خداوند پیامبرش را در حساس ترین لحظات تنها نگذارد
فهرست موضوعات
جستجو 


در آیات گذشته، همان گونه که گفته شد، روى مسأله جهاد در برابر دشمن از چند راه تأکید شده بود، از جمله این که گمان نکنید اگر شما خود را از جهاد و یارى پیامبر کنار بکشید کار او و اسلام زمین مى ماند.
آیه مورد بحث، این موضوع را تعقیب کرده، مى فرماید: «اگر او را یارى نکنید خدائى که در سختترین حالات و پیچیده ترین شرائط او را به شکل معجز آسائى یارى کرد قادر است باز از او حمایت کند» (إِلاّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ).(1)
و آن زمانى بود که مشرکان «مکّه» نقشه و توطئه خطرناکى براى نابود کردن پیامبر کشیده بودند و همان گونه که در ذیل آیه 30 سوره «انفال» شرح آن گذشت، تصمیم نهائى آنها پس از مقدمات مفصلى چنین شد که عده زیادى شمشیرزن از قبائل مختلف عرب، خانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) را شبانه در حلقه محاصره قرار دهند و صبحگاهان دسته جمعى به او حمله کنند و او را در بسترش از دم شمشیرها بگذرانند.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) که به فرمان خدا از این جریان آگاه شده بود آماده بیرون رفتن از «مکّه» و هجرت به «مدینه» شد، اما نخست براى این که کفار قریش به او دست نیابند به «غار ثَوْر» که در جنوب «مکّه» قرار داشت و در جهت مخالف جاده «مدینه» بود پناه برد، در این سفر «ابوبکر» نیز همراه پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود.
دشمنان کوشش فراوانى براى یافتن پیامبر کردند، ولى مأیوس و نومید بازگشتند، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از سه شبانه روز توقف در «غار» و اطمینان از بازگشت دشمن، شبانه از بیراهه به سوى «مدینه» حرکت کرد، و بعد از چندین شبانه روز، سالم به «مدینه» رسید و فصل نوینى در تاریخ اسلام آغاز شد.
آیه فوق اشاره به یکى از حساس ترین لحظات این سفر تاریخى کرده، مى گوید: «خداوند پیامبرش را یارى کرد، در آن هنگام که کافران او را بیرون کردند» (إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کَفَرُوا).
البته قصد کفار بیرون کردن او از «مکّه» نبود، آنها تصمیم به کشتن او داشتند، ولى چون نتیجه کارشان بیرون رفتن پیامبر(صلى الله علیه وآله) از «مکّه» شد این نسبت به آنها داده شده است.
پس از آن مى گوید: «این در حالى بود که او دومین نفر بود» (ثانِیَ اثْنَیْنِ).
اشاره به این که جز یک نفر همراه او نبود و این نهایت تنهائى او را در این سفر پر خطر نشان مى دهد و همسفر او «ابوبکر» بود.
«به هنگامى که آن دو نفر به غار (غار ثَوْر) پناه بردند» (إِذْ هُما فِی الْغارِ).
در آن موقع ترس و وحشت، یار و همسفر پیامبر را فرا گرفت و پیامبر او را دلدارى داده، گفت: «غم مخور خدا با ما است» (إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنا).
«در این هنگام خداوند روح آرامش و اطمینان را که در لحظات حساس و پر خطر بر پیامبرش نازل مى کرد، بر او فرستاد» (فَأَنْزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلَیْهِ).
«و او را با لشکرهائى که نمى توانستید آنها را مشاهده کنید، یارى کرد» (وَ أَیَّدَهُ بِجُنُود لَمْ تَرَوْها).
این نیروهاى غیبى ممکن است اشاره به فرشتگانى باشد که حافظ پیامبر(صلى الله علیه وآله)در این سفر پر خوف و خطر بودند، و یا آنها که در میدان جنگ «بدر»، «حنین» و مانند آن به یارى او شتافتند.
«و سرانجام برنامه، هدف و مکتب کفار را پائین قرار داد و برنامه و گفتار الهى در بالا قرار گرفت» (وَ جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذینَ کَفَرُوا السُّفْلى وَ کَلِمَةُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیا).
اشاره به این که توطئه هاى آنها در هم شکست، آئین خرافیشان در هم پیچیده شد، نور خدا همه جا آشکار گشت و پیروزى در تمام جهات نصیب پیامبر(صلى الله علیه وآله) اسلام شد.
چرا چنین نشود در حالى که «خداوند هم قادر است و هم حکیم و دانا»؟ (وَ اللّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ)، با حکمتش راه هاى پیروزى را به پیامبرش نشان مى دهد و با قدرتش او را یارى مى کند.
 


* * *


1 ـ این جمله از نظر ادبى محذوفى دارد و در اصل چنین بوده: «إِلاّ تَنْصُرُوهُ یَنْصُرْهُ اللّهُ...»; زیرا فعل ماضى که مفهوم آن هم در گذشته واقع شده باشد، نمى تواند جزاى شرط واقع شود، مگر این که فعل ماضى باشد که معنى مضارع دهد.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای