع در میان این دو معنا نیست; مفهوم جمله عام است و اهل بیت، مصداقهاى بارز و چهره هاى درخشان آن هستند.

آنگاه امام(علیه السلام) در ادامه این سخن آثار ذکر الله را در وجود این گروه در ضمن پنج وصف بیان مى کند و مى فرماید: «لذا هیچ تجارت و داد و ستدى آنها را از یاد خدا باز نداشته است»; (فَلَم تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لاَ بَیْعٌ عَنْهُ).

 

نه اینکه آنها تجارت و بیعى ندارند و از فعالیت اقتصادى بیگانه و سربار اجتماع اند، بلکه آنها گامهاى مؤثرى در این وادى بر مى دارند; ولى چنان نیست که این فعالیتهاى اقتصادى آنها را از یاد خدا غافل سازد و در مسیر دنیاپرستى قدم زنند.

در اینکه فرق میان تجارت و بیع چیست؟ گاه گفته مى شود نسبت آنها عموم و خصوص مطلق و ذکر بیع بعد از تجارت از قبیل ذکر خاص بعد از عام است، زیرا بیع (خرید و فروش) یکى از انواع فعالیتهاى اقتصادى است.

این احتمال نیز وجود دارد که تجارت اشاره به فعالیتهاى اقتصادى مستمر است و بیع فعالیتهاى محدود و مقطعى را شامل مى شود; یعنى اهل ذکر نه آن را از دست مى دهند و نه این را و در عین حال ذکر الله به طور دائم در آن تجلّى مى کند.

در ادامه این سخن به بقیه صفات آنها اشاره کرده مى فرماید: «با یاد خدا تمام دوران زندگى خود را سپرى مى کنند و با فریادهاى بازدارنده در گوش غافلان آنها را به (کیفر) محرّمات الهى توجّه مى دهند، و به عدالت و معروف دعوت مى کنند و خود عامل به آن هستند، و مردم را از منکرات باز مى دارند و خود گرد آن نمى گردند»; (یَقْطَعُونَ بِهِ أَیَّامَ الْحَیَاةِ، وَ یَهْتِفُونَ(1) بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللّهِ فِی أَسْمَاعِ الْغَافِلِینَ، وَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ یَأْتَمِرُونَ بِهِ، وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ).

جمله «یَقْطَعُونَ بِهِ أَیَّامَ الْحَیَاةِ» اشاره به این است که برنامه یاد خدا و آثار پربرکتش مربوط به یک روز و چند روز عمر آنها نیست، بلکه سراسر ایّام حیاتشان را از جوانى گرفته تا بزرگسالى و پیرى همه را شامل مى شود.

جمله هاى بعد از آن اشاره به این است که آنها هرگز خود را از مسئولیّتهاى اجتماعى; مانند گوشه گیران و چلّه نشینان کنار نمى کشند، بلکه در میدان ارشاد جاهل و تنبیه غافل و امر به معروف و نهى از منکر کاملا فعّال اند و با توجّه به اینکه جمله به صورت فعل مضارع آمده و فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد نشان مى دهد که این برنامه، برنامه همیشگى آنان است.

شایان توجّه اینکه امام در اینجا مى فرماید: «آنها هم خود عامل به معروف اند و هم دعوت کننده به آن، و هم خود تارک منکرند و هم ناهى از آن»، همان گونه که امام(علیه السلام) در خطبه 175 مى فرماید: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی، وَ اللّهِ، مَا أَحُثُّکُمْ عَلَى طَاعَة إِلاَّ وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا، وَ لاَ أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَة إِلاَّ وَ أَتَنَاهَى قَبْلَکُمْ عَنْهَا!; اى مردم! به خدا سوگند من شما را به کار نیکى دعوت نمى کنم مگر اینکه پیش از شما به آن عمل مى کنم واز منکرى باز نمى دارم مگر اینکه خودم قبلا از آن چشم مى پوشم».

سپس امام(علیه السلام) در ادامه این سخن، به شرح بیشترى درباره حالات این مردان الهى و اهل ذکر پرداخته، مى فرماید: «(با اینکه در دنیا هستند) گویى آن را رها کرده و به آخرت پیوسته اند و در آن قرار دارند، و به همین سبب ماوراى دنیا را مشاهده کرده اند»; (فَکَأَنَّمَا قَطَعُوا الدُّنْیَا إِلَى الاْخِرَةِ وَ هُمْ فِیهَا، فَشَاهَدُوا مَا وَرَاءَ ذلِکَ).

آرى! آنها با چشم حقیقت بین و نافذشان از این جهان، عالم پس از مرگ و برزخ و قیامت را مى بینند و سرنوشت نیکوکاران و تبهکاران را مشاهده مى کنند.

سپس در توضیح این سخن مى افزاید: «گویى از پشت دیواره این دنیا سر بر آورده و به برزخیان و اقامت طولانى آنها در آنجا مى نگرند (و از آن برتر قیامت را با چشم دل مى بیند) و مشاهده مى کنند که رستاخیز وعده هاى خود را براى آنها عملى ساخته است»; (فَکَأَنَّمَا اطَّلَعُوا غُیُوبَ أَهْلِ الْبَرْزَخِ فِی طَولِ الاِْقَامَةِ فِیهِ، وَ حَقَّقَتِ الْقِیَامَةُ عَلَیْهِمْ عِدَاتِهَا(2)).

آنگاه نتیجه این مکاشفه روحانى را بیان کرده، مى فرماید: «از این رو این پرده ها را براى اهل دنیا کنار زده (و حقایق عالم برزخ و قیامت را براى آنها شرح مى دهند) گویى آنها با چشم خود چیزهایى را مى بینند که مردم نمى بینند و مطالبى را مى شنوند که دیگران نمى شنوند»; (فَکَشَفُوا غِطَاءَ ذلِکَ لاَِهْلِ الدُّنْیَا، حَتَّى کَأَنَّهُمْ یَرَوْنَ مَا لاَ یَرَى النَّاسُ، وَ یَسْمَعُونَ مَا لاَ یَسْمَعُونَ).

چرا مردم عادى دنیا از درک احوال برزخ و آخرت ناتوانند ومردم الهى اهل ذکر هر دو را مشاهده مى کنند، بلکه خود را در آن مى بینند؟

براى این است که روح دنیاپرستان به دنیا تعلّق دارد و حجابى در میان آنها و عوالم دیگر افکنده; امّا پاکدلان اهل ذکر که خود را از این تعلّقات رهایى بخشیده اند و با ادامه ذکر و عبادتهاى خالصانه روح را صیقل داده اند، پرده ها از جلوى چشمانشان کنار رفته و صورت حقایق عالم برزخ و قیامت در آن نقش بسته است.

اینها حاملان پیامهاى الهى از آن جهان به این جهان اند. پیامهایى که سبب بیدارى غافلان و بینایى کوردلان مى شود.
1. «یهتفون» از ریشه «هتف» بر وزن «هتک» به معناى فریاد بر سر کسى زدن است.
2. «عدات» جمع «عده» به معناى وعده هاست و اینکه امام(علیه السلام) مى فرماید: قیامت وعده هاى خود را تحقّق بخشیده، در واقع یک نوع مجاز است، زیرا وعده ها وعده هاى الهى است وعده پاداش و کیفر و عالم قیامت ظرف تحقّق این وعده هاست، بنابراین تصوّر نشود که نیاز به حذف و تقدیر است.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای