آیا فرشتگان جنگیدند؟
فهرست موضوعات
جستجو 


در این که آیا فرشتگان جنگیدند یا خیر، در میان مفسران در این زمینه گفتگوى بسیار شده است:
بعضى معتقدند: فرشتگان رسماً وارد صحنه نبرد شدند و با سلاح هاى مخصوص به خود به لشکر دشمن حمله کردند و عده اى از آنها را به خاک افکندند، پاره اى از روایات را نیز در این زمینه نقل کرده اند.
ولى قرائنى در دست است که نشان مى دهد: نظر گروه دوم که مى گویند: فرشتگان تنها براى دلگرمى و تقویت روحیه مؤمنان نازل شدند، به واقع نزدیک تر است; زیرا:
اوّلاً: در آیه فوق خواندیم که: اینها تمام براى اطمینان قلب شما بوده است تا با احساس این پشت گرمى بهتر مبارزه کنید، نه این که آنها اقدام به جنگ کرده باشند.
ثانیاً: اگر بنا شود فرشتگان، شجاعانه سربازان دشمن را به خاک افکنده باشند، چه فضیلتى براى مجاهدین «بدر» باقى خواهد ماند که این همه در روایات از آنها سخن به میان آمده است؟
ثالثاً: تعداد مقتولین «بدر»، هفتاد نفر بودند که قسمت مهمى از آنها با شمشیر على(علیه السلام) به خاک افتادند، و قسمت دیگرى به دست جنگجویان اسلام که غالباً قاتلین آنها در تاریخ به نام، ذکر شده اند.
بنابراین، براى فرشتگان چه چیز باقى مى ماند؟ و چه کسى را آنها به خاک انداختند؟


* * *

پس از آن، دومین نعمت خود به مؤمنان را یادآور مى شود و مى فرماید: «به خاطر بیاورید هنگامى که خواب سبکى شما را فرو گرفت که مایه آرامش و امنیت روح و جسم شما از ناحیه خداوند گردید» (إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ).
«یُغَشِّى» از ماده «غشیان» به معنى پوشاندن و احاطه کردن است، گوئى خواب همچون پرده اى بر آنها افکنده شد و آنها را پوشاند.
«نُعاس» به ابتداى خواب و یا خواب کم، سبک و آرام بخش، گفته مى شود، و شاید اشاره به این است که در عین استراحت آن چنان خواب عمیقى بر شما مسلط نشد که دشمن بتواند از موقعیت استفاده کرده، بر شما شبیخون بزند.
و به این ترتیب، مسلمانان در آن شب پر اضطرار، از این نعمت بزرگى که فرداى آن روز در میدان مبارزه به آنها کمک فراوانى کرد، بهره گرفتند.
سومین موهبتى را که در آن میدان به شما ارزانى داشت این بود: «آبى از آسمان براى شما فرو فرستاد» (وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً).
«تا به وسیله آن شما را پاک و پاکیزه کند و پلیدى شیطان را از شما دور سازد» (لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ).
این پلیدى ممکن است وسوسه هاى شیطانى بوده; و ممکن است پلیدى جسمانى بر اثر جنابت بعضى در آن شب; و یا هر دو.
این آب حیات بخش که در گودالهاى اطراف «بدر» جمع شده بود، و مسلمانان نیاز شدیدى براى شستشو و رفع عطش به آن داشتند، همه این پلیدى ها را شست و با خود برد.
به علاوه «خدا مى خواست با این نعمت دل هاى شما را محکم دارد» (وَ لِیَرْبِطَ عَلى قُلُوبِکُمْ).
و نیز «مى خواست در آن شنزار که پاى شما فرو مى رفت، و لغزنده بود، به وسیله ریزش باران گام هاى شما را محکم کند» (وَیُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدامَ).
این احتمال نیز وجود دارد که مراد از «تثبیت اقدام» تقویت روحیه و افزودن میزان پایمردى و استقامت آنها در پرتو این نعمت و یا اشاره به هر دو قسمت بوده باشد.


* * *

چهارمین نعمت از نعمت هاى پروردگار بر مجاهدان جنگ «بدر»، ترس و وحشتى بود که در دل دشمنان افکند و روحیه آنها را سخت متزلزل ساخت در این باره مى فرماید: «به خاطر بیاور هنگامى را که پروردگار تو به فرشتگان وحى فرستاد، که من با شما هستم و شما افراد با ایمان را تقویت کنید و ثابت قدم بدارید» (إِذْ یُوحی رَبُّکَ إِلَى الْمَلائِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذینَ آمَنُوا).
و «به زودى در دل هاى کافران ترس و وحشت مى افکنم» (سَأُلْقیفی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ).
و این راستى عجیب بود که ارتش نیرومند قریش در برابر سپاه کوچک مسلمانان ـ طبق نقل تواریخ ـ آن چنان روحیه خود را باخته بود که جمعى از درگیر شدن با مسلمانان بسیار وحشت داشتند.
گاه پیش خود فکر مى کردند اینها افراد عادى نیستند.
بعضى مى گفتند: مرگ را بر شترهاى خویش حمل کرده و از «یثرب» (مدینه) برایتان سوغات آورده اند.
شک نیست این رعب افکنى در دل دشمن، که از عوامل مؤثر پیروزى بود، بدون حساب نبود.
آن پایمردى مسلمانان.
آن نماز جماعت و شعارهاى گرم و داغشان.
آن اظهار وفادارى مؤمنان راستین و سخنانى همچون سخنان «سعد بن معاذ» که به عنوان نمایندگى از طرف انصار به پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد:
پدر و مادرم به فدایت باد اى رسول خدا! ما به تو ایمان آورده ایم و به نبوت تو گواهى داده ایم که هر چه مى گوئى از طرف خدا است.
هر دستورى را مى خواهى بده و از اموال ما هر چه مى خواهى برگیر!
به خدا سوگند اگر به ما فرمان دهى که در این دریا (اشاره به دریاى احمر که در آن نزدیکى بود) فرو رویم، فرو خواهیم رفت، ما آرزو داریم خداوند به ما توفیق دهد خدمتى کنیم که مایه روشنى چشم تو شود.(1)
آرى، این گونه سخنان که به هر حال در میان دوست و دشمن پخش مى شد به اضافه آنچه قبلاً از استقامت مردان و زنان مسلمان در «مکّه» دیده بودند، همگى دست به دست هم داد، و وحشت براى دشمنان آفرید.
باد شدیدى که به سوى جبهه دشمن مىوزید و رگبارى که بر آنها فرود آمد، و خاطره وحشتناک خواب «عاتِکَه» در «مکّه» و مانند اینها عوامل دیگرى براى وحشت و اضطراب آنها بودند.
سپس فرمانى را که در میدان «بدر» به وسیله پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مسلمانان داده بود، به یاد آنها مى آورد، و آن این بود که هنگام نبرد با مشرکان از ضربه هاى غیر کارى بپرهیزید و نیروى خود را در آن صرف نکنید، بلکه ضربه هاى کارى بر پیکر دشمن فرود آرید مى فرماید: «ضربه بر بالاتر از گردن، بر مغزها و سرهاى آنها فرود آرید» (فَاضْرِبُوا فَوْقَ الأَعْناقِ).
«و دست و پاى آنها را از کار بیندازید» (وَ اضْرِبُوامِنْهُمْ کُلَّ بَنان).
«بَنان» جمع «بَنانَة» به معنى سر انگشت دست یا پا و یا خود انگشتان است، و در آیه مورد بحث مى تواند کنایه از دست و پا بوده باشد و یا به معنى اصلیش که انگشتان است; زیرا قطع شدن انگشتان و از کار افتادن آنها اگر در دست باشد قدرت حمل سلاح را از انسان مى گیرد، و اگر در پا باشد، قدرت حرکت را.
این احتمال نیز وجود دارد که اگر دشمن مهاجم پیاده باشد، هدف را سر او قرار دهید و اگر سواره باشد دست و پاى او.
همان طور که در سابق هم اشاره کردیم بعضى این جمله را خطاب به فرشتگان مى دانند ولى قرائن نشان مى دهد: مخاطب در این جمله مسلمانان هستند، و اگر فرشتگان هم مخاطب باشند، ممکن است هدف از ضربه زدن بر مغزها و دست و پا ایجاد رعب و وحشت در آنها باشد آن چنان که دست و پایشان در کار بلغزد، و سرها به زیر آید. (البته این تفسیر بر خلاف ظاهر عبارت است و باید به کمک قرائنى که سابقاً درباره جنگ نکردن ملائکه گفتیم اثبات شود).


* * *

بعد از همه گفتگوها براى این که کسى این فرمان هاى شدید و دستورات قاطع و کوبنده را بر خلاف آئین جوانمردى و رحم و انصاف تصور نکند، مى فرماید: «اینها استحقاق چنین چیزى را دارند; زیرا آنان از در عداوت، دشمنى، عصیان و گردنکشى در برابر خدا و پیامبرش در آمدند» (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ).
«شاقّوا» از ماده «شِقاق» در اصل به معنى شکاف و جدائى است و از آنجا که شخص مخالف، دشمن و عصیانگر، صف خود را جدا مى کند به عمل او شقاق گفته مى شود.
لذا مى افزاید: «هر کس از در مخالفت و دشمنى با خدا و پیامبرش در آید، گرفتار مجازات دردناک در دنیا و آخرت خواهد شد; زیرا خداوند (همان گونه که رحمتش وسیع و بى انتها است) مجازاتش شدید و دردناک است» (وَ مَنْ یُشاقِقِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّاللّهَ شَدیدُ الْعِقابِ).


* * *

در آخرین آیه مورد بحث، براى تأکید این موضوع مى فرماید: «این مجازات دنیا را بچشید ـ مجازات ضربه هاى سخت در میدان جنگ، کشته شدن، اسارت و شکست و ناکامى ـ و در انتظار مجازات سراى دیگر باشید; زیرا عذاب آتش در انتظار کافران است» (ذلِکُمْ فَذُوقُوهُ وَ أَنَّ لِلْکافِرینَ عَذابَ النّارِ).


* * *


1 ـ «بحار الانوار»، جلد 19، صفحات 218 و 248.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای