2 ـ افسانه موازنه قوا
فهرست موضوعات
جستجو 


آیات فوق ـ به هر صورت ـ این حکم مسلّم را در بر دارد که مسلمانان هرگز نباید در انتظار موازنه ظاهرى قوا با دشمن بنشینند، بلکه گاهى با دو برابر جمعیت خود، و گاهى حتى با ده برابر باید به مقابله برخیزند و به عذر کمبود نفرات از برابر دشمن فرار نکنند.
و جالب این که در بیشتر میدان هاى جنگى اسلام، تعادل قوا به سود دشمن به هم خورده بود و مسلمین غالباً در اقلیت بوده اند، نه تنها در جنگ هائى که در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) اتفاق افتاد، مانند «بدر» و «احد» و «احزاب»، و یا جنگ هائى مثل «موته» که تعداد مسلمانان سه هزار نفر و حداقل عددى که از نفرات دشمن نوشته اند، یکصد و پنجاه هزار نفر بود، بلکه در جنگ هائى که بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله)رخ داد این تفاوت به نحو حیرت انگیزى وجود داشت، مثلاً تعداد نفرات ارتش آزادى بخش اسلام را در جنگ با سپاه «ساسانى» پنجاه هزار نفر، در حالى که تعداد سپاهیان خسرو پرویز را پانصد هزار نفر نوشته اند.
در واقعه «یَرْمُوک» که برخورد بزرگ ارتش اسلام با سپاهیان روم بود مورخان نقل کرده اند لشگرى را که «هرقل» گردآورى کرد حدود دویست هزار نفر بود، ولى ارتش اسلام از بیست و چهار هزار نفر تجاوز نمى کرد.
و عجیب تر این که نوشته اند: تعداد نفراتى که از دشمن در این میدان به خاک افتادند، بالغ بر هفتاد هزار نفر مى شد.
شک نیست که موازنه و برترى قوا به ظاهر یکى از عوامل پیروزى است، ولى چه چیز سبب مى شد که این تفاوت بزرگ و چشمگیر به سود مسلمان ها جبران گردد؟
پاسخ این سؤال مهم را قرآن با سه تعبیر در دو آیه فوق بیان کرده است:
در یک جا مى گوید: عِشْرُونَ صابِرُونَ: «بیست نفر با استقامت» و مِائَةٌ صابِرَةٌ: «یکصد نفر با استقامت».
یعنى، روح استقامت و پایدارى که ثمره درخت ایمان است، سبب مى شد که هر یک نفر در برابر ده نفر استقامت کنند و بر آنها پیروز گردند.
و در جاى دیگر مى گوید: «بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ» یعنى، عدم آگاهى آنها از هدفشان و آگاهى شما نسبت بهدف مقدستان، کمبود نفرات را جبران مى کند.
و در جاى سوم تعبیر به «بِاِذْنِ اللّهِ» مى کند، یعنى امدادهاى الهى و کمک هاى غیبى و معنوى و لطف و رحمت پروردگار شامل حال چنین مجاهدان با ایمان و پر استقامت است.
امروز نیز مسلمانان در برابر دشمنان نیرومندى قرار دارند، اما عجب این است که در بسیارى از میدان هاى جنگ، نفرات مسلمین از دشمن برترى دارند، ولى باز هم اثرى از پیروزى نیست و درست در جهت عکسِ «مسلمین نخستین» گام بر مى دارند.
اینها به خاطر آن است که: آگاهى کافى ـ متأسفانه ـ در مسلمانان امروز نیست، روح استقامت را به خاطر تسلیم شدن، در برابر عوامل فساد و زرق و برق مادى از دست داده اند، حمایت هاى الهى نیز به خاطر آلودگى به گناه از آنها سلب شده است در نتیجه به چنین سرنوشتى گرفتار شده اند!
ولى راه بازگشت هنوز باز است و امیدواریم روزى فرا رسد که مفهوم آیات فوق بار دیگر در مسلمین زنده شود و به وضع ذلت بار کنونى پایان دهند.


* * *

3 ـ جالب توجه این که: در آیه اول که سخن از نسبت یک و ده است براى مثال: «عِشْرُونَ» یعنى بیست نفر در برابر «مِأَتَیْن» یعنى دویست نفر و «مِائَةَ» یعنى صد نفر در برابر «أَلْفاً» یعنى هزار نفر انتخاب شده.
اما در آیه دوم که سخن از نسبت یک به دو است، براى مثال «مِائَةٌ» یعنى یکصد نفر در برابر «مِأَتَیْن» یعنى دویست نفر و «أَلْفٌ» یعنى هزار نفر در برابر «أَلْفَیْن» یعنى دو هزار نفر انتخاب شده.
این تفاوت مثال، گویا به خاطر بیان این حقیقت است که افراد قوى الاراده و با ایمان حتى مى توانند از بیست نفر یک لشکر بسازند در حالى که افراد ضعیف از چنین عدد کمى نمى توانند یک لشگر تهیه کنند، بلکه باید از چندین برابر آن لشگر فراهم سازند.


* * *

12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای