«أزرى» یعنى عیب نهادن، تحقیر کردن و پست شمردن. کسى که در باطنش طمع داشته باشد خودش را تحقیر کرده، طمع حقارت مى آورد، شخصى که طمع دارد در مقابل ثروتمندان و اغنیا خضوع مى کند و خودش را کوچک مى کند و در انظار مردم تحقیر مى شود. در نتیجه جامعه هم بر اساس قیمت گذارى خود او برایش ارزش قائل مى شود.
روایات در باب طمع فراوان است: ابوحمزه ثمالى از امام باقر(علیه السلام) نقل مى کند که مى فرمایند: مردى نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد و گفت: «عَلِّمنى یا رَسُولَ الله شَیْئاً، فَقالَ(صلى الله علیه وآله): عَلَیْکَ بِالْیَأْسِ مِمّا فى أَیْدِى النّاسِ فَإنَّهُ الْغَنِىَ الْحاضِرُ، قالَ: زِدْنى یا رَسُولَ اللهِ قالَ: إیّاکَ وَالطَّمَعَ فَإنَّهُ الْفَقرُ الْحاضِرُ; عرض کرد: اى پیامبر خدا چیزى به من تعلیم کن. پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: از آنچه در دست مردم است ناامید باش که بى نیازى آماده همین است. گفت: اى پیامبر خدا بیشتر برایم بگو: فرمود: از طمع پرهیز کن که نیازمندى آماده همین است».(1)
همچنین امام على(علیه السلام) فرموده اند: «ثَمَرَةُ الطَّمَعِ الشِّقاءُ; نتیجه طمع بدبختى است».(2)
امام هادى(علیه السلام) در حدیثى مى فرمایند: «اَلطَّمَعُ سَجِیَّةٌ سَیِّئَةٌ; طمع، خصلتى زشت است».(3)
امام کاظم(علیه السلام) به هشام فرمود: «از طمع بپرهیز و به آنچه مردم دارند، چشم داشتى نداشته باش، چشم داشت به مخلوق را در خود بمیران زیرا طمع، کلید هر خوارى است و عقل را مى دزدد و انسانیّت را مى دَرَد و آبرو را مى آلاید و دانش را از بین مى برد».
طمع ممدوح و نیکو هم داریم که قرآن درباره آن مى فرماید: «(تَتَجَافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً...); پهلوهایشان از بسترها دور مى شود (و شبانگاه به پا مى خیزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید مى خوانند».(4)
امام سجّاد(علیه السلام) در دعایش عرض مى کند: «إذا رَأَیْتُ مَوْلاىَ ذُنُوبى فَزِعْتُ، وَإذا رَأَیْتُ عَفْوَکَ طَمِعْتُ; سرورم چون به گناهان خود مى نگرم بیمناک مى شوم و چون به بخشش تو مى نگرم، طمع مى بندم».(5)