مجازات استدراج
فهرست موضوعات
جستجو 


«مجازات استدراجى» که در آیه فوق به آن اشاره شده ـ و از آیات دیگر قرآن و احادیث استفاده مى شود ـ چنین است که: خداوند گناهکاران و طغیانگران جسور و زورمند را طبق یک سنت، فوراً گرفتار مجازات نمى کند، بلکه درهاى نعمت ها را به روى آنها مى گشاید، هر چه بیشتر در مسیر طغیان گام بر مى دارند، نعمت خود را بیشتر مى کند، و این از دو حال خارج نیست:
یا این نعمت ها باعث تنبه و بیداریشان مى شود، که در این حال برنامه «هدایت الهى» عملى شده.
و یا این که بر غرور و بى خبریشان مى افزاید که در این صورت مجازاتشان به هنگام رسیدن به آخرین مرحله، دردناک تر است; زیرا به هنگامى که غرق انواع ناز و نعمت ها مى شوند خداوند همه را از آنها مى گیرد و طومار زندگانى آنها را در هم مى پیچد و این گونه مجازات بسیار سخت تر است.
البته این معنى با تمام خصوصیاتش در کلمه استدراج به تنهائى نیفتاده، بلکه با توجه به قید «مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ» این معنى استفاده مى شود.
به هر حال این آیه، به همه گنهکاران هشدار مى دهد که تأخیر کیفر الهى را دلیل بر پاکى و درستى خود، و یا ضعف و ناتوانى پروردگار، نگیرند، و ناز و نعمت هائى را که در آن غرقند، نشانه تقربشان به خدا ندانند، چه بسا این پیروزى ها و نعمت هائى که به آنها مى رسد، مقدمه مجازات استدراجى پروردگار باشد، خدا آنها را غرق نعمت مى کند و به آنها مهلت مى دهد و بالا و بالاتر مى برد، اما سرانجام چنان بر زمین مى کوبد که اثرى از آنها باقى نماند و تمام هستى و تاریخشان را در هم مى پیچد.
امیر مؤمنان على(علیه السلام) در «نهج البلاغه» مى فرماید: إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ فِی ذاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَرَ ذلِکَ اسْتِدْراجاً فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً:
«کسى که خداوند به مواهب و امکاناتش وسعت بخشد، و آن را مجازات استدراجى نداند، از نشانه خطر غافل مانده است».(1)
و نیز از همان امام(علیه السلام) در کتاب «روضه کافى» نقل شده که: «زمانى فرا مى رسد که هیچ چیز در آن زمان، پنهان تر از حق، آشکارتر از باطل، و فزون تر از دروغ بر خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیست.
تا آنجا که مى گوید: در آن زمان افرادى هستند به مجرد این که آیه اى از قرآن را مى شنوند (آن را تحریف کرده) و از آئین خدا خارج مى شوند و پیوسته از آئین این زمامدار به آئین زمامدار دیگر و از دوستى یکى به دیگرى و اطاعت سلطانى به اطاعت سلطان دیگر، و از پیمان یکى به دیگرى منتقل مى گردند، و سرانجام از راهى که متوجه نیستند گرفتار مجازات استدراجى پروردگار مى شوند».(2)
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: کَمْ مِنْ مَغْرُور بِما قَدْ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِ وَ کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَج بِسَتْرِ اللّهِ عَلَیْهِ وَ کَمْ مِنْ مَفْتُون بِثَناءِ النّاسِ عَلَیْهِ:
«چه بسیارند کسانى که بر اثر نعمت هاى پروردگار مغرور مى شوند، و چه بسیارند گنهکارانى که خداوند بر گناهشان پرده افکنده ولى با ادامه گناه به سوى مجازات پیش مى روند، و چه بسیارند کسانى که از ثناخوانى مردم فریب مى خورند».(3)
و نیز از همان امام، در تفسیر آیه فوق چنین نقل شده: هُوَ الْعَبْدُ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَتُجَدَّدُ لَهُ النِّعْمَةُ مَعَهُ تُلْهِیهِ تِلْکَ النِّعْمَةُ عَنِ الاِسْتِغْفارِ عِنْ ذلِکَ الذَّنْبِ:
«منظور از این آیه، بنده گنهکارى است که پس از انجام گناه، خداوند او را مشمول نعمتى قرار مى دهد ولى او نعمت را به حساب خوبى خودش گذاشته و از استغفار در برابر گناه غافلش مى سازد».(4)
باز از همان امام در کتاب «کافى» چنین نقل شده: اِنَّ اللّهِ اِذا أَرادَ بِعَبْد خَیْراًفَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقْمَتِهِ وَ یُذَکِّرُهُ الاِسْتِغْفارَ، وَ اِذْا أَرادَ بِعَبْد شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَة لِیُنْسِیَهُ الاِسْتِغْفارَ وَ یَتَمادى بِها، وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ، بِالنِّعِمِ عِنْدَ الْمَعاصِىَ:
«موقعى که خداوند خیر بنده اى را بخواهد به هنگامى که گناهى انجام مى دهد او را گوشمالى مى دهد تا به یاد توبه بیفتد، و هنگامى که شرّ بنده اى را (بر اثر اعمالش) بخواهد موقعى که گناهى مى کند نعمتى به او مى بخشد تا استغفار را فراموش نماید و به آن ادامه دهد، این همان است که خداوند عزّوجل فرموده: سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ یعنى از طریق نعمت ها به هنگام معصیت ها آنها را تدریجاً از راهى که نمى دانند گرفتار مى سازیم».(5)
 


* * *


1 ـ «نهج البلاغه»، حکمت 358 ـ «بحار الانوار»، جلد 5، صفحه 220 و جلد 69، صفحه 51 و جلد 70، صفحه 383 و جلد 75، صفحه 43 ـ «شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید»، جلد 19، صفحه 275، کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى، قم، 1404 هـ ق.
2 ـ «نور الثقلین»، جلد 2، صفحه 106، مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، 1412 هـ ق ـ «کافى»، جلد 8، صفحه 387، دار الکتب الاسلامیة ـ «بحار الانوار»، جلد 34، صفحات 232 و 233 و جلد 74، صفحه 368 ـ «نهج البلاغه»، خطبه 47 (با نقص).
3 ـ «نور الثقلین»، جلد 2، صفحه 106 ـ «کافى»، جلد 2، صفحه 452 و جلد 8، صفحه 128، دار الکتب الاسلامیة ـ «بحار الانوار»، جلد 75، صفحات 225 و 270 ـ «تحف العقول»، صفحه 357، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1404 هـ ق ـ «مجموعه ورام»، جلد 2، صفحه 137، انتشارات مکتبة الفقیه، قم.
4 ـ «نور الثقلین»، جلد 2، صفحه 106 ـ «کافى»، جلد 2، صفحه 452، دار الکتب الاسلامیة ـ «بحار الانوار»، جلد 5، صفحه 218 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 16، صفحه 82، چاپ آل البیت (با تفاوت).
5 ـ تفسیر «برهان»، جلد 2، صفحه 53 ـ «کافى»، جلد 2، صفحه 452، دار الکتب الاسلامیة ـ «وسائل الشیعه»، جلد 16، صفحه 82، چاپ آل البیت (با تلخیص) ـ «بحار الانوار»، جلد 5، صفحه 217 ـ «مجموعه ورام»، جلد 2، صفحه 160، انتشارات مکتبة الفقیه، قم.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای