مشرکان و منافقان و وسوسه هاى شیطانى
فهرست موضوعات
جستجو 


باز در این آیات، صحنه دیگرى از جنگ بدر، به تناسب آیاتى که قبلاً در این زمینه گذشت و یا به تناسب آیه اخیر که سخن از اعمال شیطانى مشرکان در جنگ «بدر» مى گفت ترسیم شده است.
همان گونه که مردان حق، در مسیرى که در پیش دارند مورد تأیید پروردگار و فرشتگان او هستند، باطل گرایان و بداندیشان در زیر چتر وسوسه هاى شیطانى و اغواى شیاطین خواهند بود.
در بعضى از آیات گذشته (آیه 9 به بعد) چگونگى حمایت فرشتگان از جنگجویان «بدر» با تفسیرش گذشت، در اینجا در اولین آیه مورد بحث سخن از حمایت نافرجام شیطان نسبت به مشرکان به میان آمده است.
نخست مى گوید: «و به یاد آور هنگامى که شیطان اعمال آنها را در برابرشان آرایش و زینت داد» تا به کرده هاى خود خوشبین و دلگرم و امیدوار باشند (وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ).
تزیین و آرایش شیطان این چنین است که: از طریق تحریک شهوات، هوس ها و صفات زشت و ناپسند، چهره عمل انسان را در نظرش آن چنان جلوه مى دهد که سخت مجذوب آن مى شود و آن را از هر جهت عملى عاقلانه، منطقى و دوست داشتنى مى بیند.
«و به آنها چنین فهماند که با داشتن این همه نفرات و ساز و برگ جنگى هیچ کس از مردم امروز بر شما غالب نخواهد شد» و شما ارتشى شکست ناپذیرید (وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النّاسِ).
به علاوه «من نیز همسایه شما و در کنار شما هستم» (وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ) و همچون یک همسایه وفادار و دلسوز به موقع لزوم، از هیچ گونه حمایتى دریغ ندارم.
این احتمال نیز در تفسیر این جمله داده شده است که: منظور از کلمه «جارٌ» همسایه نیست، بلکه کسى است که امان و پناه مى دهد; زیرا عادت عرب بر این بود که: افراد و طوائف نیرومند در موقع لزوم به دوستان خود پناهندگى مى دادند، و در این موقع با تمام امکانات خویش از وى دفاع مى نمودند، طبق این معنى «شیطان» به دوستان مشرک خود پناهندگى و امان نامه داد.
«اما به هنگامى که دو لشکر رویاروى هم قرار گرفته، با هم در آویختند و فرشتگان به حمایت لشکر توحید برخاستند و نیروى ایمان و پایمردى مسلمانان را مشاهده کرد، به عقب بازگشت و صدا زد من از شما ـ یعنى مشرکان ـ بیزارم» (فَلَمّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَکَصَ عَلى عَقِبَیْهِ وَ قالَ إِنِّی بَریءٌ مِنْکُمْ).
و براى این عقب گرد وحشتناک خویش دو دلیل آورد: نخست این که: «من چیزى مى بینم که شما نمى بینید» (إِنِّی أَرى ما لا تَرَوْنَ).
من به خوبى آثار پیروزى را در این چهره هاى خشمگین مسلمانان با ایمان مى نگرم، و آثار حمایت الهى و امدادهاى غیبى و یارى فرشتگان را در آنها مشاهده مى کنم.
اصولاً آنجا که پاى مددهاى خاص پروردگار و نیروهاى غیبى او به میان آید، من عقب نشینى خواهم کرد.
دیگر این که: «من از مجازات دردناک پروردگار در این صحنه مى ترسم» و آن را به خود نزدیک مى بینم (إِنِّی أَخافُ اللّهَ).
مجازات خداوند چیز ساده اى نیست که بتوان در برابرش مقاومت کرد بلکه «کیفر او شدید و سخت است» (وَ اللّهُ شَدیدُ الْعِقابِ).


* * *

در آیه بعد، اشاره به روحیه جمعى از طرفداران لشگر شرک و بت پرستى در صحنه «بدر» مى کند و مى گوید: «در آن هنگام منافقان و آنهائى که در دل آنها بیمارى بود مى گفتند: این مسلمانان به آئین خود مغرور شده اند و با این گروه کم و اسلحه ناچیز بگمان پیروزى، و یا به خیال شهادت در راه خدا و زندگى جاویدان، در این صحنه خطرناک ـ که به مرگ منتهى مى شود ـ گام نهاده اند»! (إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دینُهُمْ).
ولى آنها بر اثر عدم ایمان، و عدم آگاهى از الطاف پروردگار و امدادهاى غیبى او، از این حقیقت آگاهى ندارند که «هر کس بر خدا توکل کند و پس از بسیج تمام نیروهایش خود را به او بسپارد، خداوند او را یارى خواهد کرد، چه این که خداوند قادرى است که هیچ کس در مقابل او یاراى مقاومت ندارد، و حکیمى است که ممکن نیست دوستان و مجاهدان راهش را تنها بگذارد» (وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ).
در این که منظور از «منافقان» و «الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» چه کسانى بوده اند؟ مفسران گفتگوى بسیارى کرده اند.
ولى بعید نیست هر دو عبارت اشاره به گروه منافقان «مدینه» باشد; زیرا قرآن مجید درباره منافقان که شرح حال آنها در آغاز سوره «بقره» آمده است مى گوید: فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً: «در دل هاى آنان بیمارى است و خدا نیز بر بیمارى آنها مى افزاید».(1)
و این گروه، یا منافقانى هستند که در «مدینه» به صفوف مسلمانان پیوسته بودند و اظهار اسلام و ایمان مى کردند، اما در باطن با آنها نبودند.
و یا آنها که در «مکّه» ظاهراً ایمان آورده اند، ولى از هجرت به «مدینه» سرباز زدند و در میدان «بدر» به صفوف مشرکان پیوسته، و به هنگامى که کمى نفرات مسلمانان را در برابر لشکر کفر دیدند در تعجب فرو رفتند و گفتند:
این جمعیت مسلمانان فریب دین و آئین خود را خوردند و به این میدان گام گذاردند و در هر حال خداوند از نیت باطنى آنها خبر مى دهد و اشتباه آنان و همفکرانشان را روشن مى سازد.


* * *

در سومین آیه، صحنه مرگ کفار و پایان زندگى شومشان را مجسم مى کند.
نخست روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده مى فرماید: «اگر وضع عبرت انگیز کفار را به هنگامى که فرشتگان مرگ به صورت و پشت آنها مى زدند و به آنها مى گفتند: عذاب سوزنده را بچشید، مشاهده مى کردى، از سرنوشت رقت بار آنان آگاه مى شدى (و تأسف مى خوردى)» (وَ لَوْ تَرى إِذْ یَتَوَفَّى الَّذینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ).
گر چه «تَرى» فعل مضارع است ولى با وجود «لَو» معنى ماضى مى بخشد.
بنابراین، آیه فوق اشاره به وضع گذشته کافران و مرگ دردناک آنان است، به همین جهت، جمعى از مفسران اشاره به مرگ آنها در میدان «بدر» به دست فرشتگان مى دانند، و بعضى از روایات تأیید نشده نیز در این زمینه نقل کرده اند.
ولى همان گونه که سابقاً اشاره کردیم قرائنى در دست است که فرشتگان در میدان «بدر» مستقیماً در جنگ دخالت نکردند، بر این اساس، آیه فوق اشاره به فرشتگان مرگ، و لحظه قبض روح و مجازات دردناکى است که در این لحظه بر دشمنان حق و گنهکاران بى ایمان وارد مى سازند.
«عذاب الحریق» اشاره به مجازات روز قیامت است; زیرا در آیات دیگر قرآن مانند آیات 9 و 22 سوره «حج»، و 10 «بروج» نیز به همین معنى آمده است.


* * *

سپس در آخرین آیه این قسمت مى گوید: به آنها گفته مى شود: «این مجازات دردناک که هم اکنون مى چشید به خاطر امورى است که از پیش فرستاده اید» (ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ).
تعبیر به أَیْدى: «دست ها» به خاطر آن است که انسان غالب اعمال خویش را به کمک دست انجام مى دهد، و گرنه آیه فوق همه اعمال بدنى و روحى را شامل مى گردد.
و در پایان آیه اضافه مى کند: «خداوند هیچ گاه ظلم و ستم به بندگانش روا نمى دارد» (وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّم لِلْعَبیدِ) و هر گونه مجازات و کیفرى در این جهان و جهان دیگر دامان آنها را بگیرد از ناحیه خود آنها است.
واژه «ظلاّم» صیغه مبالغه و به معنى بسیار ظلم کننده است، علت انتخاب این واژه در اینجا و مانند آن و هم چنین بحث هاى دیگرى پیرامون ظلم، در جلد سوم تفسیر «نمونه»، ذیل آیه 182 سوره «آل عمران» آمده، و در ذیل آیه 46 سوره «فصلت» توضیح بیشترى خواهد آمد.
 


* * *


1 ـ بقره، آیه 10.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای