1 ـ اصل اساسى در جهاد اسلامى
فهرست موضوعات
جستجو 


در آغاز آیه، یک اصل اساسى در زمینه جهاد اسلامى و حفظ موجودیت مسلمانان، و مجد و عظمت و افتخارات آنان بیان شده است، و تعبیر آیه به قدرى وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانى کاملاً تطبیق مى کند.
کلمه «قُوَّة» چه کلمه کوچک و پر معنائى است، نه تنها وسائل جنگى و سلاح هاى مدرن هر عصرى را در بر مى گیرد، که تمام نیروها و قدرت هائى را که به نوعى از انواع در پیروزى بر دشمن اثر دارد شامل مى شود، اعم از نیروهاى مادى و معنوى.
آنها که گمان مى کنند راه پیروزى بر دشمن و حفظ موجودیت خویش تنها بستگى به کمیت سلاح هاى جنگى دارد، سخت در اشتباهند; زیرا ما در همین میدان هاى جنگ عصر خود ملت هائى را دیدیم که با نفرات و اسلحه کمتر در برابر ملتهاى نیرومندتر و با سلاحى پیشرفته تر پیروز شدند، مانند ملت مسلمان «الجزائر» در برابر دولت نیرومند «فرانسه»!
بنابراین، علاوه بر این که باید از پیشرفته ترین سلاح هاى هر زمان ـ به عنوان یک وظیفه قطعى اسلامى ـ بهره گیرى کرد، باید به تقویت روحیه و ایمان سربازان که قوه و نیروى مهم ترى است پرداخت.
از قدرت هاى اقتصادى، فرهنگى و سیاسى، که آنها نیز در مفهوم «قُوَّة» مندرج هستند و نقش بسیار مؤثرى در پیروزى بر دشمن دارد نیز نباید غفلت کرد.
جالب این است که: در روایات اسلامى براى کلمه «قُوَّة» تفسیرهاى گوناگونى شده که از وسعت مفهوم این کلمه حکایت مى کند، مثلاً در بعضى از روایات مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: منظور از «قوة»، «تیر» است.(1)
و در روایت دیگرى که در تفسیر «على بن ابراهیم» آمده مى خوانیم که منظور از آن هر گونه اسلحه است.(2)
و باز در روایتى که در تفسیر «عیاشى» آمده مى خوانیم: منظور از آن شمشیر و سپر است.(3)
و بالاخره در روایت چهارمى که در کتاب «من لایحضره الفقیه» آمده مى خوانیم: مِنْهُ الْخَضابُ بِالسَّوادِ: «یکى از مصداق هاى قوة در آیه، موهاى سفید را به وسیله رنگ سیاه کردن است»!(4)
یعنى اسلام حتى رنگ موها را که به سرباز بزرگسال چهره جوان ترى مى دهد تا دشمن مرعوب گردد از نظر دور نداشته است، و این نشان مى دهد: چه اندازه مفهوم «قُوَّة» در آیه فوق وسیع است.
بنابراین، آنها که تنها پاره اى از روایات را دیده اند و کلمه «قُوَّة» را به یک مصداق، محدود ساخته اند گرفتار اشتباه عجیبى شده اند.
ولى افسوس که مسلمانان با داشتن چنین دستور صریح و روشنى گویا همه چیز را به دست فراموشى سپرده اند، نه از فراهم ساختن نیروهاى معنوى و روانى براى مقابله با دشمن در میان آنها خبرى هست، و نه از نیروهاى اقتصادى و فرهنگى و سیاسى و نظامى، و عجب این است که: با این فراموشکارى بزرگ و پشت سر انداختن چنین دستور صریحى، باز خود را مسلمان مى دانیم، و گناه عقب افتادگى خود را به گردن اسلام مى افکنیم و مى گوئیم اگر اسلام آئین پیشرفت و پیروزى است پس چرا ما مسلمان ها عقب افتاده ایم؟!
به عقیده ما اگر این دستور بزرگ اسلامى (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة) به عنوان یک شعار همگانى در همه جا تبلیغ شود و مسلمانان از کوچک و بزرگ، عالم و غیر عالم، نویسنده و گوینده، سرباز و افسر، کشاورز و بازرگان، در زندگى خود آن را به کار بندند، براى جبران عقب ماندگیشان کافى است.(5)
سیره عملى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و پیشوایان بزرگ اسلام نیز نشان مى دهد که آنها براى مقابله با دشمن از هیچ فرصتى غفلت نمى کردند، در تهیه سلاح و نفرات، تقویت روحیه سربازان، انتخاب محل اردوگاه، و انتخاب زمان مناسب براى حمله به دشمن، و به کار بستن هر گونه تاکتیک جنگى، هیچ مطلب کوچک و بزرگى را از نظر دور نمى داشتند.
معروف است در ایام جنگ «حنین» به پیامبر(صلى الله علیه وآله) خبر دادند: سلاح تازه و مؤثرى در «یمن» اختراع شده است، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فوراً کسانى را به «یمن» فرستاد تا آن سلاح را براى ارتش اسلام تهیه کنند!(6)
در حوادث جنگ «احد» مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مقابل شعار بت پرستان: أُعْلُ هُبَلَ، أُعْلُ هُبَلَ: «سربلند باد بت بزرگ هبل...» شعار کوبنده تر و نافذترى به مسلمانان تعلیم داد تا بگویند: اللّهُ أَعْلى وَ أَجَّلُّ: «خدا برتر و بالاتر از همه چیز است».(7)
و در برابر شعار: اِنَّ لَنَا الْعُزّى وَ لا عُزّى لَکُمْ: «بت بزرگ عزّى براى ماست و شما عزّى ندارید» بگویند: اللّهُ مَوْلانا وَ لا مَوْلا لَکُمْ: «خداوند ولىّ و سرپرست و تکیه گاه ماست و شما تکیه گاهى ندارید».(8)
این نشان مى دهد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان حتى از تأثیر یک شعار قوى در برابر دشمن غافل نبودند، و بهترین آن را براى خود انتخاب مى کردند.
دستور مهم فقهى اسلام در زمینه مسابقه تیراندازى و اسب سوارى که حتى برد و باخت مالى را در زمینه آن تجویز کرده، و مسلمانان را به این مسابقه دعوت نموده است، نمونه دیگرى از بینش عمیق اسلام در زمینه آمادگى در برابر دشمن است.
 


* * *


1 ـ «نور الثقلین»، جلد 2، صفحه 164، مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، 1412 هـ ق ـ «وسائل الشیعه»، جلد 11، صفحه 427، وجلد 15، صفحه 140، و جلد 19، صفحه 252، چاپ آل البیت ـ «کافى»، جلد 5،
صفحه 49، حدیث 12، دار الکتب الاسلامیة ـ «بحار الانوار»، جلد 19، صفحات 153 و 185، و جلد 61، صفحه 159، و جلد 100، صفحه 191 ـ «درّ المنثور»، جلد 3، صفحه 192، دار المعرفة، طبع اول، 1365 هـ ق.
2 ـ «نور الثقلین»، جلد 2، صفحه 165، مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، 1412 هـ ق ـ «بحار الانوار»، جلد 19، صفحه 153، و جلد 61، صفحه 158 ـ تفسیر «على بن ابراهیم قمى»، جلد 1، صفحه 279، مؤسسه دار الکتاب، قم، 1404 هـ ق ـ «درّ المنثور»، جلد 3، صفحه 192، دار المعرفة، طبع اول، 1365 هـ ق.
3 ـ «نور الثقلین»، جلد 2، صفحه 165، مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، 1412 هـ ق ـ «وسائل الشیعه»، جلد 11، صفحه 427، چاپ آل البیت ـ «بحار الانوار»، جلد 61، صفحه 158، و جلد 100، صفحه 191 ـ تفسیر «عیاشى»، جلد 2، صفحه 66، چاپخانه علمیه تهران، 1380 هـ ق ـ «درّ المنثور»، جلد 3، صفحه 192، دار المعرفة، طبع اول، 1365 هـ ق.
4 ـ «نور الثقلین»، جلد 2، صفحه 164، مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، 1412 هـ ق ـ «وسائل الشیعه»، جلد 2، صفحه 89، چاپ آل البیت ـ «بحار الانوار»، جلد 61، صفحه 158 ـ «من لایحضره الفقیه»، جلد 1، صفحه 123، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1413 هـ ق.
5 ـ هم اکنون که مشغول ویرایش این اوراق هستم، «جمهورى اسلامى ایران» به این دستور عمل کرده، به انرژى هسته اى دست یافته و تمام دول قدرتمند را به وحشت انداخته، همه آنها تلاش مى کنند ایران را از «غنى سازى اورانیوم» منع کنند و ایران اسلامى همچنان ایستاده است. لطف خداوند را در آینده مشاهده خواهیم کرد.   13 / 8 / 1383
6 ـ این که مسلمین از مسیحیان نجران سلاح هائى را به عاریت و غیر عاریت گرفته اند، در مدارک ذیل آمده است:
(«سبل السلام» ابن حجر عسقلانى، جلد 4، صفحات 66 و 67، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابى الحلبى و اولاده بمصر، طبع چهارم، 1379 هـ ق ـ «نیل الاوطار» شوکانى، جلد 8، صفحه 215، دار الجلیل بیروت ـ «سنن» ابى داود ابن اشعث سجستانى، جلد 2، صفحه 43، دار الفکر بیروت، طبع اول، 1410 هـ ق ـ
«عون المعبود» عظیم آبادى، جلد 8، صفحه 202، دار الکتب العلمیة، طبع دوم، 1415 هـ ق).
7 ـ «بحار الانوار»، جلد 20، صفحات 23، 44، 56 و 91.
8 ـ «بحار الانوار»، جلد 20، صفحات 23 و 44، و جلد 31، صفحه 521، و جلد 44، صفحه 77.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای