چرا از پیکار با دشمن واهمه دارید؟
فهرست موضوعات
جستجو 


یکى از فنون فصاحت و بلاغت آن است که مطالب پر اهمیت را با تعبیرات گوناگون براى تأکید و جا افتادن مطلب تکرار کنند، و از آنجا که مسأله ضربه نهائى بر پیکر بت پرستى در محیط اسلام و برچیدن آخرین آثار آن از مسائل بسیار مهم بوده است، بار دیگر قرآن مجید مطالب گذشته را با عبارات تازه اى در آیات فوق بیان مى کند، نکات جدیدى نیز در آن وجود دارد که مطلب را از صورت تکرار ـ و لو تکرار مجاز ـ خارج مى سازد.
نخست، مى فرماید: «اگر مشرکان توبه کنند و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند برادر دینى شما هستند» (فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ).
و در پایان آیه اضافه مى کند: «ما آیات خود را براى آنها که آگاهند شرح مى دهیم» (وَ نُفَصِّلُ الآْیاتِ لِقَوْم یَعْلَمُونَ).
در آیات گذشته سخن از این بود که اگر توبه کنند و وظیفه اسلامى نماز و زکات را انجام دهند مزاحمشان نشوید (فَخَلُّوا سَبِیْلَهُمْ) اما در اینجا مى فرماید: «برادر دینى شما هستند»، یعنى هیچ گونه تفاوتى با سایر مسلمانان از نظر احترام و محبت نخواهند داشت، همان گونه که میان برادران تفاوتى نیست.
و این براى آماده ساختن روح، فکر و عواطف مشرکان براى پذیرش اسلام مؤثرتر است، که در یک مرحله توصیه به عدم مزاحمت مى کند و در مرحله بعد سفارش حقوق یک برادر را در مورد آنها مى نماید.


* * *

و در آیه بعد، اضافه مى کند: «اما اگر آنها همچنان به پیمان شکنى خود ادامه دهند، و عهد خود را زیر پا بگذارند، و آئین شما را مورد مذمت قرار داده، و به تبلیغات سوء خود ادامه دهند، شما با پیشوایان این گروه کافر پیکار کنید» (وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ).
«چرا که عهد و پیمان آنها کمترین ارزشى ندارد» (إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ).
درست است که آنها با شما پیمان ترک مخاصمه بسته اند، ولى این پیمان با نقض شدن مکرر و آمادگى براى نقض در آینده اصلاً اعتبار و ارزشى نخواهد داشت.
«تا با توجه به این شدت عمل و با توجه به این که راه بازگشت به روى آنها باز است، از کار خود پشیمان شوند و دست بردارند» (لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ).


* * *

آنگاه براى تحریک مسلمانان و دور ساختن هر گونه سستى، ترس و تردید در این امر حیاتى از روح و فکر آنها، مى فرماید: «چگونه شما با گروهى پیکار نمى کنید که پیمان هایشان را شکستند، و تصمیم گرفتند پیامبر را از سرزمین خود خارج کنند»؟! (أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ).
شروع به مبارزه و لغو پیمان از ناحیه شما نبوده که نگران و ناراحت باشید، بلکه «مبارزه و پیمان شکنى بر ضد شما در آغاز از آنها شروع شده است» (وَ هُمْ بَدَءُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّة).
و اگر تردید بعضى از شما در پیکار با آنها به خاطر ترس است، این ترس کاملاً بى جا است، «آیا شما از این افراد بى ایمان مى ترسید، در حالى که سزاوارتر است: از خداوند و از مخالفت فرمانش بترسید، اگر به راستى شما ایمان دارید» (أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ).


* * *

پس از آن، به مسلمانان وعده پیروزى قطعى مى دهد و مى فرماید: «با آنها پیکار کنید که خداوند آنها را به دست شما مجازات مى کند» (قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَیْدیکُمْ).
نه فقط مجازات مى کند که «خوار و رسواشان مى سازد» (وَ یُخْزِهِمْ).
«و شما را بر آنها پیروز مى گرداند» (وَ یَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ).
و به این ترتیب، دل هاى گروهى از مؤمنان را که تحت فشار و شکنجه سخت این گروه سنگدل قرار گرفته بودند، و در این راه قربانى هائى داده بودند، شفا مى دهد «و بر جراحات قلب آنها از این راه مرهم مى نهد» (وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْم مُؤْمِنینَ).
بعضى از مفسران گفته اند: منظور از «قَوْم مُؤْمِنِیْن» گروه مؤمنان طایفه «بنى خُزاعَه» هستند که جمعى از بت پرستان از طایفه «بنى بَکر» ناجوانمردانه بر آنها ریختند و غافلگیرشان ساختند.(1)
و بعضى گفته اند: اشاره به گروهى از مردم «یمن» است که اسلام را پذیرفتند، ولى چون به «مکّه» آمدند از طرف بت پرستان مورد آزار و شکنجه واقع شدند.(2)
ولى بعید نیست این عبارت، همه کسانى را که به نوعى تحت فشار و شکنجه بت پرستان قرار گرفته بودند و دل هایشان از آنها پر خون بود شامل شود.


* * *

سپس مى افزاید: در پرتو پیروزى شما و شکست آنها «خشم دل هاى مؤمنان را فرو مى نشاند» (وَ یُذْهِبْ غَیْظَ قُلُوبِهِمْ).
این جمله ممکن است تأکیدى براى جمله سابق (وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْم مُؤْمِنِیْنَ) بوده باشد.
و نیز ممکن است با آن متفاوت باشد و جمله گذشته اشاره به این باشد که در پرتو پیروزى اسلام دل هائى که سال ها به خاطر اسلام و پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى تپید و ناراحت و بیمار بود، بهبودى یافت.
و جمله دوم، اشاره به این که دل هائى که به خاطر از دست دادن عزیزان و بستگان و تحمل انواع آزارها و شکنجه ها پر از ناراحتى بود آرامش خود را با کشته شدن دشمنان سنگدل باز مى یابد.
و در پایان آیه مى فرماید: «خداوند، توبه هر کسى را که بخواهد (و مصلحت بداند) مى پذیرد» (وَ یَتُوبُ اللّهُ عَلى مَنْ یَشاءُ).
«و خداوند از نیات توبه کنندگان آگاه است و دستورهائى را که درباره آنها و همچنین پیمان شکنان داده است حکیمانه مى باشد» (وَ اللّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ).
ضمناً جمله هاى اخیر اشاره به آن است که ممکن است در آینده بعضى از آنها از در توبه در آیند باید توجه داشته باشند که خدا توبه آنها را مى پذیرد و شدت عمل در مقابل آنها جایز نیست.
و نیز بشارتى است به این که چنین افرادى در آینده به سوى مسلمان ها خواهند آمد و توفیق الهى به خاطر آمادگى روحیشان شامل حال آنها خواهد شد.
به طور کلى بعضى از مفسران، آیات اخیر را از اخبار غیبى قرآن و از نشانه هاى صدق دعوت پیامبر دانسته اند; زیرا آنچه قرآن در آن بیان کرده واقع شده است.
 


* * *


1 ـ «بحار الانوار»، جلد 21، صفحات 271 و 272 ـ «مسند ابن الجعد»، صفحه 55، دار الکتب العلمیة، بیروت ـ «المصنف» ابن ابى شیبه کوفى، جلد 8، صفحه 533، دار الفکر، طبع اول، 1409 هـ ق ـ «مجمع البیان» و سایر تفاسیر، ذیل آیه مورد بحث.
2 ـ «بحار الانوار»، جلد 21، صفحات 271 و 272 ـ «مسند ابن الجعد»، صفحه 55، دار الکتب العلمیة، بیروت ـ «المصنف» ابن ابى شیبه کوفى، جلد 8، صفحه 533، دار الفکر، طبع اول، 1409 هـ ق ـ «مجمع البیان» و سایر تفاسیر، ذیل آیه مورد بحث.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای