از بررسى آیات قرآن و روایات استفاده مى شود: «مستضعف» به کسانى مى گویند که از نظر فکرى، یا بدنى، یا اقتصادى، آن چنان ضعیف باشند که قادر به شناسائى حق از باطل نشوند.
و یا این که: با تشخیص عقیده صحیح بر اثر ناتوانى جسمى، یا ضعف مالى و یا محدودیت هائى که محیط بر آنها تحمیل کرده، قادر به انجام وظائف خود به طور کامل نباشند و نتوانند مهاجرت کنند.
از على(علیه السلام) چنین نقل شده:
وَ لا یَقَعُ اِسْمُ الْاِسْتِضْعافِ عَلى مَنْ بَلَغَتْهُ الْحُجَّةُ فَسَمِعَتْها أُذُنُهُ وَ وَعاها قَلْبُهُ:
«نام مستضعف به کسى که حجت بر او تمام شده و حق را شنیده و فکرش آن را درک کرده است اطلاق نمى شود».(1)
از امام موسى بن جعفر(علیه السلام) پرسیدند: مستضعفان چه کسانى هستند؟
امام(علیه السلام) در پاسخ این سؤال نوشتند:
اَلضَّعِیْفُ مَنْ لَمْ تُرْفَعْ لَهُ حُجَّةٌ وَ لَمْ یَعْرِفِ الْاِخْتِلافَ فَاِذا عَرِفَ الْاِخْتِلافَ فَلَیْسَ بِضَعِیْف:
«مستضعف کسى است که حجت و دلیل به او نرسیده باشد و به وجود اختلاف (در مذاهب و عقاید که محرک بر تحقیق است) پى نبرده باشد، اما هنگامى که به این مطلب پى برد، دیگر مستضعف نیست».(2)
روشن است مستضعف در دو روایت فوق، همان مستضعف فکرى و عقیده اى است ولى در آیه مورد بحث، و آیه 75 همین سوره که گذشت، منظور از مستضعف، همان مستضعف عملى است یعنى کسى که حق را تشخیص داده اما خفقان محیط به او اجازه عمل را نمى دهد.