بلعم باعورا دانشمند دنیاپرست و منحرف
فهرست موضوعات
جستجو 


همان گونه که ملاحظه کردید، آیات فوق نامى از کسى نبرده بلکه سخن از یک عالم و دانشمند مى گوید که نخست در مسیر حق بود، آن چنان که هیچ کس فکر نمى کرد، روزى منحرف شود.
اما سرانجام دنیاپرستى و پیروى از هواى نفس چنان به سقوطش کشانید که در صف گمراهان و پیروان شیطان قرار گرفت.
از بسیارى از روایات و کلمات مفسران استفاده مى شود: منظور از این شخص، مردى به نام «بلعم باعورا» بوده است که در عصر موسى(علیه السلام) زندگى مى کرده و از دانشمندان و علماى مشهور بنى اسرائیل محسوب مى شده، و حتى موسى(علیه السلام) از وجود او به عنوان یک مبلغ نیرومند استفاده مى کرده، و کارش در این راه آن قدر بالا گرفت، که دعایش در پیشگاه خدا به اجابت مى رسید.
ولى بر اثر تمایل به فرعون و وعد و وعیدهاى او از راه حق منحرف شد و همه مقامات خود را از دست داد، تا آنجا که در صف مخالفان موسى(علیه السلام) قرار گرفت.(1)-(2)
اما این که بعضى احتمال داده اند، مراد شخص «امیة بن ابى صلت» همان شاعر معروف زمان جاهلیت است که نخست بر اثر آگاهى از کتب آسمانى پیشین در انتظار ظهور آخرین پیامبر بود، ولى کم، کم به این فکر فرو رفت که ممکن است خودش پیامبر باشد و به همین دلیل پس از بعثت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)نسبت به او حسد ورزید و بناى مخالفت را گذاشت.(3)
و یا این که منظور «ابوعامر» راهب معروف است که در زمان جاهلیت، مردم را نوید به ظهور پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى داد، اما پس از ظهور پیامبر، راه مخالفت را پیش گرفت،(4) هر دو احتمال بسیار بعید به نظر مى رسد.
زیرا جمله «وَ اتْلُ» و کلمه «نَبَأَ» و جمله «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ» نشان مى دهد: این جریان مربوط به افراد معاصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نبوده، بلکه از سرگذشت اقوام پیشین است.
به علاوه، سوره «اعراف» از سوره هایى است که در «مکّه» نازل شده و داستان «ابوعامر راهب» و «امیة بن أبى صلت» مربوط به «مدینه» است.
ولى از آنجا که افرادى همانند «بلعم» در عصر و زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) همانند «ابوعامر» و «امیة بن ابى صلت» وجود داشته اند، مفهوم آیات بر آنها تطبیق شده است، همان گونه که بر افراد مشابه او در هر عصر و زمان نیز منطبق خواهد شد و گرنه اصل داستان مربوط به غیر «بلعم» نیست.
در تفسیر «المنار» از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده: مَثَل «بلعم بن باعورا» در بنى اسرائیل همانند «امیة بن ابى صلت» در این امت است.(5)
همچنین از امام باقر(علیه السلام) روایت شده که فرمود: اَلأَصْلُ فِى ذلِکَ بَلْعَمُ، ثُمَّ ضَرَبَهُ اللّهُ مَثَلاً لِکُلِّ مُؤْثِر هَواهُ عَلى هُدَى اللّهِ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ:
«اصل آیه درباره بلعم است، سپس خداوند آن را به عنوان یک مثال درباره کسانى که هواپرستى را بر خدا پرستى و هدایت الهى در این امت مقدم بشمرند، بیان کرده».(6)
اصولاً در جوامع انسانى کمتر خطرى به اندازه خطر دانشمندانى است که علم و دانش خود را در اختیار فراعنه و جباران عصر خود قرار مى دهند و در اثر
هواپرستى و تمایل به زرق و برق جهان ماده (وَ اِخْلادَ اِلَى الأَرْضِ) همه سرمایه هاى فکرى خود را در اختیار طاغوت ها مى گذارند، و آنها نیز براى تحمیق مردم عوام از وجود این گونه افراد حداکثر استفاده را مى کنند.
این موضوع اختصاص به زمان موسى(علیه السلام) یا سایر پیامبران نداشته، بعد از عصر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و تا به امروز، نیز ادامه دارد که «بلعم باعوراها» و «ابوعامرها» و «امیة بن ابى صلت ها» علم و دانش و نفوذ اجتماعى خود را در برابر درهم و دینار یا مقام و یا به خاطر انگیزه حسد در اختیار گروه هاى منافق و دشمنان حق و فراعنه و بنى امیه ها و بنى عباس ها و طاغوتها داده و مى دهند.
این گروه از دانشمندان نشانه هائى دارند که در آیات فوق بیان شده و به وسیله آن مى توان آنها را شناخت:
آنها هواپرستانى هستند که خداى خود را فراموش کرده اند.
آنها همت هائى پست دارند که به جاى توجه به شخصیت برتر و مقام والا در پیشگاه خدا و خلق خدا، به پستى مى گرایند، و به خاطر همین دون همتى همه چیز خود را از دست مى دهند.
آنها تحت وسوسه هاى شدید شیطان قرار دارند و به آسانى قابل خرید و فروشند.
آنها همانند سگ هاى بیمارى هستند که هرگز سیراب نمى گردند و روى این جهات مسیر حق را رها کرده، در بیراهه ها سرگردان مى شوند و پیشواى گمراهانند باید این گونه افراد را شناخت و به شدت از آنها بر حذر بود.
 


* * *


1 ـ در «تورات» کنونى نیز شرح ماجراى «بلعم باعورا» آمده است، و او را «بلعام» مى خواند، براى اطلاع بیشتر به باب 22 تا 24 «سفر اعداد» مراجعه شود.
2 ـ «بحار الانوار»، جلد 13، صفحه 377، باب 13: تمام قصة بلعم بن باعورا و...
3 ـ «بحار الانوار»، جلد 13، صفحات 379 و 380، و جلد 22، صفحه 35.
4 ـ «بحار الانوار»، جلد 13، صفحه 380 و جلد 22، صفحات 35 و 36.
5 ـ «المنار»، جلد 9، صفحه 114 ـ «الجامع الصغیر» سیوطى، جلد 2، صفحه 533، شماره 8164، دار الفکر بیروت، طبع اول، 1401 هـ ق ـ «کنز العمال» متقى هندى، جلد 3، صفحه 577، شماره 7982، مؤسسة الرسالة بیروت ـ «تاریخ مدینه دمشق»، جلد 10، صفحه 406، دار الفکر، 1415 هـ ق، تحقیق: على شیرى.
6 ـ «مجمع البیان»، جلد 4، صفحه 500 ـ «بحار الانوار»، جلد 13، صفحه 380 و جلد 22، صفحه 36.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای