اسرار نهان را فقط خدا مى داند
فهرست موضوعات
جستجو 


گر چه براى این آیه نیز شأن نزول خاصى ذکر شده، ولى با این حال پیوندش با آیه گذشته روشن است; زیرا در آیه قبل راجع به عدم آگاهى هیچ کس جز خدا نسبت به زمان قیام «قیامت» بحث بود، و در این آیه سخن از نفى علم غیب به طور کلى در میان است.
در نخستین جمله، خطاب به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «به آنها بگو: من مالک و صاحب اختیار هیچ گونه سود و زیانى درباره خویش نیستم مگر آنچه را که خدا بخواهد» (قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعاً وَ لا ضَرّاً إِلاّ ما شاءَ اللّهُ).
شک نیست که هر انسانى مى تواند براى خود منافعى کسب کند و یا از خویشتن ضررهائى را دور سازد، ولى با این حال، همان گونه که مى بینیم، در آیه فوق مطلقاً این قدرت و توانایى بشر نفى شده است.
و این به خاطر آن است که انسان در کارهاى خود، قدرت و نیروئى از خویش ندارد بلکه همه قدرت ها از ناحیه خدا است و او است که این توانائى ها را در اختیار آنها گذاشته است.
و به تعبیر دیگر مالک همه قدرت ها و صاحب اختیار مستقل و بالذات در عالم هستى تنها ذات پاک خدا است، و دگران، حتى پیامبران و فرشتگان، از او کسب قدرت مى کنند، و مالکیت و قادریت آنها بالغیر است، جمله اِلاّ ما شاءَ اللّهُ: «مگر آنچه خدا بخواهد و در اختیار من بگذارد» نیز گواه این مطلب است.
در بسیارى دیگر از آیات قرآن نیز مالکیت سود و زیان از غیر خدا نفى شده و به همین دلیل از پرستش بت ها و هر چه غیر از خدا است، نهى گردیده.
در سوره «فرقان» آیه 3 مى خوانیم: وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ وَ لا یَمْلِکُونَ لاِ َنْفُسِهِمْ ضَرّاً وَ لا نَفْعاً:
«آنها جز خدا معبودهائى براى خود انتخاب کردند، معبودهائى که هیچ چیز را نمى آفرینند، بلکه خودشان مخلوقند، و صاحب اختیار سود و زیانى درباره خویش نیستند» (تا چه رسد به دیگران).
این عقیده یک نفر مسلمان است که هیچ کس را ذاتاً خالق و رازق و مالک سود و زیان، جز خدا نمى داند، و به همین دلیل اگر از دیگرى چیزى مى خواهد با توجه به این حقیقت است که او آنچه دارد از ناحیه خدا است (دقت کنید).
و از اینجا روشن مى شود آنهائى که این گونه آیات را دستاویز براى نفى هر گونه توسل جستن به پیامبران و امامان(علیهم السلام) قرار داده اند و آن را یک نوع شرک پنداشته اند، اشتباهشان از کى سرچشمه گرفته که تصور کرده اند: توسل به پیامبر و امام مفهومش آن است که او را در برابر خداوند مستقل بدانیم و مالک سود و زیان.
اما اگر کسى با این عقیده که پیامبر و امام(علیهم السلام) از خود چیزى ندارند و هر چه بخواهند از خدا مى خواهند، به آنان توسل جوید، یا از آنها شفاعتى بخواهد عین توحید و عین اخلاص است، و همان چیزى است که قرآن با جمله «اِلاّ ما شاءَ اللّهُ» در آیه فوق به آن اشاره کرده و همان چیزى است که با جمله «اِلاّ بِاِذْنِهِ» در آیه: مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ: «کیست در نزد او جز به فرمان او شفاعت کند»؟(1) به آن اشاره شده است.
بنابراین، دو گروه درباره توسل جستن در اشتباهند.
آنها که براى پیامبر و امام قدرتى بالذات و دستگاهى مستقل در مقابل خدا قائلند که این یک نوع شرک و بت پرستى است.
و آنها که قدرت بالغیر را از آنها نفى مى کنند که این نیز یک نوع انحراف از مفاد صریح آیات قرآن است، راه حق این است که آنها به فرمان خدا نزد او شفاعت مى کنند و حلِ مشکلِ توسل جوینده را از او مى خواهند.
پس از بیان این موضوع، به مسأله مهم دیگرى اشاره مى کند که مورد سؤال گروهى بوده و آن این که به پیامبرش مى فرماید: به آنها بگو: «من از غیب و اسرار نهان آگاه نیستم; زیرا اگر از اسرار نهان آگاهى داشتم منافع فراوانى را براى خودم فراهم مى ساختم و هیچ گونه زیانى به من نمى رسید» (وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ).(2)
زیرا آن کس که از تمام اسرار نهان آگاه باشد، مى تواند آنچه را به نفع او است انتخاب کند و از آنچه ممکن است به زیان او تمام شود بپرهیزد.
سپس مقام واقعى و رسالت خویش را در یک جمله کوتاه و صریح بیان کرده، مى گوید: «من فقط بیم دهنده و بشارت دهنده براى افرادى که ایمان مى آورند هستم» (إِنْ أَنَا إِلاّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْم یُؤْمِنُونَ).
 


* * *


1 ـ بقره، آیه 255.
2 ـ در حقیقت در آیه فوق جمله «وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ» محذوف شده و جمله بعد بر آن گواهى است.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای