از این گونه مشاوران بپرهیز!
فهرست موضوعات
جستجو 

امام(علیه السلام) در این بخش از عهدنامه به مسأله مشاوران والى و صفات و ویژگى هاى آنها مى پردازد و جالب اینکه از اصل لزوم مشورت سخن نمى گوید، زیرا آن را امر مسلّمى فرض کرده که هر والى و زمامدار باید مشاورانى براى مسائل مختلف سیاسى و اقتصادى و نظامى داشته باشد تا با استفاده از افکار آنها بهترین راه را براى پیشبرد این امور برگزیند و از استبداد به رأى و تکیه بر افکار فردى بپرهیزد و مصالح رعایا تا آنجا که ممکن است رعایت شود.

امام(علیه السلام) مالک اشتر را از مشورت با سه گروه به شدّت برحذر مى دارد و آثار سوء مشورت با آنها را در عباراتى کوتاه و پرمعنا بیان مى دارد. مى فرماید: «هرگز بخیل را در مشورت خود دخالت مده، زیرا تو را از احسان و نیکى کردن منصرف مى سازد و از تهى دستى و فقر مى ترساند و نیز با شخص ترسو مشورت مکن که روحیه تو را در انجام امور تضعیف مى کند و از مشورت با افراد حریص برحذر باش که حرص ورزیدن را از طریق ستمگرى در نظرت زینت مى دهند»; (وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلاً یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ، وَیَعِدُکَ الْفَقْرَ، وَلاَ جَبَاناً یُضْعِفُکَ عَنِ الاُْمُورِ، وَلاَ حَرِیصاً یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ(1) بِالْجَوْرِ).

امام(علیه السلام) در واقع او را به سه اصل توصیه مى کند: سخاوت، شجاعت و قناعت و توکل. روشن است که مشورت با فرد بخیل جلوى سخاوت را مى گیرد و با شخص ترسو پایه هاى شجاعت را سست مى کند و با حریص قناعت را متزلزل مى سازد که لازمه آن ستم کردن بر رعایاست.

از سوى دیگر، در برابر امور رفاهى رعایا بخیلان مانع مى شوند و در امور نظامى و نبرد با دشمنان ترسوها سنگ مى اندازند و در امور اقتصادى حریصان سدّ راهند، بنابراین مشاوران والى باید از میان کسانى انتخاب شوند که در شئون مختلف کشور او را یارى دهند و اراده و تصمیم وى را تقویت کنند و از امورى که مصالح مردم را برباد مى دهد برحذر دارند.

آن گاه امام در پایان این بحث به ریشه هاى این سه صفت زشت وناپسند پرداخته و همه آنها را به یک اصل باز مى گرداند. مى فرماید: «زیرا «بخل» و «ترس» و «حرص»، تمایلات گوناگونى هستند که جامع آنها «سوء» ظن به خداوند است»; (فَإِنَّ الْبُخْلَ وَالْجُبْنَ وَالْحِرْصَ غَرَائِزُ(2) شَتَّى یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللهِ).

امام(علیه السلام) در این جمله در واقع به روانکاوى عمیقى دست زده، مى فرماید: بخیلان اگر بخل مىورزند براى آن است که به فضل و مواهب الهى سوء ظن دارند و چنین مى پندارند که اگر امروز بخشش کنند فردا فقیر مى شوند و در مى مانند و ترسوها به وعده الهى در مورد نصرت یاران حق بدگمانند و چنین مى پندارند که اگر عقب نشینى نکنند ممکن است تنها بمانند و نابود شوند و حریصان اگر حرص را پیشه کرده اند به سبب آن است که توکل بر خدا ندارند و در واقع به قدرت خدا سوء ظن دارند.

آیات قرآن مجید نیز گواه بر این معانى است، در یک جا مى فرماید: «(الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَاللهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلاً); شیطان شما را (هنگام انفاق) وعده فقر و تهى دستى مى دهد و به زشتى ها امر مى کند، ولى خداوند وعده آمرزش و فزونى به شما مى دهد».(3)

در جاى دیگر مى فرماید: «(وَلا تَهِنُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الاَْعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ); هرگز سست نشوید! و غمگین نگردید; و شما برترید اگر ایمان داشته باشید».(4)

همچنین در جاى دیگرى مى فرماید: «(وَأَنْفِقُوا خَیْراً لاَِنْفُسِکُمْ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ); و انفاق کنید که براى شما بهتر است; و کسانى که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگارانند».(5)

آنچه از کلام امام در این بخش عهدنامه آمده، شبیه چیزى است که در کلام پیغمبر اکرم هنگام توصیه به على(علیه السلام)وارد شده است. در حدیثى از علل الشرایع
مى خوانیم که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) فرمود: «یَا عَلِیُّ لاَ تُشَاوِرْ جَبَاناً فَإِنَّهُ یُضَیِّقُ عَلَیْکَ الْمَخْرَجَ وَلاَ تُشَاوِرِ الْبَخِیلَ فَإِنَّهُ یَقْصُرُ بِکَ عَنْ غَایَتِکَ وَلاَ تُشَاوِرْ حَرِیصاً فَإِنَّهُ یُزَیِّنُ لَکَ شَرَّهَا وَاعْلَمْ یَا عَلِیُّ أَنَّ الْجُبْنَ وَالْبُخْلَ وَالْحِرْصَ غَرِیزَةٌ وَاحِدَةٌ یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ; اى على با ترسو مشورت نکن که راه هاى خروج از مشکلات را بر تو مى بندد و با بخیل مشورت مکن که تو را از رسیدن به هدف باز مى دارد و با حریص مشورت ننما، زیرا در میان دو چیز آنچه بدتر است براى تو زینت مى بخشد و بدان اى على که جبن و بخل و حرص به یک ریشه باز مى گردند و جامع آنها سوء ظن است».(6)


1 . «الشَّرَه» به معناى حرص شدید است.
2 . «غَرائز» جمیع غریزه به معناى طبیعت و قریحه و انگیزه هاى متمرکز درون ذات انسان یا جانداران دیگر است. از ریشه «غَرْز» بر وزن «قرض» به معناى سوراخ کردن گرفته شده گویى درون انسان را سوراخ مى کنند و انگیزه اى در آن جاى مى دهند.
3 . بقره، آیه 268.
4 . آل عمران، آیه 139.
5 . تغابن، آیه 16.
6 . علل الشرایع، ج 2، ص 559، ح 1. باید توجّه داشت که اگر در کلام امام «غَرائِزَ شَتّى» آمده است و در کلام پیغمبر «غَریزَةٌ واحِدَة» به سبب نگاه کردن به این سه موضوع از زوایاى مختلف است. به حسب ظاهر از هم جدا هستند; ولى در واقع به یک اصل باز مى گردند.

 

12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای