دین اجبارى نیست
فهرست موضوعات
جستجو 


آیة الکرسى در واقع مجموعه اى از توحید و صفات جمال و جلال خدا بود که اساس دین را تشکیل مى دهد، و چون در تمام مراحل با دلیل عقل، قابل استدلال است و نیازى به اجبار و اکراه نیست، در این آیه مى فرماید: «در قبول دین هیچ اکراهى نیست (زیرا) راه درست، از بیراهه آشکار شده است» (لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ).
«رُشد» از نظر لغت، عبارت است از راه یابى و رسیدن به واقع، در برابر «غَىّ» که به معنى انحراف از حقیقت و دور شدن از واقع است.
از آنجا که دین و مذهب با روح و فکر مردم سر و کار دارد، و اساس و شالوده اش بر ایمان و یقین استوار است، خواه و ناخواه، راهى جز منطق و استدلال نمى تواند داشته باشد، و جمله «لا اِکْراهَ فِى الدِّیْن» در واقع اشاره اى به همین است.
به علاوه، همان گونه که از شأن نزول آیه استفاده مى شود، بعضى از ناآگاهان از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى خواستند: او همچون حکّام جبار با زور و فشار اقدام به تغییر عقیده مردم (هر چند در ظاهر) کند، آیه فوق صریحاً به آنها پاسخ داد که دین و آئین چیزى نیست که با اکراه و اجبار تبلیغ گردد، به خصوص این که در پرتو دلائل روشن و معجزات آشکار، راه حق از باطل آشکار شده و نیازى به این امور نیست.
این آیه، پاسخ دندان شکنى است به آنها که تصور مى کنند، اسلام در بعضى از موارد جنبه تحمیلى و اجبارى داشته، و با زور، شمشیر و قدرت نظامى پیش رفته است.
جایى که اسلام اجازه نمى دهد، پدرى فرزند خویش را براى تغییر عقیده تحت فشار قرار دهد، تکلیف دیگران روشن است، اگر چنین امرى مجاز بود، لازم بود این اجازه، قبل از هر کس به پدر درباره فرزندش داده شود، در حالى که چنین حقى به او داده نشده است.
و از اینجا روشن مى شود: این آیه، تنها مربوط به اهل کتاب نیست آن چنان که بعضى از مفسران پنداشته اند، و همچنین حکم آیه، هرگز منسوخ نشده است آن چنان که بعضى دیگر گفته اند: بلکه حکمى است جاودانى و هماهنگ با منطق عقل.
سپس به عنوان یک نتیجه گیرى از جمله گذشته مى افزاید: «پس کسى که به طاغوت (بت و شیطان و انسان هاى طغیانگر) کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمى دست زده است که گسستن براى آن وجود ندارد» (فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها).
«طاغوت» صیغه مبالغه از ماده «طغیان» به معنى تعدى و تجاوز از حدّ و مرز است، و به هر چیزى که سبب تجاوز از حدّ گردد، گفته مى شود، از این رو شیاطین، بتها، حکام جبار و مستکبر و هر معبودى غیر از پروردگار، و هر مسیرى که به غیر حق منتهى مى شود، همه، طاغوت است (باید توجه داشت این کلمه هم به معنى مفرد و هم به معنى جمع به کار مى رود).
در این جمله، قرآن مى گوید: هر کس به «طاغوت» کافر شود، از آن روى گرداند و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمى دست زده است که هرگز گسسته نمى شود.
در این که منظور از «طاغوت» در آیه چیست؟ مفسران سخنان بسیارى گفته اند:
بعضى آن را به معنى شیطان.
بعضى به معنى کاهنان.
و بعضى به معنى ساحران تفسیر کرده اند.
ولى چنین به نظر مى رسد: منظور، همه آنها بلکه وسیع تر از آنها بوده باشد. یعنى همان مفهوم عامى که از کلمه طاغوت استفاده مى شود که هر موجود طغیان گر و هر آئین و مسیر انحرافى و نادرست را، در بر مى گیرد.
این قسمت از آیه در حقیقت دلیلى است براى جمله هاى سابق که در دین و مذهب نیازى به اکراه نیست; زیرا دین به سوى خدا که منبع هر خیر، برکت و هر سعادتى است دعوت مى کند.
در حالى که دیگران دعوت به سوى ویرانگرى، انحراف و فساد مى نمایند، و به هر حال دست زدن به دامن ایمان به خدا، همانند دست زدن به یک دستگیره محکم نجات است که هرگز امکان گسستن ندارد.
و در پایان مى فرماید: «و خداوند شنوا و دانا است» (وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ).
اشاره به این که مسأله کفر و ایمان، چیزى نیست که با تظاهر انجام گیرد; زیرا خداوند سخنان همه را اعم از آنچه آشکارا مى گویند: یا در جلسات خصوصى و نهانى، همه را مى شنود، و همچنین از مکنون دل ها و ضمایر آگاه است، بنابراین، کفر یا ایمان هر کس، براى او روشن مى باشد.
این جمله در حقیقت تشویقى است براى مؤمنان واقعى، و تهدیدى است براى منافقان که از پوشش ظاهرى اسلام سوء استفاده مى کنند.

* * *

12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma
آبی
سبز تیره
سبز روشن
قهوه ای