انفاق فاسقان
فهرست موضوعات
جستجو 


این آیات، به قسمتى دیگر از نشانه هاى منافقان و نتیجه و سرانجام کار آنها اشاره کرده و روشن مى سازد که چگونه اعمال آنها بى روح و بى اثر است و هیچ گونه بهره اى از آن عائدشان نمى شود.
و از آنجا که در میان اعمال نیک، انفاق در راه خدا (زکات به معنى وسیع کلمه) و نماز (پیوند خلق با خالق) موقعیت خاصى دارد، مخصوصاً انگشت روى این دو قسمت گذارده است.
نخست مى فرماید: «اى پیامبر! به آنها بگو: شما چه از روى اراده و اختیار در راه خدا انفاق کنید و چه از روى کراهت و اجبار و ملاحظات شخصى و اجتماعى، در هر حال از شما پذیرفته نخواهد شد» (قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً لَنْ یُتَقَبَّلَ مِنْکُمْ).(1)
آنگاه به دلیل آن اشاره کرده، مى فرماید: «زیرا شما گروه فاسقى بودید» (إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْماً فاسِقینَ).
نیت هایتان آلوده، اعمالتان ناپاک، و قلبتان تاریک است، و خدا تنها عملى را مى پذیرد که پاک باشد و از شخصى پاک و با تقوا سرزند.
روشن است که «فسق» در اینجا یک گناه ساده و معمولى نیست; زیرا ممکن است انسان مرتکب گناهى شود در عین حال عملى خالص نیز انجام دهد، بلکه منظور از آن کفر و نفاق و یا آلوده شدن انفاق هاى آنها به ریا و تظاهر است.
و نیز هیچ مانعى ندارد که «فسق» در جمله بالا به مفهوم وسیع کلمه، شامل هر دو باشد چنان که آیه بعد نیز این قسمت را توضیح خواهد داد.


* * *

در آیه بعد، بار دیگر عدم قبول انفاقات آنها را توضیح مى دهد و مى فرماید: «هیچ چیز مانع قبول انفاقات آنها نشده جز این که آنها به خدا و پیامبرش کافر شده اند» (وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلاّ أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ) و هر عملى توأم با ایمان به خدا و توحید نبوده باشد در پیشگاه خدا قبول نیست.
قرآن کراراً روى این مسأله تکیه کرده است که: شرط پذیرش اعمال صالح ایمان است، حتى اگر عمل از روى ایمان سرزند و بعد از مدتى شخص عمل کننده، راه کفر را در پیش گیرد عمل او «حَبْط»، نابود و بى اثر مى شود.(2)
پس از ذکر عدم قبول انفاق هاى مالى آنها، به وضع عبادات آنان اشاره کرده، مى گوید: «آنها نماز را به جا نمى آورند مگر از روى کسالت و با ناراحتى و سنگینى» (وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاّ وَ هُمْ کُسالى).
همان گونه که «انفاق نمى کنند مگر از روى کراهت و اجبار» (وَ لا یُنْفِقُونَ إِلاّ وَ هُمْ کارِهُونَ).
در حقیقت به دو دلیل انفاق هاى آنها پذیرفته نمى شود:
یکى به دلیل آن که از روى کفر و عدم ایمان سر مى زند.
و دیگر این که: از روى کراهت و اجبار است.
همچنین به دو علت نماز آنها پذیرفته نیست:
نخست به علت کفر.
و دیگر به خاطر آن که از روى کسالت و کراهت انجام مى گیرد.
جمله هاى بالا در عین این که: وضع منافقان را از نظر عدم نتیجه گیرى از اعمالشان تشریح مى کند، در حقیقت نشانه دیگرى از نشانه هاى آنها را بیان مى کند، و آن این که:
مؤمنان واقعى را از نشاطى که به هنگام عبادت دارند و از میل و رغبتى که نسبت به اعمال نیک نشان مى دهند و مخلصانه به دنبال آن مى شتابند به خوبى مى توان شناخت.
همان گونه که به وضع منافقان از طرز انجام اعمالشان مى توان پى برد; زیرا معمولاً از روى بى میلى، دلسردى، ناراحتى و کراهت اقدام به انجام کار خیر مى کنند، گوئى کسى به اجبار دست آنها را گرفته و کشان، کشان به سوى کار خیر مى برد.
بدیهى است اعمال گروه نخست، چون از عشق خدا سر مى زند و با دلسوزى توأم است، همه آداب و مقرراتش رعایت مى گردد، ولى اعمال گروه دوم، چون از روى کراهت و بى میلى است ناقص، دست و پا شکسته و بى روح است.
بنابراین، انگیزه هاى متفاوت آنها دو شکل متفاوت به اعمالشان مى دهد.


* * *

در آخرین آیه، روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده، مى فرماید: «فزونى اموال و اولاد آنها نباید تو را در شگفتى فرو برد» (فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ) و فکر کنى که آنها با این که منافقند چگونه مشمول این همه مواهب الهى واقع شده اند.
چرا که اینها به ظاهر براى آنها نعمت است، اما در حقیقت «خدا مى خواهد به این وسیله آنان را در زندگى دنیا معذب کند، و به خاطر دلبستگى فوق العاده به این امور، در حال کفر و بى ایمانى بمیرند» (إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ).
در واقع آنها از دو راه به وسیله این اموال و اولاد (نیروى اقتصادى و انسانى) معذب مى شوند:
نخست این که: این گونه افراد معمولاً فرزندانى ناصالح و اموالى بى برکت دارند که مایه درد و رنجشان در زندگى دنیا است، شب و روز باید براى فرزندانى که مایه ننگ و ناراحتى هستند، تلاش کنند، و براى حفظ اموالى که از طریق گناه به دست آورده اند جان بکنند.
و از طرف دیگر، چون به این اموال و فرزندان دلبستگى دارند و به سراى وسیع، پر نعمت آخرت و جهان پس از مرگ ایمان ندارند، چشم پوشى از این همه اموال برایشان مشکل است، تا آنجا که ایمانشان را روى آنها گذاشته و با کفر از دنیا مى روند، و به سخت ترین وضعى جان مى دهند.
مال و فرزند اگر پاک و صالح باشد، موهبت است و سعادت و مایه رفاه و آسایش، و اگر ناپاک و ناصالح باشد، رنج و عذاب الیم است.
 


* * *


1 ـ جمله «أَنْفِقُوا» گر چه به صورت امر است، ولى مفهوم شرط دارد، یعنى اگر شما انفاق کنید خواه به اختیار باشد یا اجبار، در هر دو صورت پذیرفته نخواهد شد.
2 ـ در این باره در جلد دوم تفسیر «نمونه»، ذیل آیه 217 سوره «بقره» توضیح بیشترى آمده است.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای