1 ـ «عُزَیْر» کیست؟
فهرست موضوعات
جستجو 


«عُزَیْر» در لغت عرب همان «عِزرا» در لغت یهود است، و از آنجا که عرب به هنگامى که نام بیگانه اى را به کار مى برد، معمولاً در آن تغییرى ایجاد مى کند، مخصوصاً گاه براى اظهار محبت آن را به صیغه «تصغیر» در مى آورد، «عِزرا» را نیز تبدیل به «عزیر» کرده است، همان گونه که نام اصلى «عیسى» که «یَسُوع» است و «یحیى» که «یُوحَنّا» است، پس از نقل به زبان عربى دگرگون شده و به شکل «عیسى» و «یحیى» در آمده است.(1)
به هر حال «عُزیر» یا «عزرا» در تاریخ یهود موقعیت خاصى دارد تا آنجا که بعضى اساس ملیت و درخشش تاریخ این جمعیت را به او نسبت مى دهند.
او خدمت بزرگى به این آئین کرد; زیرا به هنگامى که به وسیله «بُخْتَ نَصَّرْ» پادشاه «بابِل» وضع یهود به کلى در هم ریخته شد، شهرهاى آنها به دست سربازان «بُخْتَ نَصَّرْ» افتاد، معبدشان ویران، کتاب آنها «تورات» سوزانده شد، مردانشان به قتل رسیدند و زنان و کودکانشان اسیر و به «بابِل» انتقال یافتند، و حدود یک قرن در آنجا بودند. و سپس «کوروش» پادشاه «ایران»، «بابِل» را فتح کرد.
«عزرا» ـ که یکى از بزرگان یهود در آن روز بود ـ نزد وى آمده، براى آنها شفاعت کرد، و «کوروش» موافقت کرد که یهود به شهرهایشان باز گردند و «تورات» از نو نوشته شود.
در این هنگام او طبق آنچه در خاطرش از گفته هاى پیشینیان یهود باقى مانده بود «تورات» را از نو نوشت.
به همین دلیل، یهود او را یکى از نجات دهندگان و زنده کنندگان آئین خویش مى دانند و به همین جهت براى او فوق العاده احترام قائلند.(2)
این موضوع، سبب شد که گروهى از یهود لقب «ابن اللّه» (فرزند خدا) را براى او انتخاب کنند، هر چند از بعضى از روایات مانند روایت «احتجاج» «طبرسى» استفاده مى شود که: آنها این لقب را به عنوان احترام به «عُزَیر» اطلاق مى کردند.(3)
ولى در همان روایت مى خوانیم: هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از آنها پرسید: «شما اگر عُزَیر را به خاطر خدمات بزرگش احترام مى کنید و به این نام مى خوانید پس چرا این نام را بر موسى(علیه السلام) که بسیار بیش از عُزَیر به شما خدمت کرده است، نمى گذارید؟ آنها از پاسخ فرو ماندند و جوابى براى این سؤال نداشتند».(4)
هر چه بود این نامگذارى در اذهان گروهى از صورت احترام بالاتر رفته بود و آن چنان که روش عوام است، آن را طبعاً بر مفهوم حقیقى حمل مى کردند و او را به راستى فرزند خدا مى پنداشتند; زیرا هم آنها را از در به درى و آوارگى نجات داده بود، و هم به وسیله بازنویسى «تورات»، به آئینشان سر و سامانى بخشید.
البته همه آنها چنین عقیده اى را نداشته اند، ولى از قرآن استفاده مى شود: این طرز فکر در میان گروهى از آنها که مخصوصاً در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى زیسته اند، وجود داشت به دلیل این که در هیچ تاریخى نقل نشده که آنها با شنیدن آیه فوق این نسبت را انکار و یا سر و صدا به راه انداخته باشند و اگر چنین بود حتماً از خود واکنش نشان مى دادند.
از آنچه گفتیم پاسخ این سؤال روشن مى شود که: امروز در میان یهود چنین عقیده اى وجود ندارد و هیچ کس «عُزَیر» را پسر خدا نمى داند، با این حال چرا قرآن چنین نسبتى را به آنها داده است؟
توضیح این که:
لزومى ندارد همه یهود چنین اعتقادى را داشته باشند، همین قدر مسلّم است که در عصر نزول آیات قرآن در میان یهود گروهى با این عقائد وجود داشته اند. به دلیل این که هیچ گاه نسبت فوق را انکار نکردند و تنها طبق روایات آن را توجیه نمودند و نامگذارى «عُزَیر» به «ابن اللّه» را به عنوان یک احترام معرفى کردند که در برابر ایراد پیامبر(صلى الله علیه وآله) که: چرا این احترام را براى خود موسى(علیه السلام) قائل نیستید، عاجز ماندند.
به هر حال هر گاه عقیده اى را به قومى نسبت مى دهند لزومى ندارد که همه آنها در آن متفق باشند، بلکه همین مقدار که عده قابل ملاحظه اى چنین عقیده اى را داشته باشند کافى است.
 


* * *


1 ـ منظور از «تصغیر» همان طور که در بحث هاى ادبى آمده است این است: براى بیان نوع کوچک چیزى صیغه خاصى از اسم اصلى مى سازند، مانند: «رجل» (مرد) که تصغیر آن «رُجَیْل» (یعنى، مرد کوچک) است، اما گاهى به کار بردن این کلمه به خاطر کوچکى نیست، بلکه براى اظهار محبت به شخص یا چیزى است، همان گونه که انسان نسبت به فرزند خود اظهار محبت مى کند.
2 ـ «المیزان»، جلد 9، صفحه 243، و جلد 14، صفحه 358، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1402 هـ ق ـ «المنار»، جلد 10، صفحه 322 (براى توضیح بیشتر مى توانید به «بحار الانوار»، جلد 14، صفحه 351،
باب 25: قصص ارمیا و دانیال و عزیر و بختنصر رجوع فرمائید).
3 ـ «نور الثقلین»، جلد 2، صفحه 204، مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، 1412 هـ ق ـ «احتجاج طبرسى»، جلد 1، صفحات 22 و 23، نشر مرتضى مشهد، 1403 هـ ق ـ «بحار الانوار»، جلد 9، صفحات 257 و 258 ـ تفسیر «امام حسن عسکرى»، صفحات 530 و 531، مدرسه امام مهدى (عج)، قم، 1409 هـ ق.
4 ـ «نور الثقلین»، جلد 2، صفحه 204، مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، 1412 هـ ق ـ «احتجاج طبرسى»، جلد 1، صفحات 22 و 23، نشر مرتضى مشهد، 1403 هـ ق ـ «بحار الانوار»، جلد 9، صفحات 257 و 258 ـ تفسیر «امام حسن عسکرى»، صفحات 530 و 531، مدرسه امام مهدى (عج)، قم، 1409 هـ ق.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای