انفاق و رهائى از تنگناها
فهرست موضوعات
جستجو 


این آیه تکمیلى است بر آیات جهاد که قبلاً تفسیر آن گذشت، زیرا جهاد به همان اندازه که به مردان با اخلاص و کار آزموده نیازمند است، به اموال و ثروت نیز احتیاج دارد، جهاد هم نفرات آماده از نظر روحى و جسمى لازم دارد، و هم انواع سلاح و تجهیزات جنگى.
درست است که عامل تعیین کننده سرنوشت جنگ در درجه اول سربازان اند، ولى سرباز بدون وسایل و تجهیزات کافى (اعم از سلاح، مهمات، وسیله نقل و انتقال، مواد غذائى و وسایل درمانى) کارى از او ساخته نیست.
لذا در اسلام تأمین وسایل جهاد با دشمنان، از واجبات شمرده شده و از جمله در آیه مورد بحث با صراحت دستور مى دهد، و مى فرماید: «در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید» (وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ).
مخصوصاً در عصر نزول این آیات، بسیارى از مسلمانان، شور و شوق جهاد در سر داشتند، ولى چون وسایل جنگ را هر کس شخصا فراهم مى کرد و بعضى فقیر و نیازمند بودند، که طبق آیه 92 سوره «توبه» گریه مى کردند و اشک مى ریختند که چرا وسیله شرکت در جنگ ندارند: «تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاّ یَجِدُوا ما یُنْفِقُون»، آرى در چنین شرایطى نقش انفاق ها بسیار مهم و سرنوشت ساز بود.
جمله وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ: «با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید» هر چند در مورد ترک انفاق، براى جهاد اسلامى وارد شده، ولى مفهوم وسیع و گسترده اى دارد که موارد زیاد دیگرى را نیز شامل مى شود، از جمله این که:
انسان حق ندارد از جاده هاى خطرناک (چه از نظر ناامنى و چه عوامل جوى یا غیر آن) بدون پیش بینى هاى لازم بگذرد.
یا غذائى که به احتمال قوى آلوده به سم است تناول کند.
و یا حتى در میدان جهاد بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود، در تمام این موارد، انسان بى جهت جان خود را به خطر انداخته و مسئول است.
ولى این که: بعضى از ناآگاهان، هر گونه جهاد ابتدائى را القاء نفس در هلاکت پنداشته اند، و گاه تا آنجا به پیش مى روند که قیام سالار شهیدان امام حسین(علیه السلام) در کربلا را مصداق آن مى شمرند، ناشى از نهایت نادانى و عدم درک آیه است; زیرا القاى نفس در هلاکت، مربوط به جائى است که هدفى بالاتر از جان در خطر نباشد، و الا باید جان را فداى حفظ آن هدف مقدس کرد، همان گونه که امام حسین(علیه السلام) و تمام شهیدان راه خدا این کار را کردند.
آیا اگر کسى ببیند جان پیامبر(صلى الله علیه وآله) در خطر است و خود را سپر براى حفظ او کند (همان کارى که على(علیه السلام) در جنگ احد کرد و یا در لَیْلَةُ الْمَبِیت آن شبى که در بستر پیامبر(صلى الله علیه وآله) خوابید) چنین کسى القاء نفس در هلاکت کرده؟ و کار خلافى انجام داده؟
آیا باید بنشیند تا پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به قتل برسانند و بگوید القاء نفس در هلاکت جایز نیست.
حق این است که مفهوم آیه روشن است و تمسک به آن در این گونه موارد نوعى ابلهى است.
آرى، اگر هدف آن قدر مهم نباشد که ارزش جان باختن را داشته باشد و یا اگر مهم است ولى راه حل هاى بهتر و مناسب ترى دارد، در چنین جائى نباید جان را به خطر انداخت (موارد تقیه مجاز نیز از همین قبیل است).
در قسمت آخر آیه دستور به نیکوکارى داده، مى فرماید: «و نیکى کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد» (وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ).
در این که مراد از «احسان» در اینجا چیست؟ چند احتمال در کلمات مفسران دیده مى شود:
نخست این است که: حسن ظن به خدا داشته باشید (و گمان نکنید انفاق هاى شما موجب اختلال امر معیشت شما خواهد شد).
و دیگر این که: منظور، اقتصاد و میانه روى در مسأله انفاق است.
و سوم این که: منظور، آمیختن انفاق با حسن رفتار نسبت به نیازمندان است، به گونه اى که همراه با گشاده روئى و مهربانى باشد و از هر نوع منت و آنچه موجب رنجش و ناراحتى شخص انفاق شونده است بر کنار باشد.
مانعى ندارد که همه این معانى سه گانه، در مفهوم و محتواى آیه جمع باشد.

* * *

12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای