شرک در عبادت عملى سفیهانه
فهرست موضوعات
جستجو 


این دو آیه همچنان بحث هاى توحید و مبارزه با شرک را ادامه مى دهد، و بحث هائى را که در این زمینه در آیات قبل بوده تکمیل مى کند، شرک در عبادت و پرستش غیر خدا را عملى سفیهانه و دور از منطق و عقل معرفى مى نماید.
دقت در مضمون این دو آیه نشان مى دهد که: با چهار دلیل، منطق بت پرستان ابطال گردیده و سرّ این که قرآن با استدلال هاى مختلف، پیرامون این مسأله بحث مى کند و هر زمان برهانى تازه ارائه مى دهد این است که: «شرک» بدترین دشمن ایمان و سعادت فرد و جامعه است، و چون ریشه ها و شاخه هاى گوناگونى در افکار بشر دارد، و هر زمان به شکل تازه اى ظهور مى کند و جوامع انسانى را مورد تهدید قرار مى دهد، لذا قرآن از هر فرصتى براى قطع این ریشه خبیث و شاخه هایش استفاده مى نماید.
نخست مى گوید: «آنهائى را که شما جز خدا مى خوانید و عبادت مى کنید و از آنان یارى مى طلبید بندگانى همچون خود شما هستند»! (إِنَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ عِبادٌ أَمْثالُکُمْ).
بنابراین، معنى ندارد که انسان در مقابل چیزى که مثل خود او است، به سجده بیفتد و دست نیاز به سوى او دراز کند و مقدرات و سرنوشتش را در دست او بداند.
به تعبیر دیگر: مفهوم آیه این است: اگر دقت کنید مى بینید، آنها هم جسم دارند و اسیر زنجیر مکان و زمان هستند و محکوم قوانین طبیعتند و هم محدود از نظر عمر و زندگى و توانائى هاى دیگر، خلاصه هیچ امتیازى بر شما ندارند، تنها با خیال و وهم و امتیازى براى آنها ساخته اید.
در این که چرا در این آیه به معبودهاى بت پرستان «عِباد» جمع «عبد» به معنى بنده اطلاق شده در حالى که «عبد» را به «موجود زنده» مى گویند، تفسیرهاى متعددى وجود دارد.
نخست این که: ممکن است اشاره به معبودهاى انسانى، همچون مسیح(علیه السلام)براى مسیحیان، و فرشتگان براى بت پرستان عرب، و امثال آن بوده باشد.
دیگر این که ممکن است روى توهمى که آنها پیرامون بت ها داشتند با آنها سخن گفته باشد که اگر فرضا آنها داراى عقل و شعورى هم باشند، موجودى برتر از شما نخواهند بود.
سوم این که «عبد» در لغت گاهى به معنى موجودى که تحت تسلط و فرمان دیگرى است و در برابر آن خاضع است ـ هر چند عقل و شعور نداشته باشد ـ نیز گفته شده، از جمله به جاده اى که مرتباً از آن رفت و آمد مى کنند «مُعَبَّد» (بر وزن مقدّم) گفته شده است.
پس از آن اضافه مى کند اگر فکر مى کنید آنها قدرت و شعورى دارند «اگر راست مى گوئید آنها را بخوانید که مى بایست جواب شما را بدهند» (فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجیبُوا لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ).
و این دومین دلیلى است که براى ابطال منطق آنها بیان شده و آن این که سکوت مرگبارشان نشانه بى عرضگى آنها و عدم قدرتشان بر هر چیز است.


* * *

در سومین بیان روشن مى سازد که آنها حتى از بندگان خود پست تر و ناتوان ترند: خوب بنگرید «آیا آنها لااقل همانند شما پاهائى دارند که با آن راه بروند»؟ (أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِها).
«یا دست هایى دارند که با آن چیزى را بگیرند و کارى انجام دهند»؟ (أَمْ لَهُمْ أَیْد یَبْطِشُونَ بِها).(1)
«یا چشم هائى دارند که با آن ببینند»؟ (أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِها).
«یا گوش هائى دارند که با آن بشنوند»؟ (أَمْ لَهُمْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها).
به این ترتیب، آنها به قدرى ضعیفند، که حتى براى جا به جا شدن، نیاز به کمک شما دارند و براى دفاع از موجودیت خود، نیازمند به حمایت هستند، نه چشم بینا، نه گوش شنوا و نه هیچ احساس دیگرى در آنها وجود ندارد.
سرانجام در پایان آیه ضمن تعبیر دیگرى که در حکم چهارمین استدلال است مى گوید: «بگو اى پیامبر! این معبودهائى را که شما شریک خدا قرار داده اید بر ضد من بخوانید و همگى دست به دست هم دهید و براى من تا آنجا که مى توانید نقشه بکشید و در این کار هیچ گونه تأخیر روا مدارید، ببینیم با این حال کارى از همه شما ساخته است»؟ (قُلِ ادْعُوا شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ کیدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ).
یعنى، اگر من دروغ مى گویم و آنها مقربان خدا هستند و من به حریم احترامشان جسارت کرده ام، پس چرا آنها مرا غضب نمى کنند؟ و نیروى آنها و شما کمترین تأثیرى در وضع من ندارد؟
بنابراین، بدانید اینها موجودات غیر مؤثرى هستند که توهّمات شما به آنها نیرو بخشیده!
 


* * *


1 ـ «یَبْطِشُونَ» از ماده «بَطْش» (بر وزن عرش) به معنى گرفتن با قدرت و صولت و شدت است.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای